درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / بررسی طوائف چهارگانه روایات / طایفه چهارم: روایات مفصِله پیرامون نکاح با کتابیه

در مورد این بحث روایات ناسخ و منسوخ، جواز به نحو مطلق و عدم جواز بیان شد. البته روایات عدم جواز انصافاً کم بودند و برداشت ما این است که در آنها یک روایت نکاح البله از آنها و لایصلح بود. لذا لایصلح می‌تواند ظهور در کراهت (نهی تنزیهی) هم داشته باشد. اما بُله از آنها بدون کراهت جایز است. احادیثی را هم که می‌گفتند آیه 5 از سوره مائده ناسخ است، غلبه دادیم و تا اینجا طبعاً بر اساس نظر جمعی از بزرگان قائل به جواز هستیم.

دسته چهارم روایات مفصِله (یعنی روایاتی که تفصیل داده‌اند) هستند. روایات مفصله در 5 مقوله مطرح است.

1- اضطرار و عدم اضطرار که تقیه و عدم تقیه هم در دل این تفصیل است.

2- مستضعفه و غیر مستضعفه که بُله هم در این تفصیل آمده است.

3- استیمار یا خیر. آیا همسر حره دارد یا ندارد.

4- استدامه یا ابتدا

5- دائم یا موقت (متعه)

مقوله اول: دائم یا موقت (متعه)

[ ٢٦٢٨٨ ] ١ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسن بن علي بن فضال ، عن بعض أصحابنا ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : لا بأس أن يتمتع الرجل باليهودية والنصرانية وعنده حرة.[1]

در این روایت می‌فرمایند اشکال ندارد که فرد با یهودیه و نصرانیه عقد موقت داشته باشد در حالیکه زن مسلمان هم دارد. البته فقط یک اشکال دارد و آن، وجود حسن بن علی بن فضال در روایت است که می‌گویند ایشان ابتدا فتحی و قائل به امامت عبدالله افتح فرزند امام صادق (علیه السلام) بوده، اما مرحوم کشی می‌فرمایند ایشان هنگام مرگ به امامت امام رضا (علیه السلام) شهادت داده است. لذا آقایان می‌گویند حسن بن علی بن فضال شیعه و ثقه است. ولی این روایت مرسله است چون بعد از حسن بن علی بن فضال می‌گویند عن بعض اصحابنا. پس دلالت این روایت خوب است. در این روایت حضرت در مقام نفی نکاح دائم برنیامدند، بلکه فرمودند نکاح موقت اشکالی ندارد و هیچ مفهومی ندارد که نافی نکاح دائم باشد.

 

[ ٢٦٢٨٩ ] ٢ ـ وعنه ، عن محمد بن سنان ، عن أبان بن عثمان ، عن زرارة قال : سمعته يقول : لا بأس أن يتزوج اليهودية والنصرانية متعة وعنده امرأة.[2]

سند این روایت 100% درست است چون محمد بن سنان در روایت آمده و در مبنای رجالی قائل به وثاقت ایشان هستیم. در روایت اول عنده حره و در روایت دوم عنده إمرأة است و این دو با هم فرقی نمی‌کند. دلالت این روایت واضح است. پس این 2 روایت نکاح موقت را به ضمیمه روایاتی که حضرت فرمودند طلحه چنین زن‌هایی داشت، ثابت کرد و ازدواج طلحه هم یقیناً دائم بوده، پس چه موقت و چه دائم فرقی نمی‌کند.

روایت‌های مخالف

[ ٢٦٢٧٤ ] ٣ ـ وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن فضال ، عن الحسن بن الجهم قال : قال لي أبوالحسن الرضا عليه‌السلام : يا أبا محمد ، ما تقول في رجل تزوج نصرانية على مسلمة؟ قال : قلت : جعلت فداك ، وما قولي بين يديك؟ قال : لتقولن فان ذلك يعلم به قولي ، قلت : لا يجوز تزويج النصرانية على مسلمة ولا غير مسلمة ، قال : ولم؟ قلت : لقول الله عزّ وجلّ : ﴿ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن﴾ قال : فما تقول في هذه الآية : ﴿والمحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم﴾ قلت : فقوله : ﴿ولا تنكحوا المشركات﴾ ) نسخت هذه الآية ، فتبسم ثم سكت.

[ ٢٦٢٧٥ ] ٤ ـ وعنه ، عن أحمد ، عن ابن فضال ، عن أحمد بن عمر ، عن درست الواسطي ، عن علي بن رئاب ، عن زرارة بن أعين ، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال : لا ينبغي نكاح أهل الكتاب ، قلت : جعلت فداك ، وأين تحريمه؟ قال : قوله : ﴿ولا تمسكوا بعصم الكوافر﴾.

[ ٢٦٢٧٦ ] ٥ ـ وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن محمد بن أبي عمير ، عن عبدالله بن سنان ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ـ في حديث ـ قال : وما احب للرجل المسلم أن يتزوج اليهودية ولا النصرانية مخافة أن يتهود ولده أو يتنصر.[3]

در روایت 3 تبسم حضرت می‌تواند اعم از تأئید یا عدم تأئید باشد چون حضرت در مقام تعلیم هستند. پس این روایت به درد مانعین نمی‌خورد.

در سند روایت 4 که در سند روایت احمد بن عمر آمده است.

روایت 5 ما أحب و مخافة دارد و زواج در استعمالات روائی ظهور در نکاح دائم دارد. پس نکاح موقت نفی نشد و نکاح دائم هم ما أحب است.

[ ٢٦٢٧٧ ] ٦ ـ عبدالله بن جعفر في ( قرب الاسناد ) : عن السندي بن محمد ، عن أبي البختري ، عن جعفر ، عن أبيه ، أنّه كره مناكحة أهل الحرب.

[ ٢٦٢٧٨ ] ٧ ـ الفضل بن الحسن الطبرسي في (مجمع البيان) عند قوله تعالى : ﴿والمحصنات من الذين اوتوا الكتاب﴾ قال : روى أبو الجارود ، عن أبي جعفر عليه‌السلام أنه منسوخ بقوله تعالى : ﴿ولا تنكحوا المشركات حتى يؤمن﴾ وبقوله : ﴿ولا تمسكوا بعصم الكوافر﴾.[4]

در روایت 6 کره مناکحت اهل الحرب، یعنی کافر حربی. اولاً کره اعم از حرمت و کراهت است. ثانیاً ظهور در نکاح دائم است. ثالثاً اهل حرب است، ولی بحث ما کافر ذمی است نه کافر حربی. پس این روایت هم به درد مانعین نمی‌خورد.

روایت 7 هم بحث ناسخیت و منسوخیت است.

تا اینجا اثبات کردیم که عقد موقت جایز است و عقد دائم هم به حسب ظاهر محذوری ندارد.

مقوله دوم: اضطرار و عدم اضطرار

[ ٢٦٢٧٩ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن الحسن بن محبوب ، عن معاوية بن وهب وغيره جميعا ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام في الرجل المؤمن يتزوج اليهودية والنصرانية ، فقال : إذا أصاب المسلمة فما يصنع باليهودية والنصرانية؟ فقلت له : يكون له فيها الهوى ، قال : إن فعل فليمنعها من شرب الخمر وأكل لحم الخنزير ، واعلم أن عليه في دينه غضاضة.

[ ٢٦٢٨٠ ] ٢ ـ وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن إسماعيل بن مرار ، عن يونس بن عبد الرحمن ، عن محمد بن مسلم ، عن أبي جعفر عليه‌السلام ـ في حديث ـ قال : لا ينبغي للمسلم أن يتزوج يهودية ولا نصرانية وهو يجد مسلمة حرة أو أمة.[5]

روایت اول صفحه 536 اینکه بعضی‌ها تفصیل دادند که در حال ضرورت اشکال ندارد و در فرض عدمش اشکال دارد، این روایت آن را نفی می‌کند. حضرت می‌فرمایند اگر می‌خواهد به سراغ او برود، شرب خمر نکند. پس اضطرار و عدم اضطرار فرقی در این جهت ندارد. ولی در یک جهت فرق دارند و آن اینکه در بعضی کراهت هست و در بعضی نیست. اگر ضرورت و اضطرار باشد نه تنها گاهی اشکال ندارد، بلکه گاهی شاید به حد وجوب هم برسد.

روایت 2 لاینبغی یعنی سزاوار نیست.

[ ٢٦٢٨١ ] ٣ ـ وعنه ، عن أبيه ، عن إسماعيل بن مرار وغيره ، عن يونس عنهم عليهم‌السلام قال : لا ينبغي للمسلم المؤسر أن يتزوج الامة إلا أن لا يجد حرة ، وكذلك لا ينبغي له أن يتزوج امرأة من أهل الكتاب إلا في حال ضرورة حيث لا يجد مسلمة حرة ولا أمة.

[ ٢٦٢٨٢ ] ٤ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب ، عن القاسم بن محمد ، عن سليمان بن داود ، عن أبي أيوب ، عن حفص بن غياث قال : كتب بعض إخواني أن أسأل أبا عبدالله عليه‌السلام عن مسائل فسألته عن الاسير هل يتزوج في دار الحرب؟ فقال : أكره ذلك ، فان فعل في بلاد الروم فليس هو بحرام هو نكاح وأما في الترك والديلم والخزر فلا يحل له ذلك.

[ ٢٦٢٨٣ ] ٥ ـ محمد بن علي بن الحسين في ( العلل ) : عن أبيه ، عن سعد ، عن القاسم بن محمد ، عن سليمان بن داود ، عن عيسى بن يونس ، عن الاوزاعي ، عن الزهري ، عن علي بن الحسين عليه‌السلام قال : لا يحل للاسير أن يتزوج ما دام في أيدي المشركين مخافة أب يولد له فيبقى ولده كافرا في أيديهم.[6]

روایت 3 لاینبغی در کراهت یا اعم ظهور دارد.

روایت 4 چرا می‌گوید بلاد روم؟ چون در آنجا مسیحی‌ها بودند ولی در بلاد دیگر مسیحی و اهل کتاب نبودند. یعنی حضرت در این روایت تزویج می‌کنند.

روایت 5 که ید در این روایت ید مشرکین است و مراد از مشرک، غیر یهودیه و نصرانیه است.

پس تفصیل مقوله اضطرار و عدم اضطرار ثابت نشد و حداکثر در این مقوله کراهتش برداشته می‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo