درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1401/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب عام و خاص/فصل سوّم

فصل سوّم: درباره‌ی وجود صیغه مختصّه به عموم دو نظریّه معروف وجود دارد.

نظریّه اوّل: نظریّه مشهور: در کلام عرب، برای عموم صیغه مختصّه وجود دارد.

دلیل: وجود کلّ و مرادفات در لغت عرب دلیل بر این نظریّه است.

توجّه باشد که مراد از اختصاص صیغه به عموم، عدم الوضع الّا للعموم است. یعنی مراد مشهور از اختصاص این صیغ به عموم این است که این فقط برای عموم وضع شده‌اند و عدم الوضع الّا للعموم منافی با استعمال این صیغ در بعضی اوقات در خصوص نیست. کما فی قولک جائنی کلّ الرّجل فیما کان الجائی خصوص زید بادّعاء انّه جمیع افراد الرّجل مبالغة فی رجولیّته. مراد از اختصاص صیغه به عموم، عدم الاستعمال الّا فی العموم نیست. یعنی مراد مشهور از اختصاص این صیغ به عموم این نیست که این صیغ فقط در عموم استعمال می‌شوند تا اشکال شود که بعضی از اوقات این صیغ در خصوص استعمال می‌شوند.

نظریه دوّم: نظریّه جماعتی از عامّه: در کلام عرب، برای عموم صیغه مختصّه وجود ندارد و تمامی الفاظی که اختصاص آنها به عموم ادّعاء شده، حقیقت در خصوص هستند.

دلیل:

صغری: اگر این الفاظ حقیقت در خصوص باشند، لازمه‌اش قلّة المجاز است (به شهادت قانون ما من عامّ الّا و قد خصّ، تخصیص عامّ شایع است. بنابراین، اگر این الفاظ حقیقت در عموم باشند، کثرة المجاز لازم می‌آید و اگر حقیقت در خصوص باشند، قلّة المجاز لازم می‌آید).

کبری: و اللّازم اولی. (قلّة المجاز اولی از کثرة المجاز است).

نتیجه: فالملزوم مثله.

علاوه بر این،‌ اگر این الفاظ حقیقت در خصوص باشند، لازمه‌اش این است که در دوران امر بین وضع لفظ برای متیقّن (خصوص) و وضع لفظ برای محتمل (عموم) لفظ موضوع برای متیقّن باشد. و اللّازم اولی، فالملزوم مثله.

اقول: بطلان دلیل غنیّ از بیان است.

آدرس جلسه بعد:

کفایه ج۱ ص۳۳ فصل ربّما عدّ من الالفاظ .......... فصل.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo