< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/علم الأصول /جمع بندی علائم حقیقت

 

خلاصه جلسه گذشته :مرحوم آخوند خراسانی (ره) مطرح کردند علامت حقیقت سه چیز می تواند باشد تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب و اطراد ، در تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب شبهه دور را به علم تفصیلی و علم اجمالی مرتفع ساختند و در اطراد فرمودند اگر اطراد را علامت حقیقت دانستید با قید من غیر تاویل و یا مقید کردید الاطراد را به نحو الحقیقه ، این قید دوری درست می کند که این دور را نمیتوانیم به آن شکلی که در تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب پاسخ دادیم، پاسخ دهیم ، بگوییم اطراد من غیر تاویل علامت الحقیقه که بحث مرحوم سکاکی است و یا بگوییم اطراد به نحو الحقیقه علامته للحقیقه که به نحو مبنای مشهور است اینجا دور پیش می آید و نمی توانیم توجیه دور در تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب در اینجا نمی شود برطرف کرد چون وقتی می گوییم اطراد لفظ در معنی به نحو الحقیقه علامت للحقیقه این هر دو می شود علم تفصیلی و در اینجا یکی تفصیلی و یکی علم اجمالی نمی شود لذا مرحوم آخوند خراسانی(ره) فرمود اطراد علامت للحقیقه بدون قید من غیر تاویل و بدون قید بنحو الحقیقه ، چون اگر این دو را آوردید دیگر شبهه دور را با جوابی که ما دادیم نمی توانید بدهید .

نظر استاد : عرض ما به مرحوم آخوند خراسانی(ره) ، جواب دوری که شما دادید جواب اول اینکه این دو علم یکی تفصیلی است و یکی علم اجمالی و جواب دوم این بود که اگر علم به معنای حقیقی که علم به معنای تبادر است علم مستعلم باشد و در تبادر که علم به معنای حقیقی باید باشد تا تبادر پیدا کنید آن علم اهل محاوره باشد ، اگر قید من غیر تاویل و یا بنحو الحقیقه را شما به لحاظ علم محاوره بیاورید یعنی علم من مستعلم به معنای حقیقی این منوط و وابسطه به اطراد لفظ در معنا به نحو الحقیقه یا من غیر تاویل عند المحاوره ، اینجا هم دور نیست . با مبنای خود شما اینجا هم دور متصور نیست .

لذا اینکه مرحوم آخوند خراسانی فرمود ولایتعطی اطفصی عن الدور ، این را نمی شود گفت و لا یبغی مجال لستعلام حال الستعمال بالاطراد او بغیره یعنی این که ما یک طرف را مستعلم کنیم و یک طرف را محاوره این قابل پاسخ نیست و جواب دور نیست .

نظر استاد : ما می گوییم اینطور نیست و این جا هم اگر کسی قید بنحو الحقیقه آورد می گوییم مستعلم علمش به معنای حقیقی وابسطه است به اطراد لفظ علی نحوالحقیقه عند المحاوره ، و این اطراد علی نحوالحقیقه عند المحاوره منوط در علم اهل محاوره است و علم اهل محاوره غیر از علم مستعلم است و دور پیش نمی آید .

پاسخ شبهه دور مرحوم آخوند خراسانی (ره) : شبهه دور بنابر وجه دوم پاسخ دور شما اینجا علی وجه الحقیقه اگر باشد می شود جواب داد ، یعنی علم به معنای حقیقی منوط بر اطراد علی وجه الحقیقه عند المحاوره است اطراد علی وجه الحقیقه یعنی شیوع نزد محاوره شیوعی که معنای حقیقی درست کن باشد علی نحو الحقیقه باشد .

نظر و اشکال استاد : اشکال ما به کسانی که می گویند این سه یعنی تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب و اطراد ، اینها سه علامت حقیقت است مثل آیت الله مظاهری میگویند تبادر در مفردات است و عدم صحت سلب و صحت حمل در مرکبات است و اطراد در کلیات است ، ما می گوییم که این ها در طول هم هستند و شما چطور سه تا علامت مستقل می دانید ؟ تبادر زمانی است که این معنا و این لفظ قابل حمل به هم هستند آنجا تبادر پیدا می کنند .

نظر امام خمینی (قدس سره) " الامر الثامن في العلائم التى يمتاز بها المعنى الحقيقي من غيره وليس الكلام مقصورا في تشخيص المعنى الحقيقي من المجازى في موارد الاستعمال مع العلم بمراد المتكلم والشك فيهما حتى يقال ان اللفظ في المجاز مستعمل في معناه الحقيقي"[1] در امر هشتم علائمی را برای شما بیاورم که گفتند اینها علامت هایی است که معنای حقیقی را از غیر معنای حقیقی می شود تشخیص داد ، در انتهای این بحث امام خمینی میفرمایند بله ما قبول داریم که تبادر کشف می کند که از این لفظ این معنی قابل استفاده است ، بحث طولانی می کنند که شما را توصیه می کنم بروید و ببیند ، در تهذیب الاصول جلد یک صفحه 39 تا 42

تعریف تبادر از نظر امام خمینی (قدس سره) : تبادر هم یعنی وقتی لفظ را می گوییم معنی هم ظاهر می شود نه اینکه از بین معانی فقط آن سبقت می گیرد .

إذا اطرد استعمال لفظ في افراد كلى بحيثية خاصة، كرجل باعتبار الرجولية في زيد وعمرو، مع القطع بكونه غير موضوع لكل واحد عليحدة، استكشف منه وجود علاقة الوضع بينها وبين ذاك الكلى " صفحه 42 مرحوم امام خمینی (قدس سره) می فرمایند اینها این حرف را زدند و گفتند این اطراد رجل و شیوع و شمول آن بر زید وعمر حکایت می کند که رجل وضع است برای زید وعمر و بکر است . امام خمینی (قدس سره) آیا می شود این حرفها را قبول کرد ؟ چطور بگوییم که اطراد دلالت بر وضع است و عدم اطراد دلالت بر عدم وضع است ؟ آیا می شود اینجور حرف زد؟ امام خمینی (قدس سره) می فرمایند این حرف مخدوش است .

و در ادامه امام خمینی(قدس سره) می فرمایند: وعلم انه موضوع للطبيعي من المعنى، واحتمال كونها مجازا بالعلاقة، مدفوع بعدم الاطراد في علائق المجاز - كما ان عدم الاطراد يدل على عدم الوضع إذ معه يطرد الاستعمال ولكنه مخدوش بان استعمال اللفظ الموضوع للكلى في افراده بمالها من الخصوصية والعوارض يكون مجازا مع العلاقة أو حسن الاستعمال وغلطا بدونهما، فاحتمال كون ذلك الاستعمال حقيقة منطف رأسا، بل امره دائر بين الغلط والمجاز، كما ان تطبيق المعنى الارتكازي عليها مطردا بلا ارادة الخصوصية يوجب التخلف في العلامة، إذا العلامة (ح) هي صحة الحمل، وقد عرفت ارجاعها إلى التبادر ايضا، [2] یعنی این برگشت اینکه این رجل را شایع بدانیدر زید و عمر و بکر این بخاطر ان صحت حمل است و آن صحت حمل هم برگشت آن به تبادر است لما عرفت من ان التطبيق فرع العلم بكون المعنى قابلا للانطباق على الافراد، وبذلك يتضح الجواب عن تقرير آخر له، بان يقال ان الاستعمال في الموضوع له لا يتوقف على غير الوضع فيطرد، ولكن المجاز يتوقف على مصحح الادعاء وحسن الاستعمال،صفحه 42 شما این اطراد و این شمول شما بخاطر این است که توانستید معنا را حمل کنید و حمل را هم بدون تبادر به ذهن نمی توانستید حمل کنید و اینها در طول هم هستند .

نظر استاد : اینها در طول هم هستند و نگویید اینها سه علامت جداگانه و مستقل برای وضع هستند و آن اشکال مبنایی را هم به مرحوم آخوند خراسانی(ره) داریم که این من علی وجه الحقیقه را که ایشان می گویند نمی توانیم جوابمان را در دوری که در تبادر و صحت حمل و عدم صحت سلب بود در آنجا دادیم و نمی توانیم در اینجا آن جواب را بدیم ما می گوییم جواب دوم را هم اینجا می توانیم بدیم .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo