< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/المشتق /افعال در مشتق و نظر مرحوم آخوند

 

خلاصه جلسه گذشته :

یکی از مباحثی که بعنوان مقدمه مطرح شده در باب مشتق مرحوم آخوند مطرح کردند این است که آیا در مشتق و غیر مشتق مثل افعال و مثل امر و نهی آیا زمان خاصی وجود دارد یا نه ، ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾[1] ، ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[2] آیا زمان خاصی در اینها وجود دارد؟ بلکه در مطلق افعال آیا زمان خاصی وجود دارد ، این مباحثی را که در صرف مطرح کردند آنهایی که تخصصی در ادبیات و صرف داشتند آیا می شود قبول کرد ؟ ، مرحوم آخوند می فرمایند که قبلا بیان کردم که این مبنا را قبول ندارم ، اینکه فعل معنا و مفهومش مقترن به زمان ماضی او الحال او المستقبل باشد این حرف را قبول ندارم و این که معنا و مفهمموم فعل در او زمان باشد قابل پذیرش برای من نیست مگر اینکه شما به گونه ای در اسناد در افعال زمان را بیاورید آن گاه می گوییم دلالت بر زمان خاصیت فعل نیست بلکه خاصیت عنصر زمانی است که آورده اید اگر شما بگویید ضرب زید امس ، این امس است که این ضرب المضی را و ضرب زید امر فی المضی را دلالت می کند و الا نمی توان گفت که خود ضرب دلالت بر زمان المضی بکند ، اگر شما گفتید زید سیضرب قدا امرا ، زید به زودی فردا می زند این سین سیضرب و این قدا دلالت بر زمان کرد و الا صرف فعل یضرب در معنا و مفهمومش زمان وجود ندارد ، این معنای مرحوم آخوند مبنای منحصر به فرد است .

نکته : مرحوم آخوند بسیاری از خواصی را که برای اسم و فعل و حرف و معانی اسمیه و معانی حرفیه که در ادبیات و لغت مطرح شده را قبول ندارد کما اینکه در جایی که اقسام وضع و موضوع له را مطرح می کرد اینکه معنای حرفی استقلال ندارد و معنای اسمی استقلال دارد و این که یکی حالت لنفسه است مثل معانی اسمیه و یکی حالت لغیره است مثل معانی حرفیه ؛ اینها را اصلا از معنا و مفهوم و ماهیت معنای امر و نهی و فعل و اسم و حرف ایشان خارج می داند .

نتیجه : بنابراین مرحوم آخوند می فرمایند ممکن است شما نحوه استعمال را اختصاص به یک فعل ماضی بدید و استعمال دیگری را به فعل مضارع اختصاص بدید و استعمال دیگری را به اسم فاعل اختصاص بدید اما اینها جزو معنا و مفهوم اینها نیست و لذا اگر شما سماجت کنید که زمان جزو مفهوم و ماهیت معنای فعل است آن وقت شما در علم الله ما کان و ما یکون ، این علم را چه معنا می کنید! زمان ماضی می خواهید در او لحاظ کنید! در حالیکه در این موارد گفتند نباید شما علم خداوند را محدود به زمان مضی کنید و اگر بخواهی علم الله را در ماهیت مضی بگویی مجبوری بگویی در مجاز استعمال شده ، ﴿وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾ [3] و اینکه قرآن می گوید خدا فرموده ما آسمان ها و کهکشان ها را خلق کردیم و مرتب داریم توسعه می کنیم و مقید و محدود به گذشته نمی دانیم ، حالا اگر خواستید بگویید خلق الله و علم الله مقید به زمان گذشته نیست پس در غیر معنای موضوع له داری استعمال می کنی و این مجاز می شود و واقعا همینطور است ؟ ، پس ما باید عنصر زمان را در ماهیت فعل و انواع فعل قید ندانیم ، مطلق است این فعل ، الفعل ما دل علی حدث ، و تقید به زمان از حالات استعمالات است بنابراین نمی توانیم ازمنه ثلاث را از قیود افعال بدانیم نه امر و نه نهی و نه ماضی و نه مضارع و نه اسم فاعل ، لذا ایشان می گوید شما در فعل مضارع می گویید یدل علی الحال علی حدث فی الحال او الاستقبال ، اینکه می گویید فی الحال او الستقبال این معلوم می شود ماهیتا زمان در او نیست که دارید مردد بین حال و استقبال می کنید و این موید حرف ماست .

همچنان که در جمله های اسمیه همینطور است ، زید ضارب یصلح لوقع الحدث فی الماضی او الحال او الستقبال ، در جمله فعلیه هم همینطور است ، موید این حرف ما این است که شما گاهی ماضی را در جایی می آوری که حدث در آینده اتفاق می افتد و مضارع را گاهی در جایی می آورید که حدث در گذشته اتفاق می افتد اینها را چکار می کنید؟ (در این قسمت توضیحاتی استاد فرخ فال بیان کردند که به فایل صوتی مراجعه شود)

كما يظهر من مثل قوله : يجيئني زيد بعد عام ، وقد ضرب قبله بأيّام ، وقوله : ( جاء زيد في شهر كذا ، وهو يضرب في ذلك الوقت ، أو فيما بعده مما مضى ) ، فتأمل جيداً[4]

مرحوم آخوند اصولا در جاهایی فتامل جیدا می گویند که این حرف دقیق است و منم یقین دارم و تو هم دقت کن تا متوجه بشوی . در این دو مثالی هم که مرحوم آخوند می زنند مخالفین ایشان می گویند قرینه مقالیه وجود دارد

ثم لا باس بصرف عنان الكلام إلى بيان ما به يمتاز الحرف عما عداه ، بما يناسب المقام ؛ لأجل الاطراد في الاستطراد في تمام الأقسام. فاعلم إنّه وأنّ اشتهر بين الأعلام ، أن الحرف ما دلّ على معنى في غيره ، وقد بينّاًه في الفوائد بما لا مزيد عليه ، إلّا أنك عرفت فيما تقدم ، عدم الفرق بينه وبين الاسم بحسب المعنى ، وإنّه فيهما ما لم يلحظ فيه الاستقلال بالمفهومية ، ولا عدم الاستقلال بها ، وإنما الفرق هو إنّه وضع ليستعمل واُريد منه معناه حالة لغيره وبما هو في الغير ، ووضع غيره ليستعمل واُريد منه معناه بما هو هو.[5]

مرحوم آخوند می فرمایند بحث ما در مشتق بود و مشتقات اسم هستند ، اسم فاعل صفت مشبه اسم زمان اسم مکان ، اینکه ما فعل را مورد بحث قرار دادیم استطرادا مورد بحث قرار دادیم و الا بحث ما در فعل نیست منتهی گفتیم مشتق آن ذاتی است که متلبس به مبدا بشود و مبدا همین حدث و ضرب و زوجیت و ملکیت است ، همین طور که استطرادا بحث ما در اسم بود و در فعل هم بحث کردیم ایشان می گویند اجازه بدید من طردا للستطراد راجع به حرف هم سخن بگویم .

در آنجایی که من بحث از انواع وضع و موضوع له بحث کردم که چهار حالت داشت وضع عام و موضوع له عام مثل اسم جنس ، وضع عام و موضوع له خاص مثل حروف که ایشان رد کردند ، وضع خاص موضوع له خاص مثل اعلام ، وضع خاص و موضوع له عام را که ایشان گفتند امکان ذاتی و وقوعی ندارد قسم چهارم و رد کردند . این که گفتند معانی اسمیه استقلال دارد و حالت لغیره نیست و معانی حرفیه استقلال ندارد و حالت لغیره است این را هم قبول ندارم و اینها در معانی موضوع له و مستعمل فیه اینها نیست بلکه در نحوه استعمال اینها این مباحث مطرح است .

فرق بین موضوع له و مستعمل فیه : موضوع له معانی را می گویند که در نظر گرفتی این اسم را برای آن باشد ، مستعمل فیه آن محلی است که این لفظ را در آنجا استعمال می کنی می گویی سرت من البصره الی الکوفه .

مرحوم آخوند می فرمایند نه معنای موضوع له و نه معنای مستعمل فیه هیچکدام از اینها هیچ تقیدی در آنها نیست نه حالته لنفسه و نه حالته لغیره کما اینکه افعال تقید به مضی و حال و استقبال در آنها نیست مطلق آنچه که دلالت بر حدث می کند فعل است و آن چه که از قرائن حالیه و مقالیه است آن نشان می دهد که این چه زمانی را دلیل بر زمان بر مقال ممکن است باشد .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo