درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1401/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب اوامر/خاتمه: تقسیمات واجب/تقسیم پنجم: عینی و کفایی

نظریّه پنجم: مطلوب منه، صرف الوجود مکلّف است. صرف الوجود یعنی وجود ناقض عدم. به بیان دیگر، مطلوب منه، احد المکلّفین لا بعینه است ولی احد مفهومی. این احد، جامع عرضی انتزاعی است و مصداق آن، هر یک از مکلّفین است چون بر هر یک از مکلّفین، این جامع صادق است.

این نظریّه موافق با جمیع خصیصه‌های واجب کفائی است و خالی از نقوض وارد بر انظار سابق است (محاضرات ج۴ ص۵۵).

تقسیم ششم: واجب در یک تقسیم بر دو نوع است.

۱- واجب غیر موقّت. به واجبی گفته می‌شود که از طرف شارع برای آن وقت مخصوصی تعیین نشده است. اگر چه هر واجبی به علّت زمانی بودن، عقلاً محتاج به زمانی است که ظرف برای آن باشد. واجب غیر موقّت به فوری و غیر فوری منقسم می‌شود.

۲- واجب موقّت. به واجبی گفته می‌شود که از طرف شارع برای آن وقت مخصوصی تعیین شده است. واجب موقّت بحسب تصوّر عقلی سه صورت دارد.

الف: واجبی که مقدار وقت تعیین شده برای آن از طرف شارع، کمتر از وقتی است که انجام واجب احتیاج به آن دارد. اینصورت بخاطر تکلیف بما لا یطاق محال است.

ب: واجبی که مقدار وقت تعیین شده برای آن از طرف شارع، به مقدار وقتی است که انجام واجب احتیاج به آن دارد. به واجب در اینصورت، واجب مضیّق گویند.

ج: واجبی که مقدار وقت تعیین شده برای آن از طرف شارع، بیش از وقتی است که انجام واجب احتیاج به آن دارد. به واجب در اینصورت، واجب موسّع گویند.

درباره‌ی واجب موسّع دو مدّعا وجود دارد.

مدّعای اوّل: واجب موسّع، عقلاً ممکن و شرعاً واقع شده است.

مدّعای دوّم: تخییر بین افراد طولیّه واجب موسّع مثل تخییر بین افراد عرضیّه واجب موسّع، تخییر عقلی است چون واجب در واجب موسّع، از باب مثال، طبیعة الصّلوة المقیّدة بوقوعها بین الحدّین است و طبیعت کذائی، کلّی است (دارای افراد طولیّه و عرضیّه است) بنابراین، واجب در واجب موسّع، کلّی است و کلّی، تخییر بین افراد آن، عقلی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo