درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/ باب مطلق و مقیّد/ فصل چهارم

 

حالت چهارم: مطلق، متکفّل حکم تکلیفی غیر الزامی و مقیّد، متکفّل حکم تکلیفی الزامی است.

مثال اوّل: اعتق رقبة و لا تعتق الرّقبة الکافرة. مثال دوّم: اکرم العالم و لا تکرم العالم الفاسق. مثال سوّم: لا تعتق الرّقبة و اعتق رقبة مؤمنة.

مطلق در دو مثال اوّل، مثبت و دالّ بر استحباب و مقیّد دالّ بر حرمت است بالفرض و مطلق در مثال سوّم، منفیّ و دالّ بر کراهت و مقیّد دالّ بر وجوب است بالفرض.

حکم در این حالت چهارم این است که تقیید مطلق به غیر متعلّق مقیّد لازم است. یعنی مراد از مطلق، ما عدای مقیّد است و لذا مراد از رقبه در اعتق رقبة در مثال اوّل، رقبه غیر کافره است و مراد از العالم در اکرم العالم در مثال دوّم، عالم غیر فاسق است و مراد از الرقبة در لا تعتق الرقبة در مثال سوّم، رقبه غیر مؤمنه است.

علّت تقیید این است که لا تعتق الرقبة الکافرة در مثال اوّل بخاطر دلالت بر حرمت عتق رقبه کافره، مانع از جواز تطبیق رقبه در اعتق رقبة بر رقبه کافره است و لا تکرم العالم الفاسق در مثال دوّم بخاطر دلالت بر حرمت اکرام عالم فاسق، مانع از شمول العالم در اکرم العالم به عالم فاسق است (چون عالم فاسق نمی‌تواند محلّ برای استحباب و حرمت باشد) و همچنین اعتق رقبة مؤمنة در مثال سوّم مانع از شمول لا تعتق الرقبة به رقبه مؤمنه است (چون رقبه مؤمنه نمی‌تواند محلّ برای کراهت و وجوب باشد). بنابراین، برای رفع تنافی بین مطلق و مقیّد در این حالت چهارم، تقیید مطلق به ما عدای مقیّد لازم است.

نکته سوّم:

برای مطلق و مقیّد، دو صورت وجود دارد.

صورت اوّل: مطلق و مقیّد، در مقام بیان حکم تکلیفی هستند. حکم این صورت گذشت.

صورت دوّم: مطلق ومقیّد، در مقام بیان حکم وضعی هستند. مثل البیع سبب و البیع العربیّ سبب. (سببیّت، حکم وضعی است. مطارح الانظار طبع قدیم ص۲۲۴).

از مطالبی که در صورت اوّل گفته شد، شقوقات صورت دوّم و حکم آنها نیز ظاهر می‌شود. فراجع.

فصل پنجم: اطلاق در مفاهیم الفاظ مفرد (نه اطلاق در هیئت مثل هیئت صیغه امر و نه اطلاق در جمل ترکیبیّه مثل شرط در جمله‌ی شرطیّه) بر دو نوع است.

نوع اوّل: اطلاق شمولی: اطلاق شمولی به معنای طبیعت و ماهیّت ساریه در تمام افراد است. نتیجه‌ی اطلاق شمولی، قابلیّت انطباق مفهوم بر تمامی افراد و تعدّد حکم به تعداد افراد است. مثل اطلاق البیع در احلّ الله البیع و مثل اطلاق موضوع یعنی العالم در اکرم العالم.

نوع دوّم: اطلاق بدلی: اطلاق بدلی به معنای طبیعت و ماهیّت ساریه در فرد واحد غیر معیّن است. نتیجه‌ی اطلاق بدلی، قابلیّت انطباق مفهوم بر هر فردی از افراد و وحدت حکم است. مثل اطلاق رقبه در اعتق رقبة.

با حفظ این نکته، درباره‌ی منشأ شمولیّت و بدلیّت اطلاق پنج نظریّه وجود دارد.

آدرس جلسه بعد:

بحوث فی علم الاصول ج۳ ص۴۲۸. التنبیه الثالث فی شمولیّة الاطلاق ........ التنبیه الرابع.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo