درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1401/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب مفاهیم/مقدمه اول/اشکال بر تعریف صاحب کفایه

 

اقول:

اشکال بر تعریف: صغری: شرط صحّت تعریف، مانعیّت نسبت به اغیار و جامعیّت نسبت به افراد است (بالضرورة).

کبری: مانعیّت نسبت به اغیار و جامعیّت نسبت به افراد، در تعریف مذکور منتفی است.

توضیح:

مرحله اوّل: فقره‌ی اوّل، مانع اغیار نیست. چون فقره‌ی اوّل شامل وجوب مقدّمه می‌شود و حال آنکه به وجوب مقدّمه، مفهوم مورد بحث گفته نمی‌شود.

مثال: معنای صلّ طبق نظری طلب صلوة است. این معنا بکمک اطلاق و مقدّمات حکمت (در مقام بیان بودن مولا و عدم تقیید طلب به جواز ترک) دالّ بر طلب وجوبی صلوة است. آنگاه این خصوصیّت معنای منطوقی به دلالت التزامی دالّ بر وجوب مقدّمه صلوة است. (خصوصیّت، همان طلب وجوبی مستفاد از اطلاق و مقدّمات حکمت است).

مرحله‌ی دوّم: فقره‌ی دوّم، جامع افراد نیست. چون فقره‌ی دوّم شامل بعضی از مصادیق مفهوم موافق نیست.

مثال: معنای منطوقی جمله‌ی لا تهن عبد العالم، حرمت اهانت به عبد عالم است. این معنا به دلالت التزامی دالّ بر حرمت اهانت به عالم است. یعنی حرمت اهانت به عالم، مفهوم موافق جمله است. حرمت اهانت که حکم است، در جمله ذکر شده است و حال آنکه در فقره‌ی دوّم گفته شد که مفهوم، حکم غیر مذکور است.

نتیجه: شرط صحّت تعریف، در تعریف مذکور منتفی است و با انتفاء شرط، صحّت تعریف نیز منتفی خواهد بود.

تعریف سوّم: تعریف محقّق عراقی: المفهوم قضیّة غیر مذکورة امّا بحکمها او بموضوعها لازمة لقضیة مذکورة.

توضیح: مفهوم، قضیه‌ای است که حکم و یا موضوع آن مذکور نیست و این قضیّه، لازمه‌ی قضیّه مذکوره است. این تعریف، شامل مفهوم جمله شرطیه در ان جائک زید فاکرمه و شامل مفهوم موافق در امثال لا تهن عبد زید می‌شود. مفهوم در مثال اوّل، عدم وجوب اکرام زید در فرض عدم مجیء و مفهوم در مثال دوّم، حرمت اهانت به زید به طریق اولی است. علّت شمول این است که در مثال اوّل، حکم در مفهوم که عدم وجوب اکرام باشد، مذکور نیست و در مثال دوّم، موضوع در مفهوم که زید باشد، مذکور نیست. یعنی نفس موضوع در منطوق که عبد زید باشد، مذکور در مفهوم نیست (نهایة الافکار ج۱ ص۴۶۹)

اقول:

اشکال بر تعریف: صغری: شرط صحّت تعریف، جامعیّت نسبت به افراد است (بالضرورة).

کبری: جامعیّت نسبت به افراد، در تعریف مذکور منتفی است (این تعریف، جامع افراد نیست. چون شامل بعضی از مصادیق مفهوم موافق نیست. مثلاً مفهوم موافق قضیّه ان ضربک ابوک فلا تؤذه، حرمت اذیت به اب در فرض عدم ضرب اب است. حکم در این مفهوم، حرمت اذیّت و موضوع، اب است. حکم و موضوع، هر دو، در قضیّه ذکر شده است. بنابراین، این مثال از تعریف مفهوم خارج است).

نتیجه: شرط صحّت تعریف، در تعریف مذکور منتفی است و با انتفاء شرط، صحّت تعریف نیز منتفی خواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo