درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

1401/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر مرحوم آخوند - در هنگام شک در این‌که وجوب از چه نوع است ، بنابر اطلاق مقامی می‌گوئیم وجوب نفسی ، تعیینی و یا عینی است

 

استاد : در صورت مواجه شدن با امری که از اوامر مولا اگر معلوم شود باشد که نفسی است یا غیری ، تعیینی است یا تخییری ، عینی است یا کفائی ؛ اگر معلوم باشد در آن بحثی نیست و باید به آن عمل کرد زیرا برای ما مشخص شده که غرض شارع مقدس از این امر ، اتیان است .

اما اگر مشکوک بود که وجوب نفسی است یا غیری ، یا این‌که وجوب تعیینی است یا تخییری و یا این‌که وجوب عینی است یا کفائی ؛ در این‌جا چه باید کرد؟

بعضی از اصولیین این بحث را در این بخش از اصول مطرح نکرده‌اند بلکه در مباحثی که مربوط به واجب مشروط و واجب مطلق است مطرح نموده‌اند . حتی بعضی در مباحث مربوط به اصل برائت ، از مصادیق مجرای اصل برائت درآن‌جا این بحث را مطرح نموده‌اند اما مرحوم آخوند خراسانی در بحث الفاظ در همین جائی که مباحث مربوط به دلالت امر بر وجوب مطرح کردند ، این بحث را نیز مورد توجه قرار داده و مطرح نموده‌اند .

ایشان میفرماید : با اجرا و جریان مقدّمات حکمت و با اطلاق مقامی ، هرکجا شک بر این داریم که وجوب نفسی است یا غیری ، وجوب را نفسی به حساب می‌آوریم . یا این‌که هرکجا شک کردیم که وجوب تعیینی است یا تخییری ، وجوب را تعیینی به حساب می‌آوریم و هرکجا شک کردیم که وجوب عینی است یا کفائی ، می‌گوئیم وجوب عینی است .

خب با چه بیانی این کار را میکنیم؟ با این بیان که اگر وجوب غیری باشد ، نیاز به معونة بیان دارد و إلا وقتی مولا به چیزی امر کند ، اصل این است که همان را به نفسه خواسته است ، یعنی وقتی مولا می‌فرماید : « صلِّ » ، اصل این است که خود صلاه ، بالإصاله مورد نظر شارع باشد .

حال اگر گفت وضو را بخاطر صلاه انجام بده ، این چیزی اضافه بر آن مأموربه است ، قیدی زائد و اضافی برآن مأموربه است . به عبارت دیگر ، نوعی به شرط شی امر کردن است و إلا إطلاقِ صیغة امر بدون قید ، منصرف به اعم اغلب است و اعم اغلب ، اتیانِ نفس مأموربه از مولا خواسته شده است . لذا ما وقتی از ناحیة مولا با صیغة امر مواجه می‌شویم و شک داریم که آیا وجوب نفسی است یا غیری ، می‌گوئیم اگر وجوب غیری مدِّ نظر شارع بود باید آن را مقید می‌کرد ، پس وقتی شارع ، آن را مقید ننموده یعنی ما به اطلاق آن بسنده می‌کنیم.

بعضی در این‌جا گفته‌اند که :

این‌که می‌گوئیم در جریان صیغه ، اصل این است که به شرط شی یا به شرط لا نباشد ، این از اصول لفظیه است .

نکته ای که باید در اینجا به آن توجه شود این است که :

اکثر فقها هنگام شک در چنین جائی که نمی‌دانند وجوب نفسی است یا غیری ، تعیینی است یا تخییری ، عینی است یا کفائی ؟ حکم می‌کنند که وجوب را حمل بر نفسی ، تعیینی و یا عینی کنید ؛ اما طریقة استدلال آن‌ها در این مورد فرق می‌کند لذا مرحوم آخوند در این‌جا برای اثبات حرف خود به اطلاق مقامی تمسک می‌کند .

ایشان میفرماید : مولا و شارع در مقام بیان بوده است و قصدش بیان وظایف و تکالیف عباد بوده . اگر این تکلیف به شرط شی یا به شرط لا بود بایستی برای مکلف آن را بیان می‌فرمود ، بنابراین وقتی مولا این را برای مکلف بیان ننمود پس این دلیل برآن است که وجوب نفسی ، تعیینی و عینی است و این همان اطلاق مقامی است .

بنابراین مرحوم آخوند برای کلام خود اینگون استدلال میآورد و میفرماید :

در هنگام این‌که شک شود وجوب نفسی است یا غیری ، به شک اعتنا نمی‌شود و با توجه به اطلاق مقامی در کلام مولا بایستی وجوب را نفسی در نظر گرفت .

اما بعضی از فقها و اصولیین در این مسأله شبهه کرده‌اند ؛ مثلاً :

مرحوم آیت الله خوئی میفرمایند : در این‌جا اطلاق و تقیید در کار نیست . واجب نفسی یک نوع واجب است ، واجب غیری هم نوعی دیگر و این‌گونه نیست که وجوب نفسی مطلق باشد و وجوب غیری مقید .

واجب تعیینی یک نوع واجب است ، واجب تخییری یک نوع واجب . واجب عینی یک نوع واجب است و واجب کفائی یک نوع دیگر . این‌ها شش نوع واجب هستند و این‌گونه نیست که یکی از آن‌ها مطلق باشد و دیگری مقید .

چرا در این‌جا بحث اطلاق و تقیید را به میان می‌آورید؟ آری ، آن‌چه که سبب شده است که این شش نوع وجوب ایجاد شود ، ممکن است در اسباب با این مباحث روبرو شوید ولی در پایان کار همین آیت الله خوئی می‌فرمایند :

موقع شک بین این‌که وجوب نفسی است یا غیری ، اصل بر این است که وجوب نفسی است یعنی نتیجه همان است که مرحوم آخوند خراسانی فرمود .

یا مثلاً حضرت امام (ره) میفرمایند : عقلا وقتی با صیغة امر مواجه می‌شوند ، اگر صیغة امر هیچ قرینه‌ای نداشته باشد که وضع آن را مشخص کند ، حمل بر وجوب نفسی می‌شود یا این‌که حمل بر تعیینی می‌شود و یا این‌که حمل بر عینی می‌شود .

این قول در بین فقهای معاصر نیز طرفدارانی دارد و بعضی گفته‌اند هرکجا که قرینة صارفه‌ نداشته باشیم در هنگام شک می‌گوئیم وجوب نفسی است یا تعیینی یا عینی . لذا برای این‌که حکم شود وجوب غیری یا تخییری یا کفائی است باید نسبت به آن قرینة صارفه وجود داشته باشد .

این‌ها مجموعه اقوالی است که در این‌جا وجود دارد .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo