< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/استعمال اللفظ في أكثر من معنى /نظر صاحب معالم

 

خلاصه جلسه گذشته :

یکی از موضوعاتی که در اصول در بحث الفاظ مورد بحث در محافل علم اصول قرار گرفته است این است که آیا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد ممکن است یا ممکن نیست؟ مرحوم آخوند خراسان(ره) می فرمایند اختلاف کردند در این موضوع و بعضی از اصولیین گفتند استعمال لفظ در اکثر از معنی جایز است مطلقا و بعضی گفتند ممنوع است مطلقا وبعضی گفتند در تثنیه و جمع جایز است و اما در مفرد جایز نیست و بعضی گفتند در منفی جایز است و در مثبت جایز نیست یعنی اگر لفظی در کنار ادات نفی منفی شد جایز است استعمال آن در اکثر از معنی و اما اگر در کلام مثبت قرار گرفت لفظ استعمالش در اکثر از معنای واحد جایز نیست .

نتیجه : بنابراین آنهایی هم که در تثنیه و جمع جایز دانسته اند این مباحث را کردند که در تثنیه و جمع استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد حقیقتا جایز است و لذا گفتند اگر لفظ مفرد بود و شما استعمال در اکثر از معنا کردید باید مجازا این استعمال انجام شود یعنی استعمال لفظ مفرد در اکثر از معنای واحد مجازا جایز است و حقیقتا جایز نیست .

توضیح و نظر مرحوم آخوند (ره) : مرحوم آخوند خراسانی می فرمایند من معتقدم عقلا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز نیست ، استدلال مرحوم آخوند این است که لفظ وجه و صورت معنی قرار می گیرد یعنی وقتی واضح لفظ را برای معنایی وضع می کند این لفظ وجه و صورت می شود برای آن موضوع له که معنی و مفهوم لفظ است و لذا لفظ فانی در معنا است و اصلا وقتی لفظ را می گویند کسی توجه عمیق به لفظ ندارد بلکه توجه مخاطب معطوف به معنای لفظ می شود و لذا لفظ فانی در معنا است و دلیل بر این حرف هم این است که استهجان و حسن و قبح معنی در لفظ سرایت می کند و اثر می گذارد و حال آنکه لفظ به خودی خود که استهجان ندارد ، معلوم می شود لفظ فانی در معنی شده که این جور معنی اثر گذاری می کند در لفظ و اگر معنی اثر ذاری در لفظ می کند و لفظ را فانی در خود میکند شما چطور می خواهید لفظی که فانی در این معنی شده باز دلالت کند بر معنایی دیگر و لفظی وجود ندارد و چیزی نمانده است که بخواهد دلالت بر معنایی دیگر بکند و لفظ وجه برای معنا و فانی در معنی بود و وقتی دلالت بر آن معنی کرد گویا وجود ندارد و لفظ مشیر به معنی بود و وقتی منعطف شد ذهن مخاطب بر آن معنی دیگر لفظی وجود ندارد شما چطور می خواهید بگویید لفظ هنوز وجود دارد حیات دارد و دلالت دارد بر یک معانی دیگر و نمی شود این را گفت .

نکته : ایشان اختلاف را تصریح می کند و می گوید این اختلاف را کردند و می گویند أظهرها عدم جواز الاستعمال في الأكثر عقلاً.[1] اظهر همه اقوال این است که ما بگوییم عقلا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز نیست ، دلیل و بیان منع عقلی را هم می فرمایند بخاطر اینکه لفظ وجه و صورت برای معنی است خود او استقلالی ندارد و این لفظ نشانه است و اسم از علامت او است برای فهم آن معنی و فانی در آن معنی است و وقتی فانی شد در معنی چیزی از او نمی ماند که شما بخواهید بگویید دلالت بر معنی دیگری هم می کند .

لا يكاد يكون إلّا بتبع لحاظ المعنى فانياً فيه ، فناء الوجه في ذي الوجه ، والعنوان في المعنون ، ومعه كيف يمكن إرادة معنى آخر معه كذلك في استعمال واحد ، ومع استلزامه للحاظ آخر غير لحاظه كذلك في هذا الحال.[2]

نکته : وقتی ما می گوییم لفظ نمی تواند بعد از فنای در یک معنی اعلام موجودیت بکند و نمی تواند اظهار وجودیت بکند و وجودی دیگر نیست ، وقتی مبنای ما این شد در اینجا فرقی نمی کند لفظ مفرد باشد یا غیر مفرد باشد ، وجه امتناع این استعمال لفظ در معنای واحد همان امتناع عقلی است و آن وجهی را که صاحب معالم گفته است نمی پذیریم .

نظر صاحب معالم : فلا وجه لعدم جوازه فإن اعتبارٍ الوحدة في الموضوع له واضح المنع. وكون الوضع في حال وحدة المعنى ، وتوقيفيته لا يقتضي عدم الجواز ، بعد ما لم تكن الوحدة قيداً للوضع ، ولا للموضوع له ، كما لا يخفى. [3] و آنچه را که صاحب معالم گفته است نمی توانیم بپذیریم و او گفته است علت اینکه استعمال لفظ در اکثر از معنا جایز نیست بخاطر قید وحده است در موضوع له یعنی لفظ وضع شده برای موضوع له مع قید وحده ، مرحوم آخوند خراسانی (ره) می فرمایند این قید را قبول ندارم .

و لذا بعد از اینکه مرحوم آخوند خراسانی(ره) ، صاحب معالم را رد می کند می گوید بر همین اساس است که می گویم فرقی بین تثنیه و جمع و مفرد نیست ، چون آنهایی که گفتند جایز است استعمال لفظ در اکثر از معنی در تثنیه و جمع و اما در مفرد جایز نیست استدلال آنها این است که می گویند در مفرد قید وحدت است ولی در تثنیه و جمع نیست و مرحوم آخوند خراسانی (ره) این را قبول نمی کنند .

(در انتهای درس استاد فرخ فال توضیحاتی ارائه کردند که توصیه می شود به فایل صوتی مراجعه شود )

وذلك لوضوح أن الألفاظ لا تكون موضوعة إلّا لنفس المعاني ، بلا ملاحظة قيد الوحدة ، وإلاّ لما جاز الاستعمال في الأكثر ؛ لأن الأكثر ليس جزء المقيد بالوحدة ، بل يباينه مباينة الشيء بشرط شيء ، والشيء بشرط لا ، كما لا يخفى.[4] و لذا مرحوم آخوند با قاطعیت می فرمایند استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز نیست .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo