< فهرست دروس

درس تفسیر استاد غلامعباس هاشمی

98/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن/سوره حمد /آیه ۱/بسم الله.../مطالب پنج‌گانه تفسیر بسم الله

 

بعضی از آیات گوهری از معارف در آنان است که باید برای مردم هم تبیین شود از جمله آن آیات همین ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾[1] است که این آیه، 114 آیه است و خیلی مطالب عالیه ای در آن نهفته است که به طور خلاصه آن را عرض خواهیم کرد.

1- مطالب پنج‌گانه گانه در تفسیر بسم الله

امروز [پنج] مطلب به صورت جدا جدا در مورد ﴿بسم الله﴾[2] عرض می کنیم:

1.1- رحمانیت الهی منشأ تمام أسماء حسنی

مطلب اول: چرا در ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾[3] که سر آغاز تمام کار ها بناء است شود بعد از الله، رحمن و رحیم را آورده است. این همه وصف غفار و رزاق و مالک و عزیز و... ؟ چرا رحمن و رحیم پشت الله قرار گرفته است؟

دلیلش این است که تمام اوصاف و اسماء حسنی خدا منشأش رحمانیت الهی است.

 

بیان مطلب: رحمان و رحیم را گفتیم که از رحم به معنای حالت شفقتی که در انسان ایجاد می شود و دوست می دارد حوائج شخصی را بر آورده کند این یک حالت انفعال و تأثر در انسان است اما خداوند چون واجب است درش تأثر و انفعال نیست اما اصل صفت به معنای برآورده کردن نیاز دیگران را دارد و سائر اوصاف خداوند همه در این جمله می باشد خداوند رزّاق و ستار و غفار و... است و همه اوصافی که با بنده مرتب است، خداوند می خواهد حاجتی از بنده را رفع کند. پس سائر صفات همه نشأت گرفته از این صفت می باشد نه به معنای علت و معلول بلکه إمام سائر اوصاف این وصف است

فخر رازی در ذیل ﴿و لله الأسماء الحسنی﴾[4] : تمام أسماء حسنای خداوند به دو حقیقت باز می گردد یک حقیقت آن است که همه به خدا محتاج هستند و دوم این که خدا از همه بی نیاز است و این معنا فقط در رحمانیت و رحیمیت خداوند جلوه می کند و لذا اگر غیر رحمن و رحیم را پشت الله می آورد تناسب نداشت.

1.2- دلیل تقدم رحمن بر رحیم

مطلب دوم: چرا رحمن بر رحیم مقدم شده است؟ گفتیم رحمن صیغه مبالغه به معنای کثرت است یعنی کسی که رحمت او عام است اما رحیم صفت مشبهه و معنای استمرار را می رساند و لذا در دعاء می گوییم: یا رحمن الدنیا و یا رحیم الآخرة استمرار رحمانیت خداوند در آخرت جلوه می کند که چه کسانی استحقاق رحمت مستمرّة را دارند.

علی القاعدة چون رحیم رحمت خاصه است باید مقدم باشد اما رحمن مقدم شده است چون صفت رحیمیت به دلیل قابلیت قابل و آن نور ایمان مؤمن است اما رحمانیت الهی به دلیل فاعلیت فاعل است. پس وصف رحمن به ذات نزدیک تر است و لذا قرآن در آیه شریفه: ﴿وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها﴾[5] دعوت به همه أسماء می کند اما در جای دیگر در کنار الله می گوید: ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى﴾[6] ‌ و لذا می گوید همانطوری که الله از أسماء مختص و علم برای خداوند سبحان است (چون اگر علم نباشد لا إله إلا الله افاده توحید نمی کند البته قبل از اسلام هم بسمک اللهم و سیقولون الله بوده است اما علم در ذات باری تعالی است) رحمن هم همین گونه است لذا از نظر فقهی اسم رحمن بروی فرزند گذاشتن حرام است و قرینه آن همین آیه ﴿قل ادعوا الله أو ادعوا الرحمن﴾[7] ‌ است.

نکته لطیف: خداوند در سر آغاز کتاب با بسم الله شروع می کند و این بشارت به همه مؤمنین و غیر مؤمنین است که خداوند رحمن است و رحمت و سایه اش بر سر همگان می افتد و این یعنی از خدای متعال جز مهر ورزی صادر نمی شود. از خداوند شر صادر نمی شود بلکه همه خیر و امید و رجاء است و لذا ما هیچ وقت از خداوند ترس نداریم. این که می گوییم یا مخوِّف[8]یا من لا یخاف إلا عدله[9] این به رفتار ما بر می گردد نه به ذات خدای متعال. یعنی من رفتار ظالمانه کرده ام و عدالت تو دامن من را می گیرد.

1.3- ترجمه بسم الله

مطلب سوم: ترجمه ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾[10] چیست؟ به نام خداوند بخشنده مهربان؟ بخشنده معنای رحمن نیست مهربان هم معنای رحیم نیست. گفتیم رحمن کسی است که تمام حوائج دیگران را بر آورده می کند در فارسی من مناسبت تر از یک کلمه پیدا نکردم. مهربان یعنی کسی که محبت در او وجود دارد اما کلمه مهر ورز شاید مناسب تر می باشد و من بهتر از این را پیدا نکردم. همچنین ترجمه خداوند هم برای الله مناسب نیست زیرا در فارسی خداوند کثیرا در فارسی برای سرور و آقا استفاده می شود و لو در بعضی از موارد به معنای معبود هم می آید اما کثیرا به معنای سرور و مولا است. خدا هست که به معنای معبود و اله است و کلمه خدا الآن علم برای ذات مستجمع صفات شده است. در فارسی به معشوقه می گویند خداوند و این شعر حافظ شاهد آن است:

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا – ما همه بنده و این قوم خداوندانند (یعنی آنها مالک و سرور هستند)

ترجمه صحیح: به نام خدایی که مهرورزی اش گسترده و با دوام است.

کلمه ایزد و یزدان چون استعمال فعلی ندارند مناسب نمی باشند پس بهترین واژه برای ترجمه الله، خدا می باشد.

1.4- دیدگاه‌ها در مورد آیه بودن «بسم الله»

مطلب چهارم: آیا ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾[11] جزء سوره و آیه مستقل است یا خیر؟

علماء امامیه بالإجماع متفق هستند که بسم الله ها آیه مستقل هستند. بعضی جاها می گویند مشهور شیعه قائل به این است اما اصلا شاذی در شیعه به این اعتقاد پیدا نکردیم. اما اهل سنت چندین قول دارند:

 

1.4.1- دیدگاه اول: در هر سوره آیه کامل است؛

قول اول: احمد بن حنبل، اسحاق، أبو عبیده، عطاء، زهری: آیه کامل در هر سوره است (اینها همان قول شیعه را می گویند)

فخر رازی شانزده دلیل آورده که اثبات کند بسم الله در سوره حمد جزء سوره است.

1.4.2- دیدگاه دوم: در حمد آیه کامل و در سایر سوره‌ها جزء سوره

قول دوم:شافعی معتقد است در سوره حمد آیه کامل است اما در سائر سور جزء سوره می باشد البته شافعی دو قول دارد و قول دیگر او مانند شیعه می باشد که از او نقل می کنند.

1.4.3- دیدگاه سوم: جزء قرآن نیست؛

قول سوم: قول ابو حنیفه و مالک: اصلا بسم الله جزء قرآن نیست و فقط برای تبرک است نه در حمد و نه در غیر حمد. حتی مالک می گوید اگر کسی در نماز بسم الله بخواند مکروه می باشد.

 

روایت از شافعی: کتاب الأم ج1 ص ۹۳: (حاکم نیشابوری هم در مستدرک ج1 ص 233 [12] نقل می کند و می گوید سندش صحیح است. سیوطی در در المنثور ج1 ص 8.[13] )

معاویه بدعت های زیادی در اسلام هم در عبادات و هم غیر عبادات گذاشته است از جمله همین روایت که او به مدینه آمد و ایستاد به نماز و مردم هم به تماشا ایستادند و در حمد بسم الله را گفت اما در سوره نگفت و در حال رفتن به سجده هم تکبیر نگفت. نمازش که تمام شد همه از اطراف مسجد اعتراض کردند : أسرقت الصلاة أم نسیت؟ نوشته اند بعد از آن معاویه هر سوره ای که می خواند بسم الله می گفت.[14]

این روایت دال بر آن است که اصحاب در نماز هم بسم الله را لازم می دانستند اما معاویه نخواند و به شام هم که برگشت نخواند و در جواب اعتراض مردم، گفت آهسته می خوانم و آخر آن را از نماز برداشت و این بدعت را گذاشت.

1.5- ذکرهای قرآنی معروف

مطلب پنجم: مطلبی مشهور شده به نام ذکر بسم الله و اذکار قرآنی مانند ذکر یونسیه و آیة الکرسی و چهار قل و انواع و اقسام ختم ها.

خود قرآن هم بالإشارة این دستورات را دارد مانند: هود : 41 ﴿وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحيم﴾[15] ‌ - النمل : 30 ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم﴾[16] ‌ - نوح : 10 ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا﴾[17] .

نکته این است اذکاری که در قرآن و روایات اشاره شده است صرف لقلقه زبان نیست.

شاهد قرآنی: ذکر استغفار بسیار پر اهتمام در قرآن است. پیامبر فرمودند: ألا أخبرکم بدائکم و دوائکم دائکم الذنوب و دوائکم الاستغفار[18] .

شخصی خدمت أمیر المؤمنین آمد (طبرسی در مجمع البیان و تفسیر نمونه ذیل آیات 10 به بعد سوره نوح[19] ) و گفت اموال من را برده اند حضرت فرمودند استغفار کن. کس دیگری گفت زراعتم فلان شده همان دستور کس دیگری تقاضای پسر از خداوند کرد همین دستور را دادند شخص دیگری آمد گفت باران می خواهیم همین دستور را حضرت دادند.

ابن عباس نشسته بود و اعتراض کرد و گفت یاعلی شما مانند طبیبی هستی که برای همه بیماران یک نسخه می نویسید حضرت فرمود این را که من از خودم نگفتم بلکه از قرآن گفتم. گفت یا علی کجای قرآن این حرف ها آمده است؟(ابن عباس گفت علم من و همه مسلمین در برابر علی کقطرة فی سبعة أبحر[20] ) حضرت فرمودند در سوره نوح: نوح : 10 ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا ** يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا ** وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا﴾[21] . حضرت نوح می گوید خدایا من گفتم به قومم که استغفار کنید. که اگر استغفار کنید خداوند می آمرزد و آسمان بارانش را بر شما می ریزد و خدای متعال اموالتان را زیاد می کند و پسران زیادی را به شما عنایت می کند و باغ های سرسبز و نهر های پر از آب برای شما قرار می دهد. اینها از رموز قرآن کریم است که توسط علیّ بن أبی طالب برای ما بیان می شود اما آن علی ای که به قرآن إحاله و استدلال می کند، همان علی علیه السلام استغفار را برای ما معنا کرده است پس بسم الله هم باید معنا شود.

حکمت 414 نهج البلاغة: در نزد حضرت کسی استغفار کرد حضرت فرمودند: ثکلتک أمک أتدری ما الاستغفار؟ (این جمله را حضرت برای توجه می فرمودند) اصلا می دانی استغفار چیست و همینطور با زبانت استغفرا الله می گویی؟ شخص تکانی خورد امام علیه السلام جملاتی را گفتند: الاستغفار درجة العلیین استغفار مقام است نه این که فقط یک ورد و ذکر باشد استغفار درجه بالا رتبگان است و هو اسم واقع علی ستة معان استغفار یک کلمه و اسم است که روی شش حقیقت واقع می شود که اگر آن شش حقیقت حاصل شود آن مقام علیین حاصل می شود و سپس آن را بگو تا به حاجت برسی.

أولها الندم علی ما مضی یعنی نسبت به گناهان گذشته خود پشیمان شود.

و الثانی العزم علی ترک العود إلیه أبدا. انسان اراده کند که دیگر به طرف گناه باز نگردد

و الثالث أن تؤدی إلی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله لیس علیک تبعة. حقوق مردم را بدهی تا با خداوند پاک ملاقات کنی و بر گردن تو هیچ یدکی نباشد.

و الرابع أن تعمد إلی کل فریضة علیک ضیعتها فیؤدّی حقها. فرائضی را که فراموش کرده ای و از بین برده ای را باید اداء کنی.

و الخامس أن تعمد إلی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه. باید آن گوشت هایی که از حرام بر تو روییده را آب کنی و آنها را ذوب کنی.

و السادس أن تذیق الجسم ألم الطاعة کما أذقته لذة الحلاوة. ( به جسمی که لذت معصیت چشانده ای باید رنج طاعت بکشی مثلا شبها که برای معصیت بیدار می ماندی کمی هم برای رنج عبادت بیدار بمانی) فعند ذلک تقول أستغفرالله[22] . در این هنگام بگو أستغفرالله.

پس أوراد و اذکار، صرفا برای گفتن با زبان نیست که در تکوین و اسباب طبیعی خداوند تغییر ایجاد می کند بلکه حالت و درجه ای است که انسان به آن می رسد مانند درجه علّیّین که در اینجا مثال می زند. انسان به مرتبه ای از یک ولایت تکوینی می رسد که ابزار انسان می شود و با آن جلو می رود و سپس: ﴿و قال ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرساها﴾[23] ‌ در آن وقت توکل می کند و بسم الله به عنوان یک شمشیر و سلاح در دست انسان قرار می گیرد و انسان با آن می بُرّد و جلو می رود. پس مردم خیلی نباید به این دکان ها دلگرم شوند بلکه برای نتیجه گیری از ذکر، مقدمات آن را باید در درون خود فراهم کنند سپس آن را به عنوان ابزار در لسان خود استفاده کند.

 


[19] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، ج۹، ص۱۶۲.. در روایت آمده که از امام حسن مجتبی علیه‌السلام پرسید؛

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo