درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب مطلق و مقید/فصل دوم

 

دلیل:

صغری: اگر لام در مفرد معرّف برای تعریف حقیقی باشد، لازمه‌اش لغویّت دخول لام است.

توضیح: از طرفی به عنوان قانون کلّی، هر لفظی اشاره به مدلول خود دارد و مدلول را در ذهن مخاطب حاضر می‌کند. پس مدخول لام در مفرد معرّف نیز اشاره به طبیعت و دلالت بر طبیعت دارد و لذا لفظ مدخول، طبیعت را در ذهن مخاطب حاضر می‌کند. مثل انسان در لفظ الانسان که مدخول لام است و موجب حضور طبیعت انسان در ذهن مخاطب می‌شود. از طرفی دیگر اگر لام در مفرد معرّف برای تعریف حقیقی باشد، لام اشاره به طبیعت حاضر در ذهن مخاطب می‌کند. بنابراین، دخول لام لغو خواهد بود. لانّ هذه الفائدة یقوم بها نفس الاسم المجرّد عن اللّام. فالحقّ انّ تعریف اللّام فی مثله لفظیّ کما انّ العلمیّة فی نحو اسامة لفظیّة کما یجیء فی الاعلام. شرح رضی بر کافیه، ج۳ ص۲۳۶).

کبری: و اللّازم باطل. (بالضرورة).

نتیجه: فالملزوم مثله.

بنابراین، لام در مفرد معرّف، منحصراً برای تعریف لفظی است نه برای تعریف حقیقی (اشاره به شیء معیّن).

اشکال از طرف محقّق صاحب حاشیه:

صغری: شرط لغویّت دخول لام، وحدت مدلول داخل و مدخول است. (در لفظ الانسان از باب مثال، به ال، داخل و به انسان، مدخول گویند. اگر مفاد و مدلول داخل یعنی لام و مفاد و مدلول مدخول یعنی انسان، واحد باشد، لغویّت لازم می‌آید.).

کبری: وحدت مدلول داخل و مدخول، منتفی است.

توضیح: از طرفی مدلول مدخول، ذات طبیعت است. ولی در ظرف دلالت لفظ مدخول بر مدلول خود، صفت حضور در ذهن برای مدلول حاصل می‌شود. یعنی این صفت برای مدلول پیدا می‌شود. از طرفی دیگر مدلول داخل یعنی لام جنس، اشاره به طبیعت حاضره و متعیّنه در ذهن قبل از این اشاره است. یعنی قبل از اشاره بواسطه‌ی لام جنس، طبیعت در ذهن سامع حضور پیدا کرده و متعیّن شده است. آنگاه بوسیله‌ی لام، اشاره به طبیعت حاضره می‌شود. و بخاطر همین نکته است که در علم ادب، دو امر زیر جزء معارف شمرده شده است.

الف: ضمیر عائد به نکرات. مثل رأیت رجلا و اکرمته. (ضمیر هاء در اکرمته جزء معارف است با اینکه به نکره عود می‌کند).

ب: معهود ذکری در صورت نکره بودن مذکور سابق. مثل اشتریت فرساً ثمّ بعت الفرس. (الفرس جزء معارف است با اینکه مراد از آن، همان نکره‌ی سابق یعنی فرس است.).

بنابراین، وحدت مدلول داخل و مدلول مدخول منتفی است. مدلول یکی، ذات طبیعت است اگر چه صفت حضور در ذهن برای آن حاصل می‌شود و مدلول دیگری، اشاره به طبیعت حاضر است و بین ذات طبیعت و اشاره به طبیعت حاضره تفاوت است.

نتیجه: شرط لغویّت دخول لام، منتفی است و با انتفاء شرط، لغویّت دخول لام نیز منتفی خواهد بود.

آدرس جلسه بعد:

هدایة المسترشدین طبع قدیم ص۳۴۳. و المعرّف بلام الجنس هو ما دخل علیه لام الجنس .......... و امّا اسم الجمع.

کفایه ج۱ص۳۸۱. و منها النکرة مثل رجل ........... فصل.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo