< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/المشتق /جمع بندی و نظر نهایی استاد

 

در بحث مشتق نظرات مرحوم آخوند خراسانی ره ، مرحوم امام خمینی قدس سره و مرحوم نائینی ره و مرحوم آیت الله خوئی ره عرض شد ، در این جلسه از فقهای حاضر و معاصر یک نظریه عرض می کنیم و در آخر جمع بندی می کنیم .

نظر آیت الله مظاهری در بحث مشتق : آیت الله مظاهری در تقریرات بحث اصول در کتاب عوائد الاصول صغیره جلد اول ایشان وارد در این بحث می شوند و بعد از بیان اختلافات در بحث مشتق می فرمایند : مطلقا آن چه که از محمولات خارج از محمول باشد از بحث مشتق خارج است و جمیع محمولات بضمیمه داخل در بحث مشتق است .

توضیح استاد : آیت الله مظاهری می فرمایند که در بحث مشتق و اینکه حقیقت در متلبس به مبدا است فی الحال و یا منقضی شده عنه المبدا ، اقوالی است : بعد از اینکه ما فارق هستیم و همه اصولیین استعمال لفظ مشتق را برای استقبال یعنی برای جایی که تلبس به مبدا در آینده هست این را به اتفاق مجاز است .

موضوعات بیان شده توسط آیت الله مظاهری : در پنج موضوع آیت الله مظاهری بحث می کنند : در موضوع اول ایشان می گویند مشتق اصولی در محمولات به ضمیمه است نه محمولات خارج محمول ، نکته دوم ایشان این است که اسم زمان هم جزو مشتق اصولی است یعنی همان نظر مرحوم آخوند خراسانی ره را پذیرفته اند ، در نکته سوم در مورد مشتق و مباحثی که در مورد مبادی است می فرمایند هیچ فرقی نمی کند و مشتق اصولی آن است که محمولات به ضمیمه باشند و فرقی از جهت مبدا نیست ، نکته چهارم مخالف نظر مرحوم آخوند خراسانی ره می فرمایند : در مثال زید ضارب ، ضارب کی باید متلبس باشد در حال نطق یا در حال تلبس؟ در حال تلبس ، بر خلاف نظر مرحوم آخوند خراسانی ره . نکته پنجم اینکه اصلی در زید قائم نیست که ما تمسک کنیم که معنای حقیقی منظور است یا معنای مجازی .

نظر استاد : بیان مرحوم آخوند خراسانی در نکته چهارم جامع تر است .

نظر استاد : نکته اول : مشتق را در اصول که مطرح می کنید آن است که محمول بر موضوع شود یعنی حمل بر موضوع شود و مقوم ذات هم نباشد یعنی از ذاتیات موضوع نباشد این مفروق عنه است یعنی انسان که نوع است و حیوان که جنس است و ناطق که فصل است اینها مقوم ذات و از ذاتیات زید هستند و اینها مشتق اصولی نیستند یعنی آیا حقیقت در متلبس یا در من قضی در اینها نیست چون انسانیت جزو ذاتیات زید است اگر انسانیت از زید منقضی شود ماهیت زید رفته است لذا در اینجا تلبس من قضی نیست اصلا .

در محمول بضمیمه به نظر این جور می رسد که محمول بضمیمه هه انواعش جزو مشتق اصولی است چه اسم مکان یا زمان یا اسم آلت یا اسم فاعل یا اسم مفعول حتی آن امکان و امتناع هم همین طور است ، آن مباحثی که از نظر فلسفی و کلامی بحث می کنند که اگر امکان را از زید بگیری دیگر زید نیست آنها مباحث دیگری است و الا وقتی می گویید انسان ممکن است از نظر مشتق و اشتقاق می توانید بحث کنید که حقیقت در متلبس است یا من قضی عنه المبدا ، اگر شما گفتید امکان را از زید بگیریم و دیگر زید نیست و اینجا بحث انقضی نیست ، ما می گوییم حقیقتا انسان را در وادی ممکنات استعمال می کنیم و حقیقتا انسانی انسان است که از ممکنات است و اگر ان امکان را از او گرفت ماهیت انسان از او گرفته شده است همانطوری که مرحوم آیت الله خوئی ره هم چنین فرمودند که تمام این اقسام ثلاثه از مشتق اصولی هستند مرحوم آخوند خراسانی ره هم همین را فرمودند و مرحوم نائینی ره نپذیرفتند ، ما انسان را از ممکنات می دانیم و این ممکن وقتی حمل می شود بر انسان حقیقتا در جایی است که متلبس باشد و در غیر متلبس به امکان ما حقیقتا نمی توانیم ممکن را حمل کنیم کما اینکه در ضارب و مضروب هم همینطور است ما ضارب را حمل می کنیمبر زید و این حمل ما بر زید حقیقتا است در جایی که در حال تلبس باشد که این ضرب را رها کرد دیگر حقیقتا ضارب را بر او حمل نمی کنیم بلکه مجازا حمل می کنیم در ممکن هم همینطور است .

بنابراین قول مرحوم آخوند خراسانی ره و مرحوم خوئی ره ترجیح دارد کما اینکه آیت الله مظاهری هم همین را پذیرفتند و قول مرحوم نائینی ره را نمی توانیم بپذیریم .

نظر استاد در مورد حال نطق و حال تلبس : آیا حال حال نطق است یا حال تلبس : اگر علی الاطلاق گفته شد این حال نطق است به نظر حقیر این جور است ، اگر علی الاطلاق گفت زید ضارب ، در حال نطق حقیقت در متلبس است و در غیر متلبس این مجاز است و حقیت نیست و اگر حال تلبس و جری با هم شد آن هم حقیقت است .

فرق نظر استاد و مرحوم آخوند خراسانی ره می فرمایند : جری نسبت و حال تلبس باید با هم باشد تا حقیقت بشود و استاد قبول ندارد این را ، اگر کسی گفت زید ضارب این حقیقت در متلبس است و الان ضارب است ولی مرحوم آخوند خراسانی ره این را نمی گویند .

این نظر مرحوم آخوند خراسانی ره را قبول داریم که اگر گفت زید سیکون ضارب قدا ، این درست است و حقیقت است یا زید کان قائم امس ، این هم حقیقت است ، اما اینکه گفت زید قائم حقیقت نباشد را قبول نداریم . تاویل هم لازم نیست ببریم .

جمع بندی نظر استاد: بنابراین مشتق را حقیقت در متلبس می دانیم و مجاز در من قضی می دانیم مگر این که جری نسبت و تلبس در گذشته و آینده هماهنگ با هم باشد آن جا را مجاز نمی دانیم همانطور که مرحوم آخوند خراسانی ره فرمودند .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo