< فهرست دروس

درس تفسیر استاد غلامعباس هاشمی

98/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر قرآن/سوره بقره /ادامه تفسیرآیه 22 سوره بقره/ زمین؛ بستر آرامش

بحث ما در آیه بیست و یکم و بیست و دوم از سوره مبارکه بقره است.

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾[1] ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنْ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[2]

در آیه بیست و یکم سوره مبارکه بقره دعوت کرد همه مردم را و همه انسان ها را به پرستش و بندگی آن خدائی که آنها را آفریده است و پیشینیان از آنها را آفرید است.

1- تفسیر آیه ۲۲ سوره بقره

 

در آیه بیست و دوم جلوه هایی از خلقت الهی که تبیینی است از نعمت های الهی بر انسان مورد توجه قرار گرفته است، نعمت هایی که منشأ اصلی برای اعتراف به بندگی و منشئی است براب عبودیت. کدام خدا را بپرستیم؟ ﴿الّذی جَعَلَ لَکُم الأرضَ فِراشاً﴾[3] ، خدائی که زمین را برای شما فراش قرار داده است.

1.1- زمین بستر آرامش

فراش به معنای بستر محل آرمیدن و محل آرامش است، آرامگاه است. پیامبر در آن حدیث معروفی که مستند قاعده فراش است، در فقه و در کتاب نکاح مورد بحث قرار می گیرد، فرمود: الوَلَدُ لِلفراش و للعاهِرِ الحَجَر، وقتی که یک فرزند را افرادی ادعا می کنند، در حالی که این زن شوهر دارد، فرمود الوَلَدُ لِلفراش، فرزند برای آن بستر است، کنایه از خانواده است، فرزند به بستر ملحق می شود و للعاهِرِ الحَجَر، و زناکار و مدعی را الحجر، حالا الحجر به معنای سنگسار در اینجا نیست، به معنای دور کردن است، با حجر او را دور می کنند و سنگ می زنند به این معنا که او دور شود، فرزند به او داده نمی شود.

خلاصه این که فراش در لغت به معنای بستر و محل آرامش است. خدا کسی است که زمین را برای شما بستر آرامش قرار داده است، این ﴿لکم﴾[4] نشانگر اشرفیت انسان است، همه چیز برای انسان آفریده شده است، اشرف مخلوقات انسان است، تمام ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه درکارند تو این انسان نفس بکشد، تا این انسان به حیات خودش ادامه بدهد.

﴿جَعَلَ لَکُم الأرضَ فِراشاً﴾[5] ، زمین را برای شما آرامگاه و بستر آرامش قرار داده است. خب حقیقتاً بخواهیم ده تا مقاله علمی بنویسیم در مورد همین که چه رقم زمین مایه آرامش انسان است به جایی نمی رسیم، با ده تا مقاله تخصصی در خصوص این که زمین چه رقم برای ما مایه آرامش است.

خیلی مختصر از باب تبرک به کلام حضرات معصومین علیهم السلام عرائضی را عرض کنم. امام زین العابدین علیه السلام در یک روایت نورانی[6] که حضرت عسکری علیه السلام از آباء خودش از حضرت سجاد نقل می کنند این روایت را مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج جلد دوم صفحه 456 نقل کرده است، حضرت در تفسیر ﴿جَعَلَ لَکُم الأرض فِراشاً﴾[7] که زمین را برای شما بستر آرامش قرار داده است فرمود زمین را ملایم با اجساد شما قرار داده است، یعنی با بدن های جسمی شما زمین ملایم است. یعنی چه؟ یعنی این که نه زیاد حرارت روی زمین است، یعنی فاصله ما با منبع حرارت که خورشید است اگر یک کیلومتر ما به خورشید نزدیک بودیم یا اگر یک کیلومتر ما از خورشید دور بودیم حرارتی که در روی زمین است با جسم ما سازگاری پیدا نمی کرد، نه چنان گرم است که ما را بسوزاند و نه چنان سرد است که ما را منجمد کند، یعنی از نظر دما زمین ملایم با جسم ما است. از نظر بود که برای شامه ما مخصوصا بوهای شدید و بوهای بد که به شامه انسان مضر است، روی زمین بوهای بدی وجود ندارد، بوهای تند و شدیدی وجود ندارد، شما به هر منطقه ای بروید از ذات آن منطقه یک بوی دل انگیزی به مشام انسان می رسد مگر این که انسان آنجا را به نوعی به یک خرابی کشیده باشد و الا ذات مناطق این گونه است.

مگر کرات دیگر بوی نامطبوع دارد؟

معنای آن این است، حالا بحث ما سر زمین است، کرات دیگر ما نرفتیم ندیدیم، اما خود زمین، شما الان ببینید به یک منطقه باتلاق که می روید، این منطقه باتلاق و خاص یک بوی نامطبوعی دارد، می توانست کل فضای زمین دارای همین بو باشد.

می فرماید از طرفی چنین نرم نکرده است زمین را مانند این که همه جا آب شود، همه جا باتلاق شود آنوقت همه غرق شوند و زمین را چنان سخت هم نکرده است که نه زراعت در آن ممکن باشد، نه بنا ساختن در آن ممکن باشد، نه دفن مردگان شما در آن ممکن باشد، نه آن گونه سخت است و نه آن گونه نرم است، بعد حضرت مواردی را فرمود و فرمود به این صورت خداوند زمین را بستر آرامش قرار داده است برای ما.

اگر همیشه زمین شب بود، یعنی اگر ما روز نداشتیم، فقط شب بود، چه رقم برای بشر امکان داشت که این همه نقشه برداری و این همه راه سازی و این همه تردد در شب اتفاق بیفتد، الان هم اگر تردد و راه سازی است تمام نقشه ها و برنامه ها و کارهای اینها در روز ممکن است، در شب اصلا شناسائی راه و چاه برای بشر ممکن نبود.

یا اگر فقط شب بود، یک زمان آرامشی را خدای متعال برای انسان قرار نمی داد، فقط نور بود، فقط آفتاب بود، باز هم ما یملک بشر در همین حرارت آفتاب و نور آفتاب و جذب آفتاب از بین می رفت.

این زمین اگر جاذبه نداشت، کل آسمان ها و زمین گاهی می فرماید﴿: اللهُ الَّذی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرونَها﴾[8] ، آسمان ها و زمین ها و همه چیز را با یک ستون هایی آفریده است که شما این ستون ها را نمی بینید، گاهی می فرماید: ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ﴾[9]

همین جاذبه اگر نبود، جاذبه اگر نبود چه اتفاقی می افتد؟ دیگر قرار روی زمین نبود، قرار روی هیچ سیاره ای نبود، روی هیچ فلکی از افلاک قراری وجود نداشت، آنوقت شما الان اگر یک بنائی در حد یک کوه بخواهید نگهدارید چه سونی را باید بکار ببرید تا آن را نگهدارید، بهرحال هر بنائی متناسب با آن بنا ستون باید قدرت داشته باشد.

میلیون ها سال است این آسمان و زمین، بلکه میلیاردها سال است، عمر آسمان و زمین که به عمر بنی آدم نیست، همین الان زمین شناسان مواردی را می گویند، می گویند این فسیل برای میلیاردها سال است، این قسمت از زمین میلیون ها سال قبل چنین بوده است. همین غار علیصدر همدان ما، وردی آن آنجا زمین شناسان یک توضیحی دارند که این غار برای صد و پنجاه میلیون سال قبل است، با توجه به فسیل هایی که آنجا وجود دارد و آزمایش کردند و شناختند.

خب چه ستونی است که این آسمان ها و این زمین به این عظمت را میلیاردها سال توانسته است نگهداری کند. الان قوی ترین ستون ها را بزنند با تضمین بگویند می گویند صد سال، دویست سال، سیصد سال، چهار صد سال، ما دیگر قوی تر از فولاد و بتن و چنین و چنان نداریم، میلیاردها سال ستون و نیرو و قدرتی که بتواند این زمین را و این آسمان ها و این سیارات را حفظ کند. ولی خدای متعال این را آفریده است و قرار داده است.

زمین اگر حرکت نمی کرد، هرکدم از اینها مقالات است، کتاب ها است ولی می فرماید: ﴿و تَرَی الجِبالُ تَحسَبُها جامِدَة و هی تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب﴾[10] ، این که این خبر غیبی می دهد این یک بخش کار است، آن زمان همه می گفتند زمین مسکوت است، خورشید می گردد، خب این را همان زمان قرآن گفته است، این خبر غیبی است، یک مسئله است، این را چه کسی آفریده است؟ ﴿و تَرَی الجِبالُ تَحسَبُها جامِدَة و هی تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب﴾[11] ، کوه ها را می بینی خیال می کنی منجمد ایستاده است در حالی که مثل ابر در حال حرکت است، لازمه آن این است که زمین در حال حرکت است، حرکت زمین که بشود زمین حرکت کند.

به این شکل، آنوقت این کوه ها را اگر خداوند قرار نمی داد، اگر کوه نداشتیم، بادها و طوفان ها و سیل ها نسل بشر را نابود می کرد، این کوه ها مثل یک، ﴿و ألقی فی الأرض رَواسِیَ أن تَمیدَ بِکُم﴾[12] ، این راسیه ها را، این رواسی را، این کوه ها را مثل یک میخ کوبیده است که طوفان های محکم و این گردبادها و سیل ها را مثل یک سیلی جلوی اینها می زنند و می ایستند. جلوی هر چیزی که می تواند هجوم بیاورد به بشر، این کوه ها، در همه جای روی زمین این کوه ها وجود دارند، هیچ جایی از زمین را شما سراغ ندارید بشر سکنا داشته باشد و در اطراف آن کوه وجود نداشته باشد، این گونه است، اگر اینها نبود چه می شد.

لذا در ایات متعددی قرآن بحث نرم بودن و رام بودن و ملایم بودن و بستر بودن زمین را برای انسان تبیین می کند. در سوره مبارکه طه آیه 53 می فرماید﴿: الّذی جَعَلَ لَکُم الأرضَ مَهداً، ألَم نَجعَلِ الأرضَ مِهاداً﴾[13] ، زمین را گهواره قرار داده است برای انسان، حالا گهواره غیر از فراش است. فراش بستری است که کل خانواده در آن استراحت می کنند، بستر آرامش است، اما مهد بستر آرامش کودکان است، این یک لازمه ای دارد، لازمه آن این است که اگر کسی بخواهد در داخل مهد در آرامش باشد مادر باید با کمال مهر از قبل مقدمات آن را فراهم کند، لذا خدای متعال با تمام مهربانی و مهرورزی، با رحمت و لطف خودش قبل از این که این انسان در این بستر قرار بگیرد، مثل گهواره برای او مقدمات آن را فراهم کرده است.

در سوره مبارکه ملک آیه 15 می فرماید: ﴿هُوَ الّذی جَعَلَ لَکُم الأرضَ ذَلولاً﴾[14] ، خدای متعال زمین را رام شما قرار داده است، ذلیل شما قرار داده است، فرمانبردار شما قرار داده است.

در سوره مبارکه مرسلات آیه 25 می فرماید: ﴿ألَم نَجعَلِ الأرضَ کِفاتاً﴾[15] ، ما زمین را کفات قرار ندادیم، کفات از کِفت یا کَفت مثل فِعل یا کَشف به معنای جمع کننده است، ما زمین را طوری قرار دادیم که شما را جمع کرده است، هیچکس را از خودش طرد نکرده است، هر نوع انسان را شما پیدا کنید، زن، مرد، انسان کامل، انسان ناقص، کودک، شیرخواره، هر نوع انسانی را پیدا کنید، حیات همه اینها روی زمین امکان پذیر است و روی زمین می توانند جمع شوند.

این قدرت خدای متعال، خالقیت خدای متعال، مهر خدای متعال و این که چقدر به نیازها ما توجه داشته است، نیازهای این انسان را آفریننده می داند که میلیون ها سال قبل از این که ما را بیافریند توجه به نیازهای ما داشته است، خوب دقت کنید من می خواهم شما را ببرم با همین بیان ها به سبب یک برهانی که توسط آن ثبوت امامت و ولیّ خدا را هم مورد بحث قرار بدهیم.

خدائی که برای پرورش انسان میلیون ها سال قبل از خلقت انسان به فکر پرورش او بوده است، می خواهد انسان را بپرواند، به رشد انسان توجه دارد و لذا فرمود: ﴿یا أیُّهَا النّاس اُعبُدوا رَبَّکُم﴾[16] ، علاوه بر این که خلق کرده است انسان را پرورش می دهد در کنار این، برای انسان آفریده است، ﴿اُعبُدوا رَبَّکُمُ الّذی خَلَقَکُم﴾[17] ، رب خودتان را، پرورش دهنده خودتان را عبادت کنید، ﴿الّذی جَعَلَ لَکُم الأرض فِراشاً و السّماء بناءً﴾[18] ، خدایی که آسمان را برای شما بنا قرار داده است، آسمان را برای شما مثل یک سقف گسترده قرار داده است.

سماء همان چیزی است که بالای سر انسان است، در این آیات سماء آن چیزی است که بالای سر انسان مشاهده می شود، در مقابل ارض که زیر پای انسان است، آسمان را سقف برای شما قرار داد.

﴿و أنزَلَ منَ السَّماء ماءً﴾[19] ، و از این سقف و از این بالا آب را برای شما نازل کرد. اگر منشأ تقسیم آب برای روی زمین و اهالی زمین آسمان نبود، در خود زمین بود، بنا بود از دریاها آب به همه جا برود، در حالی که از دریاها و اقیانوس ها آب می ریزد، اما اگر از طریق آسمان نبود، از خود زمین بنا بود برود، هرگز به بلندی ها و کوه ها و تپه ها و این جاها آب نمی رسید، این کار بشر نبود که، دو تا سه تا شهر نیست که بشر لوله کشی کند، اما خدای متعال کل جهان را از طریق آسمان، بلندی ها، تپه ها را، کوه ها را، جنگل ها را، جویبارها را، رودخانه ها را، همه و همه را از طریق آسمان سیرآب می کند، از بالا این آب را نازل می کند﴿، و أنزَلَ من السَّماء ماءً﴾[20] .

یک روایتی را در جلد 27 بحار الانوار صفحه 99، این روایت[21] در تفسیر امام عسکری علیه السلام هم آمده است، پیامبر در ذیل این ﴿أنزَلَ منَ السّماء ماءً﴾[22] فرمایش دارد، فرمود: یعنی المطر، منظور او از این که از آسمان آب را برای شما نازل می کند منظور او باران است، ینزل مع کل قطرة ملکٌ، با هر قطره بالان ملکی نازل می شود، یک قطره باران را یک ملک می آورد و آن باران را هدایت می کند که دقیقا باید کجا بریزد. حضرت زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه در آن سلامی که به ملائکه می دهند، می فرمایند سلام بر آن ملائکه ای که باران را نازل می کنند، سلام بر آن ملائکه ای که برف را نازل می کنند، اینها با یک تشریفاتی هدفمند نازل می شوند، یعنی از یک اقیانوس وقتی آب بخار می کند، بطور هدفمند و با تشریفات اینها سوق داده می شوند، این قطره را خدای متعال این یعنی نظام احسن، آنوقت شما تصور کنید در این نظام احسنی که یک قطره باران این گونه هدفمند تعریف شده است، این انسان چگونه هدفمند تعریف شده است؟ جای انسان کجاست؟ انسانی که نه مثل یک قطره باران است، الناس معادنُ کمعادن الذهب و الفضة[23] ، انسان ها مثل معدن های طلا و نقره هستند، هر انسان یک استعدادی دارد، مگر می شود خداوند یک قطره باران را اینقدر هدفمند ولی یک انسان را به این عظمت بی هدف بیافریند، هر کس باید بکوشد تا هدف از خلقت خودش را بیابد، خدای متعال او را برای چه و برای چه نقشی و برای چه رسالتی خدا او را خلق کرده است و آفریده است.

حضرت فرمود با هر قطره ای ملکی نازل می شود که یضعها فی موضعها الذی یأمره به ربه عز و جل، که این قطره را قرار می دهد دقیق بر آن موضعی که خدا امر کرده است که آن باران در آنجا قرار بگیرد، این تشریفات است، خدا بدون این ملک هم می توانست آن باران را به آنجا برساند، اما این تشریفات است، همه اینها برای انسان است، همه اینها، ﴿جَعَلَ لَکُمُ الأرضَ فِراشاً و السَّماء بناءً و أنزَلَ﴾[24] ، همه اینها برای انسان است، اکرمیت انسان این است، جلالت شأن انسان این است، شرافت انسان این است، جایگاه این است، فعَجِبوا من ذلک، مخاطبین پیغمبر تعجب کردند که یا رسول الله با هر باران یک ملک نازل می شود، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم أستکفرون عدد عدد هولاء، آیاد زیاد می شمارید عدد این ملائکه را که باران ها نازل می شود، إنّ عدد الملائکة المستغفرین لمحبّی علی بن أبیطالب أکثر من عدد هولاء، ملائکه ای که محبین علی بن أبیطالب را استغفار می کنند خیلی بیش از این ملک ها هستند، کل این ملک ها که به عدد قطره های باران می آیند، ملائک های که برای محبین علی بن أبیطالب استغفار می کنند تعداد آنها خیلی بیش از اینها است، و إنّ عدد ملائکة اللاعنین لمغضبیه أکثر من عدد هولاء[25] ، و ملائکه ای که لعنت کنندگان کینه توزان علی بن أبیطالب هستند آمار و عدد آنها خیلی بیش از اینها است.

با این اوضاع خدای متعال بای ما باران را نازل می کند از آسمان، ﴿اُعبُدوا رَبَّکُمُ الّذی خَلَقَکُم﴾[26] ، این رب است، اینطور پرورش می دهد خدای متعال انسان را.

قبل از این که من به برهان امامت در این آیه بپردازم این نعمات را که می شمارد، می فرماید: ﴿فلاتجعلوا لله أنداداً فأنتم تعلمون﴾[27] ، پس به خدا نِد، أنداد جمع نِد است، ند به معنای مانند و نظیر و مثل است، برای خدا در عبادت های خودتان، در تقاضاهای خودتان نظیر و مثل و شبیه قرار ندهید، ﴿لاتجعلوا لله أنداداً﴾[28] . این هماهنگی، این نظام احسن، این تدبیر، این ربوبیت حکم می کند که فقط رب خودتان را عبادت کنید، فقط خالق متعال را عبادت کنید، یعنی اینها ما را الزاماً به توحید رهنمود می شوند، چرا برای خدا نظیر قرار می دهید؟ چرا برای خدای متعا شریک قرار می دهید؟ اینها ما را به توحید رهنمون می شوند.

مطلبی که اینجا وجود دارد در باب امامت است. این نکته را هم عرض کنم باز می فرماید: ﴿فلاتَجعَلوا لله أنداداً و أنتُم تَعلَمون﴾[29] تعلمون یعنی در حال یکه می دانید، یعنی کسی که به این نظام احسن توجه کند، به این خلقت توجه کند، به این حکمت توجه کند، یقین پیدا می کند که چه کسی را باید عبادت کند، به خدا مانند قرار ندهید.

این نشان می دهد این که می گوید ﴿و أنتُم تَعلَمون﴾[30] انحرافات اعتقادی انسان از جهل ناشی می شود، کما این که انحرافات اخلاقی انسان نیز از جهل ناشی می شود، همانطور که گفتند ﴿أتَتَّخِذُنا هُزُواً﴾[31] ، فرمود: ﴿أعوذُ بالله أن أکونَ من الجاهلین﴾ [32] ، در باب اخلاق، تمسخر و رذائل اخلاقی از جهل سرچشمه می گیرد، انحرافات اعتقادی هم چنین است، جهل باعث انحراف اعتقادی می شود و اگر این جهل با قدرت قرین شد انحرافات اجتماعی را هم بوجود می آورد علاوه بر انحرافات اعتقادی، مثل داعش، مثل وهابیت، انحراف اعتقادی دارد، قدرت و ثروت هم کنار آن آمد، انحرافات اجتماعی هم مقابل آن می آید، این همه خرابی و قتل و غارت روی آن می آید و تلنبار می شود.

حالا سؤال این است: خدائی که میلیون ها سال قبل از خلقت انسان برای ربوبیت او مقدمات فراهم می کند، برای آرامش او و رشد او در روی زمین چنین تدبیری دارد، چنین هزینه سنگینی ، اگر چه به خدا این هزینه نیست، چنین هزینه سنگینی بما هو هو برای تأمین انسان انجام می شود، آسمان برای انسان است، زمین برای انسان است، باران برای انسان است، هرچه در زمین آفریده شده است برای انسان است، آیا این خدا راضی می شود که این انسان حالا که گُل کرده است و به دامنه حیات آمده است هرگونه که دوست می دارد باندیشد؟ هرگونه که دوست می دارد رفتار کند؟ هرگونه که خود می خواهد زندگی کند؟ آیا خدا به این راضی می شود؟ یعنی فکر رشد انسان را نکرده است.

فلاسفه گاهی از این مسئله به براهین مختلفی تعبیر می کنند و برهان فلسفی بر آن اقامه می کنند، اما خود این یک برهان است، در نظام احسن که خدا این همه با نظم و با تدبیر و با حکمت آفریده است و همه چیز را برای انسان، محال است این خدای حکیم برای رشد عقلی انسان تدبیری نداشته باشد، لذا در سوره مبارکه انبیاء آیه 73 می فرماید: ﴿و جَعَلناهُم أئِمَّةً یَهدونَ بأمرِنا و أوحَینا إلَیهِم فِعلَ الخَیرات﴾[33] ، ما تمام خوبی ها و فضائل اخلاقی را از بندگان خوب خودمان کسانی را قرار دادیم أئمة یهدون بأمرنا، هدایت می کنند به امر ما و خوبی ها همه را به اینها نازل کردیم،﴿و أوحَینا إلَیهِم فِعلَ الخَیرات و إقامِ الصَّلاة و ایتاءِ الزَّکاة و کانوا لَنا عابدین﴾[34] ،. برتر از همه هدایت فکری و رشد عقلی این بشر است. لذا بهترین علوم علم تفسیر است، چرا؟ چون هر علمی را شما پیدا کنید، هر علمی برای صیانت از یک حقیقت ابداع شده است، از فیزیک، از شیمی، موضوع آنها را هرگونه تعریف کنید در نهایت برای صیانت از حفظ از یک حقیقتی است، نحو آمده است برای این که اشتباه در اعراب و بنا، کلمات در اشتباه و از اعراب و بنا، صرف و نحو آمدند اینها را مصون نگهدارند، بلاغت آمده است از این که انسان بلیغ حرف نزند جلوگیری کند، مصون بدارد که انسان طولانی حرف بزند و کم فائده، ناروان حرف بزند و بی مغز، منطق آمده است تا انسان را از خطای در گفتار حفظ کند، اما وحی آمده است، قرآن آمده است انسان را در خطای در فکر حفظ کند، در خطای در تعقل و عقل حفظ کند، لذا مقدس ترین علوم علم وحی است و علوم دین است و تفسیر است، از همه علوم مقدس تر و مبارک تر و ارزشمند تر است، بخاطر این که این باعث می شود عقل انسان و فکر انسان خطا نکند، این در همان مسیر هدایت انسان است، خدا بر همین اساس لازم است در هر عصری امام خودش را برای هدایت مردم در این نظام احسن بفرستد تا این انسان ها از نظر رشد و سعادت راه درست و صحیح را بپیمایند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo