درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/باب مطلق و مقید/فصل سوم درباره مقدمات حکمت

 

صورت دوّم: بین جهت مهمله و جهت اوّل ملازمه شرعیّه یا عقلیّه یا عادیه است. یعنی جهت مهمله از لوازم شرعی یا عقلی یا عادی جهت اوّل است. در اینصورت، تمسّک به اطلاق از هر دو جهت صحیح است. به بیان دیگر اطلاق کلام نسبت به هر دو جهت، حجّت است.

مثال بر ملازمه‌ی شرعیّه: مثل قوله اذا سافرت فقصّر، بناءً علی شمول التّقصیر للافطار، فاذا فرض کونه فی مقام البیان من جهة الصّلوة، یحمل علی الاطلاق من جهة الافطار ایضا، للملازمة ‌الشرعیّة المستفادة من قوله علیه السّلام اذا قصّرت افطرت. (حاشیه مرحوم مشکینی طبع جدید ج۲ ص۵۰۳).

مثال برای ملازمه‌ی عقلیّه: مثل ما ورد فی صحّة الصّلوة فی ثوب فیه عذرة ما لا یؤکل لحمه من جهة النجاسة عند عدم العلم بها فانّها تدلّ علی صحّة الصّلوة فی اجزاء ما لا یؤکل عند عدم العلم بها اذا کانت النجاسة من الاجزاء لعدم الانفکاک بینهما علی هذا التّقدیر. (مطارح الانظار طبع قدیم ص۲۲۰). تأمّل.

مثال بر ملازمه‌ی عرفیّه: مثل ما اذا ورد انّه لا بأس بالصّلوة فی جلد المیته و فرضنا انّ الغالب فیه النّجاسة فاذا فرض کونه مسوقا فی بیان عدم مانعیّة عنوان المیته، یحمل علی الاطلاق من جهة النّجاسة ایضا و انّها غیر مانعة و لا اشکال فی ذلک. (حاشیه مرحوم مشکینی همان آدرس).

نکته‌ی سوّم: در مقام بیان بودن متکلّم و یا در مقام بیان نبودن متکلّم اگر مقطوع باشد، بحثی نیست و اگر مشکوک باشد، دو صورت دارد.

۱) گاهی اصل در مقام بیان بودن مشکوک است. در این صورت، کلام بخاطر سیره و بناء عقلاء حمل بر مقام بیان می‌شود.

۲) گاهی حدّ مراد و به بیان دیگر سعه و ضیق اراده مشکوک است. در این صورت، کلام بخاطر عدم سیره‌ی عقلاء حمل بر مقام بیان نمی‌شود. (محاضرات ج۵ ص۳۶۹).

مقدّمه سوّم: قرینه‌ی متّصله بر تقیید حکم یا متعلّق حکم یا موضوع حکم به قید وجودی و یا عدمی در بین نباشد. توجّه باشد که وجود قرینه متّصله مانع از اصل انعقاد ظهور کلام در اطلاق و وجود قرینه منفصله مانع از حجیّت این ظهور است. به بیان دیگر وجود قرینه متّصله مانع از اطلاق و وجود قرینه منفصله مانع از تمسّک به اطلاق است. و بین ایندو، تفاوت است.

درباره‌ی مقدّمه سوّم، ذکر دو نکته لازم است.

نکته اوّل: قدر متیقّن بر دو نوع است.

نوع اوّل: قدر متیقّن خارجی: به فردی از افراد (در مطلق افرادی) و یا حالی از احوال (در مطلق احوالی) گفته می‌شود که اوّلاً: اراده‌ی آن از لفظ، متیقّن است. تیقّن اراده به این معناست که احتمال اینکه مراد از لفظ خصوص این باشد نه غیر این، موجود است و احتمال اینکه مراد از لفظ غیر این باشد نه این، منتفی است. ثانیاً: بین متکلّم و مخاطب درباره‌ی این فرد یا این حال، تکلّمی صورت نگرفته است.

و من هذا القبیل قوله تعالی احلّ الله البیع فانّ القدر المتیقّن منه هو البیع الموجود بالصّیغة العربیّة الماضویّة اذ لا یحتمل ان یکون المراد منه غیره دونه.

وجود قدر متیقّن خارجی ما لم یصل الی حدّ الانصراف الکاشف عن دخل الخصوصیّة قرینه بر تقیید نیست و لذا تمسّک به اطلاق کلام متکلّم با وجود قدر متیقّن خارجی، صحیح است.

دلیل:

صغری: اگر وجود قدر متیقّن خارجی قرینه‌ی بر تقیید باشد، لازمه‌اش این است که برای هیچ کلامی، اطلاق محقّق نشود. (چون هیچ مطلقی از مطلقات خالی از قدر متیقّن خارجی نیست).

کبری: و اللّازم باطل. (لانّه خلاف المتعارف فی المحاورات و خلاف الطریقة المتداولة عند الفقهاء العظام فی ابواب الفقه من التمسّک بالاطلاق).

نتیجه: فالملزوم مثله.

آدرس جلسه بعد:

اجود التقریرات ج۱ ص۵۳۱. مع انّ وجود القدر المتیقّن فی مقام التخاطب و جواز الامتثال به .......... و ینبغی التنبیه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo