درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1401/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب مفاهیم/فصل اوّل: مفهوم شرط/جهت اوّل

 

دلیل سوّم از طرف محقّق عراقی:

صغری: مبنای تداخل اسباب و شروط، تقدیم ظهور متعلّق جزاء در صرف الوجود بر ظهور شرط در علیّت تامّه است.

توضیح:

قدم اوّل: شروط در جملات شرطیّه ظهور دارند در اینکه علّت تامّه برای جزاء هستند. مقتضای این ظهور، تعدّد جزاء و نتیجتاً عدم تداخل اسباب و شروط است. مثل: افطار در جمله‌ی شرطیّه ان افطرت فکفّر ظهور دارد در اینکه علّت تامّه برای کفّاره است نه جزء العلّة. ظهار در جمله شرطیّه ان ظاهرت فکفّر نیز ظهور دارد در اینکه علّت تامّه برای کفّاره است نه جزء العلّة. ظهور شروط در ایندو جمله شرطیّه در علیّت تامّه، تعدّد کفّاره را می‌طلبد و این یعنی عدم تداخل اسباب و شروط.

قدم دوّم: متعلّق جزاء ظهور در صرف الوجود دارد و صرف الوجود قابل تثنّی و تکرّر و تعدّد نیست. مقتضای این ظهور، وحدت جزاء و نتیجتاً تداخل اسباب و شروط است. مثل: کفّر در جمله شرطیّه، جزاء است و متعلّق، کفّاره است. متعلّق ظهور دارد در اینکه مولا طالب صرف الوجود است یعنی خروج کفّاره از عدم به عرصه‌ی وجود. صرف الوجود به اوّلین وجود بعد از عدم گفته می‌شود. بنابراین، صرف الوجود قابل تکرّر و تعدّد نخواهد بود. ظهور متعلّق در صرف الوجود، وحدت کفّاره را می‌طلبد و این یعنی تداخل اسباب و شروط.

قدم سوّم: بین ایندو ظهور، تنافی وجود دارد. (ظهور شرطها در علیّت تامّه با ظهور متعلّق جزاء در صرف الوجود قابل جمع نیست. نمی‌شود که هر دو ظهور به حال خود باقی باشند. اگر هر دو ظهور به حال خود باقی باشند، معنایش این است که ایندو شرط، دو صرف الوجود متعلّق می‌طلبند و این، باطل است چون صرف الوجود قابل تثنّی و تکرّر و تعدّد نیست). بنابراین، رفع ید از احد ظهورین لازم است. یا از ظهور شرطها در علیّت تامّه رفع ید شود به اینصورت که گفته شود اسباب و شروط معاً مقتضی یک صرف الوجود هستند و یا از ظهور متعلّق‌ها در صرف الوجود رفع ید شود به اینصورت که گفته شود متعلّق، وجود بعد الوجود است یعنی متعلّق بواسطه اوّلین جمله شرطیّه، صرف الوجود و متعلّق بواسطه‌ی دوّمین جمله شرطیّه، وجود بعد الوجود است.

قدم چهارم: رفع ید از ظهور متعلّق جزاء در صرف الوجود بر رفع ید از ظهور شرطها در علیّت تامّه تقدّم دارد. چون رفع ید از ظهور شرطها در علیّت تامّه موجب رفع ید از دو ظهور است (ظهور شرط در جمله شرطیّه اوّل، ظهور شرط درجمله‌ی شرطیّه دوّم) ولی رفع ید از ظهور متعلّق جزاء در صرف الوجود، موجب رفع ید از یک ظهور است (چون یک متعلّق، حمل بر صرف الوجود می‌شود و متعلّق دیگر، حمل بر وجود بعد الوجود می‌شود. بنابراین، از ظهور یک متعلّق رفع ید شده است). و رفع ید از یک ظهور مقدّم بر رفع ید از دو ظهور است. بنابراین، ظهور شرطها در علیّت تامّه به حال خود باقی می‌ماند و این یعنی عدم تداخل اسباب و شروط.

کبری: تقدیم ظهور متعلّق جزاء در صرف الوجود بر ظهور شروط در علیّت تامّه، باطل است (با همان توضیحی که در صغری آمده است).

نتیجه: مبنای تداخل اسباب و شروط، باطل است و با بطلان مبنا، تداخل اسباب و شروط نیز باطل خواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo