درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/ باب مجمل و مبیّن/ فصل دوّم

 

فصل دوّم: درباره‌ی وصف اجمال و بیان، دو نظریّه وجود دارد.

نظریّه اوّل: نظریّه محقّق خراسانی و اتباع.

وصف اجمال و بیان از امور نسبیّه هستند. یعنی گاهی کلام و یا لفظی، نسبت به شخصی مبیّن و همین کلام و یا لفظ نسبت به شخصی دیگر مجمل است. (لعلم الاوّل بالوضع و عدم علم الثّانی به مثلاً) و گاهی کلام و یا لفظی نسبت به شخصی در زمانی مبیّن و همین کلام و یا لفظ نسبت به همین شخص در زمانی دیگر مجمل است. (لعلمه بالوضع فی زمن و عدم علمه به فی زمن آخر مثلاً). طبق این نظریّه، بین وصف اجمال و بیان واسطه وجود دارد. دلیل این نظریّه، بداهت است و لذا در متن کفایه تعبیر لا یخفی آمده است.

ربّ لفظ یکون مبیّنا عند شخص و مجملاً عند آخر من جهة علم الاوّل بالوضع دون الثانی او من جهة احتفاف الکلام بما یصلح لکونه قرینة عند الثانی دون الاوّل. (اجود التقریرات ج۱ ص۵۴۳، نهایة الافکار ج۱ ص۵۸۴).

نظریّه دوّم: نظریّه محقّق اصفهانی و اتباع.

وصف اجمال و بیان از امور واقعیّه هستند. یعنی برای این دو وصف، واقع محفوظ وجود دارد و نظر اشخاص منحصراً طریق به واقع و کاشف از واقع است. نه اینکه نظر اشخاص، محقِّق و موجد این دو وصف باشد. به بیان دیگر، ظهور لفظ در معنا و قالبیّت لفظ برای معنی یا موجود است و یا معدوم. نظر اشخاص طریق به ظهور و قالبیّت است بدون اینکه مؤثّر در وجود و عدم آن باشد. طبق این نظریّه، بین وصف اجمال و بیان واسطه وجود ندارد.

دلیل اوّل:

صغریٰ: اگر وصف اجمال و بیان از امور نسبیّه باشند، لازمه‌اش عدم وقوع نزاع بین اشخاص در اجمال و بیان الفاظ است. (اگر اجمال و بیان از امور اضافیّه باشند، شخصی مدّعی اجمال لفظی و شخصی دیگر مدّعی بیان همان لفظ است و هر دو ادّعاء نیز صحیح است بدون اینکه بین ایندو، نزاع و اختلافی در بین باشد. ادّعای هر شخصی نسبت به خودش است. بنابراین، لازمه‌ی نسبیّت، عدم وقوع نزاع و اختلاف در اجمال و بیان الفاظ است).

کبریٰ: و اللّازم باطل. (حیث انّه قد یقع الاختلاف فی عدّة من الالفاظ المفردة و المرکّبة فی ابواب الفقه انّها مجملة او مبیّنة فیدّعی احد انّهما مجملة و یدّعی الآخر انّها مبیّنة ........... محاضرات ج۵ ص۳۸۷).

نتیجه: فالملزوم مثله.

اقول:

اشکال بر دلیل: صغریٰ: مبنای دلیل، تنافی بین این نزاع و نسبیّت این دو وصف است. (در دلیل آمده که نزاع بین اشخاص در اجمال و بیان بعضی از الفاظ، دلیل بر این است که این دو وصف از امور نسبیّه نیستند. چون بین نزاع و نسبی بودن ایت دو وصف تنافی وجود دارد. یعنی اجتماع این دو ـ نزاع و نسبی بودن ـ ممکن نیست).

کبریٰ: تنافی بین نزاع و نسبیّت این دو وصف، باطل است. (این دو وصف حتّی بنابر نسبیّت ناشی از سبب هستند و نزاع یحتمل در سببی باشد که مورد استناد هر شخص قرار گرفته است. بنابراین، نزاع با نسبی بودن این دو وصف قابل جمع است).

نتیجه: مبنای دلیل، باطل است و با بطلان مبنا، دلیل نیز باطل خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo