درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب مطلق و مقید/فصل دوم

 

اشکال دوّم از طرف محقّق خراسانی:

صغری: اگر موضوع له علم جنس، طبیعت حاضره‌ی در ذهن باشد، لازمه‌اش لغویّت وضع است.

توضیح: از طرفی وضع علم جنس برای طبیعت حاضره و متصوّره‌ی در ذهن، وضع لفظ برای طبیعت با قید حضور در ذهن است. یعنی موضوع له علم جنس، مرکّب از طبیعت و حضور در ذهن است. از طرفی دیگر علم جنس دائماً در فرد خارجی استعمال می‌شود. بنابراین، برای تصحیح استعمال علم جنس در فرد خارجی، علم جنس دائماً باید تجرید از جزء معنی شود. یعنی باید گفته شود که علم جنس در قسمتی از معنی بکار رفته که طبیعت باشد و از جزء دیگر معنی که حضور در ذهن باشد، تجرید شده است و این، لغو است. اذ لا معنی لوضع لفظ لمعنی لم یستعمل فیه ابداً.

کبری: و اللّازم باطل. (چون واضع، حکیم در وضع است).

نتیجه: فالملزوم مثله.

اقول:

الف: لغویّت زمانی لازم می‌آید که علم جنس هیچگاه در طبیعت حاضره‌ی در ذهن استعمال نشود. و حال آنکه گاهی علم جنس در طبیعت حاضره‌ی در ذهن استعمال می‌شود. مثل اینکه متکلّم می‌گوید: امّ عریط لیس بموجودٍ فی الخارج. بنابراین، وضع علم جنس برای طبیعت حاضره‌ی در ذهن از حیث لغویّت بدون اشکال است.

ب: صحیح این است که اشکال دوّم بر نظریّه اوّل به این صورت تقریر شود:

صغری: وضع علم جنس برای طبیعت حاضره‌ی در ذهن، منافی با حکمت وضع است. (از طرفی علم جنس کثیراً در فرد خارجی و قلیلاً در فرد ذهنی استعمال می‌شود. از طرفی دیگر حکمت وضع که تفهیم و تفهّم است، اقتضاء می‌کند که لفظ قالب برای معنائی قرار بگیرد که در غالب استعمالات احتیاج به افاده‌ی آن معنی است. بنابراین، وضع علم جنس برای طبیعت حاضره‌ی در ذهن، مخالف با حکمت وضع و وضع علم جنس برای ذات طبیعت، موافق با حکمت وضع است).

کبری: هر امری که منافی با حکمت وضع است، باطل است. (بالضرورة).

نتیجه: وضع علم جنس برای طبیعت حاضره‌ی در ذهن، باطل است.

نظریّه دوّم: نظریّه محقّق خراسانی: موضوع له علم جنس مثل اسم جنس، ذات طبیعت است. طبق این نظریّه، تعریف در علم جنس تعریف لفظی است. با این بیان که همانطوریکه اهل لسان بر بعضی از الفاظ مثل لفظ یَدْ احکام مؤنّث جاری می‌کنند با اینکه مؤنّث حقیقی نیست، همچنین بر بعضی از الفاظ احکام معرفه جاری می‌کنند با اینکه معرفه نیست. مثل علم جنس که از حیث موضوع له با اسم جنس تفاوت ندارد ولی بر علم جنس احکام معارف جاری می‌شود. و السّماع متبوع. (محاضرات ج۵ ص۳۵۵).

دلیل: متبادر از علم جنس نزد اهل لسان، ذات طبیعت است و تبادر، علامت وضع و حقیقت می‌باشد. متبادر، طبیعت حاضره‌ی در ذهن نیست.

بحث دوّم: درباره‌ی اطلاق مطلق بر علم جنس.

از طرفی موضوع له علم جنس ذات طبیعت است. از باب مثال، موضوع له لفظ امّ عریط، عقرب است. نه عقرب متصوّره‌ی متکلّم. از طرفی دیگر تعریف مطلق در نظر مشهور، ما دلّ علی شایع فی جنسه است. (با توضیحی که گذشت) و این تعریف، صادق بر علم جنس است. بنابراین، به علم جنس، مطلق گفته می‌شود و نقش مقدّمات حکمت در مبحث خود خواهد آمد.

آدرس جلسه‌ی بعد:

کفایه ج۱ ص۳۷۹. و منها الفرد المعرّف باللّام ........ و منها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo