درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / تبیین معنای کفر و شرک در آیات / بررسی روایات باب
بحث ازدواج با غیر مسلمان در 3 قسم مطرح میشود.
قسم اول: ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان
قسم دوم: ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان غیرکتابی
قسم سوم: ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان کتابی
بحث فوق ملحقاتی هم دارد از جمله:
1- ازدواج با مخالف، یعنی کسی که به امامان به عنوان اوصیا و خلفای بلافصل پیامبر اکرم معتقد نیست. در قسم اول اجماع مسلمانان است که ازدواج جایز نیست. اما عمده کلام در قسم سوم است.
﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾ [1]
اولین آیه از سوره بقره آیه 221 که در برداشت از این آیه چند نکته را متعرض میشویم.
نکته اول: کلمه مشرکات
نکته دوم: کلمه حتی یؤمنّ
نکته سوم: کلمه لاتنکحوا المشرکین
در نکته چهارم: تعلیل آمده مثل اولئک یدعون إلی النار
حاصل بحث این است که بعضیها مثل صاحب جواهر گفتهاند چون غایت، ایمان است و نهی معلق بر این غایت است، از کلمه حتی یؤمنّ به نحو مطلق منع نکاح استفاده میشود. یعنی انسان حق ازدواج با مشرکات را ندارد.
اولئک یدعون الی النار هم علیت دارد و از علیت هم اشتراک فهمیده میشود. پس یک احتمال این است که شرک، عام است و شامل تمام اقسام کفر میشود و حق ازدواج با آنها از جمله زنان کتابیه را نداریم.
پس یکی از ادله قائلین به عدم جواز در قسم سوم میتواند آیه 221 از سوره بقره باشد. در این زمینه گفتیم که مشرک در مقابل اهل کتاب قرار گرفته، پس شاید بگوییم مراد از این آیه اهل کتاب نیست.
﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[2]
بحث جدید این است که در سوره مائده آیه 5 میفرماید یکی از چیزهایی که برایتان حلال است، طیبات است و طعام اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما هم برای آنها حلال است و محسنات اوتوا الکتاب هم که قبل از شما کتاب و دین آسمانی داشتند، برای شما حلال هستند. پس تصریح آیه میگوید محسنات اهل کتاب برای شما حلال هستند. حلالاً هم اطلاق دارد، چه ازدواج دائم و چه ازدواج موقت.
این اول کلام است که آیا آیه 5 از سوره مائده ناسخ آیه 221 از سوره بقره است؟ و یا آیه سوره مائده مخصص سوره بقره است و یا سوره بقره ناسخ آیه سوره مائده است؟ چون آیه سوره بقره میفرماید لاتنکحوا المشرکات حتی یؤمنّ و آقایان در اینحا سه احتمال دادهاند.
1- این آیه ناسخ لاتنکحوا المشرکات حتی یؤمنّ (سوره بقره) باشد.
2- آیه سوره مائده ناسخ آیه سوره بقره باشد.
3- آیه سوره مائده مخصص آیه بقره باشد، چون آیه سوره بقره میفرماید لاتنکحوا المشرکات و اگر آیه سوره مائده بگوید اوتوا الکتاب اشکالی ندارد.
4- هیچ کدام نباشد. یعنی آن آیه ناظر به مشرکات غیر اهل کتاب و این آیه ناظر به اهل کتاب باشد.
[ ٢٦٢٧٤ ] ٣ ـ وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن فضال ، عن الحسن بن الجهم قال : قال لي أبوالحسن الرضا عليهالسلام : يا أبا محمد ، ما تقول في رجل تزوج نصرانية على مسلمة؟ قال : قلت : جعلت فداك ، وما قولي بين يديك؟ قال : لتقولن فان ذلك يعلم به قولي ، قلت : لا يجوز تزويج النصرانية على مسلمة ولا غير مسلمة ، قال : ولم؟ قلت : لقول الله عزّ وجلّ : ﴿ ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن ﴾ قال : فما تقول في هذه الآية : ﴿والمحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم﴾ قلت : فقوله : ﴿ولا تنكحوا المشركات﴾ نسخت هذه الآية ، فتبسم ثم سكت.[3]
اما یک روایت در ذیل این آیه وارد شده است. این روایت به خاطر ابن فضال موثقه است. روایت این است که فردی یک زن مسلمان دارد و با یک زن نصرانی هم ازدواج کند. ازدواج با نصرانیه جایز نیست چه قبلش زن مسلمان داشته باشد و یا نداشته باشد و از اساس جایز نیست. حضرت میفرمایند چرا جایز نباشد؟ برداشت این آقا از آیه سوره بقره این است که کلمه مشرکات شامل نصرانیها (اهل کتاب) هم میشود. حضرت میفرمایند آیه 5 سوره مائده را چه میگویید؟ محصنات اوتوا الکتاب که اشکالی ندارد. آیه سوره بقره ناسخ آیه سوره مائده است. حضرت در اینجا تبسم و بعد سکوت کردند که شاید تبسم حضرت علامت تأئید باشد، یعنی قبول دارند که مشرکات شامل اهل کتاب هم میشود و بعد آیه سوره بقره ناسخ آیه سوره مائده باشد. بنابراین ازدواج با مشرکات جایز نیست و از جمله مشرکات، اهل کتاب هستند. با این احتمال 2 سؤال پاسخ داده میشود.
1- عنوان مشرک شامل اهل کتاب هم میشود.
2- آیه تنکحوا در بقره ناسخ آیه والمحصنات در مائده است.
احتمال دوم از سکوت حضرت این است که حضرت نخواستند همه بحث را ادامه دهند بلکه خواستند یک اشکال فنی کنند و مقداری ذهن او را درگیر کنند.
احتمال سوم این است که اگر تتمهای دارد، تصریح به تتمه بشود.
بعضی آقایان میگویند از تبسم حضرت چیزی استفاده نمیشود. وقتی حضرت سؤال میکنند و شخص جواب میدهد و حضرت مناقشه میکنند و از آن مناقشه دوباره جواب میدهند و بعد تبسم و سکوت میکنند، اگر این را مصداق تقریر عملی (قول، فعل، تقریر معصوم) ندانیم، حضرت میفرمایند بگو که از گفتار تو قول من هم روشن میشود.
انصافاً اگر قولی خلاف این میداشت، آیا از این روشن میشد؟ اگر قولی خلاف این میداشت، روشن میشد. پس تا اینجا بر اساس این موثقه، لاتنکحوا المشرکات شامل ازدواج با نصرانی میشود و حضرت میفرماید پس آیه والمحصنات را چه میگویی؟ راوی میگوید والمحصنات به وسیله لاتنکحوا المشرکات منسوخ شده است. منسوخ به هر معنای نسخی که باشد، مهم نیست، بلکه مهم این است که لاتنکحوا المشرکات شامل موارد یهود و نصاری هم شد. لذا نسبت بین مشرکات و اهل کتاب مثل نسبت فقیر و مسکین است.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۚ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ۚ ذَٰلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ ۖ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[4]
آیه دوم آیه 10 از سوره ممتحنه است. این آیه میفرماید وقتی مؤمنات مهاجر بودند و به سوی شما آمدند، اظهار اسلام میکردند و از شوهران غافلشان فرار میکردند و نزد مسلمانان میآمدند. (اگر زن مسلمان شود و شوهرش کافر باشد، علقه زوجیت از هم گسسته میشود). این زنها آیا واقعاً اسلام آوردند و یا به دروغ ادعای اسلام میکنند؟ اگر دریافتید که اینها واقعاً مؤمن شدند، آنها را به سوی کفار برنگردانید. این زنها برای آن مردهای کافر حلال نیستند. مردهای کافر هم برای این زنهای مسلمان حلال نیستند. انفاقهایی که شوهرانشان به آنها میکردند، شما هم انجام دهید. وقتی مهریههایشان را دادید، میتوانید با آنها ازدواج کنید. شاید بگوییم در این آیه 7 حکم استفاده میشود.
حکم اول: وجوب امتحان زنهایی است که اظهار ایمان و اسلام میکنند. چگونه امتحانشان کنیم؟ یکی از شیوههای امتحان این است که رفتارهای واقعی آنها را بسنجیم و ببینیم چگونه ملتزم هستند و قَسمشان دهیم و امثالهم.
حکم دوم: بعد از اینکه آن زنها را امتحان کردید و در امتحان قبول شدند، حق برگرداندنشان را به کفار ندارید. در صلح حدیبیه قرار شد که اگر مردانی از دو گروه به دیگری مراجعه کردند، برگردانده شوند نه زنان. یعنی از ابتدا در معاهده حدیبیه سالبه به انتفاء موضوع بود.
حکم سوم: این است که زن مسلمه حلال برای مرد کافره نیست (حلیت متقابل).
حکم چهارم: این است که وقتی نگهشان داشتید، باید مهر و سایر نفقات را هم به اینها بدهید.
حکم پنجم: جواز نکاح با اینهاست.
حکم ششم: یعنی اگر این زن کافره اسلام نیاورد، حق ندارید او را نگه دارید.
کوافر جمع کافره است و مورد درست و خاصی بوده است. یعنی زنهای کافری که هجرت کردند، اما عنوان کوافر عنوان عام است. وقتی استدامه نکاح با اینها جایز نیست، ابتدایش هم جایز نیست. عصم الکوافر یعنی اصلاً حق ندارید با اینها ازدواج کنید. کنایه از اینکه اگر این زنها کافر بودند.
حکم هفتم: این است که زنهایی که از ناحیه کفار به سوی اسلام آمدهاند، مهرشان را هم میشود طلب کرد. یعنی شوهرانشان باید مهرهایی را که آن زنها داشتند، بدهند.
[ ٢٦٢٧٥ ] ٤ ـ وعنه ، عن أحمد ، عن ابن فضال ، عن أحمد بن عمر ، عن درست الواسطي ، عن علي بن رئاب ، عن زرارة بن أعين ، عن أبي جعفر عليهالسلام قال : لا ينبغي نكاح أهل الكتاب ، قلت : جعلت فداك ، وأين تحريمه؟ قال : قوله : ﴿ولا تمسكوا بعصم الكوافر﴾. [5]
یک روایت در وسائل باب اول حدیث 4 داریم که میفرماید اهل کتاب وقتی میگوید کوافر، شامل اهل کتاب هم میشود و نباید با اینها ازدواج کرد. مرحوم شیخ هم همین روایت را به استناد خود از مرحوم محقق کلینی نقل کرده است.
در مجمع المبیان نقل شده که جواز در آیه سوره مائده با 2 آیه نسخ شده است.
آیه لاتنکحوا المشرکات حتی یؤمنّ (سوره بقره).
و آیه لاتمسکوا بعصم الکوافر (سوره ممتحنه).