درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / بررسی حکم ازدواج مرد مسلمان با زن صابئیه / بررسی اعتقادات صابئین / نقد نظریه پلورالیسم دینی
آیا مرد مسلمان میتواند با زن صابئیه ازدواج کند یا خیر؟
اولاً اصل و ریشه کلمه صابئیه از صبئ است و این کلمه در 3 آیه در قرآن استعمال شده است.
1- ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[1]
2- ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَىٰ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[2]
3- ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[3]
بعضی از بزرگان در جاهای مختلف این کلمه را آورده و در موردش بحث کردهاند و ما به دنبال این بودیم که آیا صابئین کتاب دارند یا خیر و دارا بودن کتاب به خاطر بعضی از قرائن استظهار شد.
اعتقاد صابئیها با توجه به آیه 62 از سوره بقره چیست؟ در اینجا 2 نکته وجود دارد.
نکته اول: آیه 62 از سوره بقره میفرماید ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[4] بحث ما ارتباط 100% با بحث خارج فقه ندارد، بلکه میخواهیم یک بحث عقایدی و کلامی را بیان کنیم. همچنان که آقایان در بحثهای دیگر هم وارد بحثهای عقیدتی شدهاند؛ مثلاً در بحث اوامر وارد بحث طلب و اراده شدهاند. بعضیها ممکن است دچار توهم شوند که آیه 62 سوره بقره میفرماید در هر زمانی به هر دینی از ادیان الهی که پایبند بودید و بر اساس مقتضیات آن دین رفتار کردید، کارتان درست است. شاهدش ظهور آیه 62 از سوره بقره است.
همین که ایمان به خدای متعال و قیامت داشته باشد و سعی کند اعمال صالح انجام دهد، خدای متعال اجرشان را میدهد و اجرشان در نزد خدای متعال محفوظ است. این، همان چیزی است که از آن تعبیر به پلورالیسم دینی میشود.
یکی از مباحثی که عمدتاً در کلام جدید مطرح است، بحث پلورالیسم است. پلورالیسم یعنی پذیرش چند نوع فهم و برداشت، یعنی متعلق پلورالیسم و ظرفش هر چه باشد، چند نوع برداشت در آن مقوله وجود دارد. مثلاً در بحثهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و معرفتی و دینی هر کدام باشد، چند نوع برداشت در مقوله اخلاق، سیاست، اجتماع و معرفت و دین وجود دارد.
پلورالیسم دینی و معرفتی یعنی چند برداشت، معرفت، باور و اعتقاد که همه آنها منتهی به یک حقیقت واحده میشوند، این چند نوع برداشت میتواند درست باشد و به هر کدام که قائل باشیم، نزد خدای متعال مأجور هستیم. ولو این برداشتها و معرفتها با یکدیگر در تضاد باشند، اما چون ریشه آنها به یک جا منتهی میشود، اشکالی ندارد. و من هذا القبیل الاعتقاد بأی الادیان السماویه، کسی که دین یهود، نصاری و امثالهم را دارد، او هم بالاخره به خالق هستی میرسد. البته هر کدام در بعد معرفتی خود با هم تفاوتهایی دارند اما همه خداباور و قیامتباور هستند. پلورالیسم یعنی پذیرش چند نوع برداشت و معرفت در یک حقیقت واحده، ولو این چند برداشت با هم تضاد داشته باشند؛ الضدان لایجتمعان.
یکی از کسانی که بر طبل پلورالیسم کوبیده، سروش است. ایشان این جهت را تقویت میکند و اتفاقاً میخواهد از آیات این را به دست بیاورد.
شبهه پلورالیسم را در آیه 62 از بقره پاسخ میدهیم. اتفاقاً ممکن است خودشان از آیه 69 از سوره مائده به معنای پلورالیسم حمل کنند.
1- إن الذین آمنوا
2- و الذین هادوا
3- و الصابئون
4- و النصاری من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحاً و لا خوفا علیهم و لا هم یحزنون
ولی آیه 17 از سوره حج نمیتواند ربطی به پلورالیسم داشته باشد، چون این آیه می﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[5] ، خدای متعال روز قیامت اینها را از هم جدا میکند. این آیه ربطی به پذیرش باورهای همه آنها ندارد. پس کسی که به دنبال بحث پلورالیسم دینی و معرفتی است، اگر بخواهد به این آیات استناد کند، به 2 آیه از این 3 آیه استناد خواهد کرد.
در اینجا میگویند ما قبول داریم که حقیقت یکی است و حقیقت واحده، ثابت و پا بر جا و مطلق است و همیشه در امور یک حق است و خدای متعال یکیست. اما بالاخره یکی از این اقوال حق است و خدای متعال و خالق ما نمیتواند هم یکی و هم چند تا باشد. قائلان به پلورالیسم معرفتی و دینی میگویند ما قبول داریم که حقیقت همیشه یک شیء در هر مقولهای است، اما هیچ انسانی حتی پیامبران نمیتوانند به همه حقیقت دست پیدا کنند و هر کس بخشی از حقیقت را در مییابد. پس پایه فکری پلورالیسم دینی 5 نکته است:
1- ما قبول داریم که حقیقت یکیست.
2- هیچ انسانی حتی پیامبران به همه حقیقت در همه ابعاد و مسائل پی نمیبرند.
3- بنابراین هر مکتب و آئینی دارای بخشی از حقیقت است. مثلاً یهود، نصاری، مسلمانان و سایر ادیان بخشی از حقایق را دریافتهاند.
4- هیچ کس نمیتواند بگوید من به حق مطلق در همه ابواب و مسائل رسیدهام.
5- بنابراین نمیتواند سخن از اعتقاد یقینی خودش بزند و بگوید من باور دارم که یقیناً خودم حق هستم و دیگران باطل هستند.
این گرایش یک پشتوانه دارد و آن، شکگرایی در فلسفه است و از نظر اصطلاحی به آن میگویند Scepticism. شکگرایی یا Scepticism میگوید همه در اعتقاداتشان شک دارند و هیچ کس نمیتواند بگوید اعتقادات و همه چیزی که من میگویم، حق مطلق است؛ چون هیچ کس در همه ابعاد به حق مطلق نمیرسد. پس ریشه تفکر پلورالیسم، شکگرایی یا Scepticism است.
نتیجه اینکه هم اعتقاد مسلمانان که میگویند یگانگی خدای متعال، هم اعتقاد مسیحیها که میگویند 3 تا خدا داریم و هم اعتقاد آنهایی که میگویند 2 تا خدا (خدای خیر و شر) داریم، درست است و در عالم واقع حقیقتاً یکی از این 3 اعتقاد مطابق واقع است، اما هر 3 این ادیان میتوانند 3 اعتقاد داشته باشند و هیچ کدام نمیتوانند بگویند حرف و اعتقاد من درست است، چون از کجا معلوم که تو به حقیقت رسیده باشی؟ این گرایش مبتنی بر 2 چیز است.
1- شکاکیت؛ یعنی کسی نمیتواند اعتقاد جزمی به همه امور پیدا کند.
2- پلورالیسم
هم ثبوتاً و هم اثباتاً به این اشکال پاسخ میدهیم و خود این باور را نقد میکنیم.
نکته اول این است که مگر شما (پلورالیسم) نمیگویید هیچ حقیقتی حقیقت قطعیه نیست و فقط یک حقیقت در عالم واقع است، پس پلورالیسم شما هم یکی از آن باورهاست. یعنی به اعتقاد شما هم میخورد. از کجا معلوم پلورالیسم اعتقاد درستی باشد؟ شاید این هم در همه جا مطابق واقع نباشد و دور یا تسلسل لازم بیاید.
نکته دوم این است که آنها میگویند باید به دیگران اجازه اظهار نظر بدهیم. بیشترین دینی که در این زمینه صحه گذاشته و تشویق کرده، دین اسلام است. ﴿إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ﴾[6] ، ما یا شما، یا بر هدایت هستیم و یا بر گمراهی. اگر معنای پلورالیسم معرفتی و دینی این است که انسان اجازه بدهد سایر اعتقادات و ادیان حرفشان را بزنند، استدلالشان را بکنند، از باورشان دفاع کنند و باور ما را نقد کنند، ما هم به این تفکر قائل هستیم. اتفاقاً اسلام به شدت و خصوصاً مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به دنبال همین است. اما مراد این است که بگوییم مسیحیت و یهودیت هم مثل اسلام است و یهودی و مسیحی مثل دو جاده هستند که هر دو جاده به یک حقیقت و مقصد واحده میرسند ولی این تفکر با روح هیچ کدام از ادیان و همچنین با عقل سازگار نیست. چون چگونه میتوانید بین این دو باور جمع کنید که یک باور بگوید خدای متعال یکی است، یک باور بگوید خدای متعال 3تاست و یک باور بگوید خدای متعال 2تاست؟ یک حقیقت این است که معاد، معاد جسمانی است و یک حقیقت این است که معاد، معاد روحانی است، یعنی دیگری را نفی میکند. مگر میشود که معاد فقط روحانی باشد و در عین حال فقط جسمانی؟ مگر معاد روحانی و معاد جسمانی با هم قابل جمع هستند و آیا هر دو میتوانند به یک حقیقت واحده برسند؟ خیر. اینها با هم قابل جمع نیستند و ضدان لاثالث هستند.
شما (پلورالیسم) میگویید هر دینی در بازه زمانی خودش و ما هم این را میپذیریم، مثل دین حضرت موسی (علیه السلام)، یا دین حضرت عیسی (علیه السلام) و یا دین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازه زمانی خودشان. ولی وقتی حضرت عیسی (علیه السلام) و یا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمدند، مردم باید به دنبال ایشان میرفتند، چون هر دینی ناسخ دین قبلی خودش است. آیا در این زمینه از ادله هم استفاده میشود؟
آیه ﴿وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[7] میفرماید نگویید خدای متعال 3تاست، دست بردارید که اگر دست بردارید این خیر شماست..
آیه ﴿تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا﴾[8] میفرماید شکافته شوند آسمانها. اینکه میگویند خدای متعال بچه دارد، نزدیک است که از این سخن آسمانها شکافته شوند و زمین منشق شود و کوهها از جا کنده شوند. اثباتاً هم با ادله نمیخواند.
آیه ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[9] میفرماید مسلمانان به خدای متعال ایمان بیاورید و بین هیچ کدام از انبیاء فرق نمیگذاریم و همه را بر حق میدانیم، اما اسلام و ایمان آوردیم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و به این سخن پایبند هستیم. ولی در ابتدای آیه میفرماید ما ایمان میآوریم بهما أنزل إلینا یعنی اسلام و مسلمانان، ولی الان باید بگویید به خدای متعال ایمان بیاورید.
آیه ﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[10] میفرماید شما (مسلمانان) اگر ایمان بیاورید هدایت یافتید اما اگر پشت کردید و زیر بار ایمان اسلامی نرفتید شما نگران آنها نباشید خدای متعال شما را در قبال آنها کفایت میکند.
آیه ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[11] میفرماید از قبل مانور میدادند و میگفتند دین ما بشارت میدهد به آمدن چنین رسولی و وقتی آمد پیش آنها همان چیزی را که قبلاً معرفت داشتند نپذیرفتند.
در بعضی از این آیات، یهود میخواستند به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر اوس و خزرج غالب شوند لذا از قبل میگفتند قرار است یک پیامبری به این منطقه بیاید که ما بعداً به وسیله او بر اوس و خزرج غالب میشویم، ولی دیدند که این پیامبر از بین بنیاسرائیل نیامد بلکه از بین جزیره العرب آمد و فهمیدند بر اوس و خزرج غالب شدنی نیستند.
آیا از این ادله تکثرگرایی را میفهمید؟ پلورالیسم یعنی گرایش به کثرت و ریشه پلورالیسم ابتدا به شخصی که چند مقام در کلیسا داشت، گفته میشد. ولی بعدها به تدریج در عرصه اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و معرفتی هم به کار رفت که 4 عقیده دارند.
1- ابطالگرایی؛ یعنی همه ادیان زاییده توهمات بشری هستند و انکار ماوراگرایی و توجه به طبیعت.
2- انحصارگرایی؛ یعنی یک دین بر حق است.
3- شمولگرایی؛ یعنی سایر ادیان مطالب حق دارند اما دین حق نیستند.
4- کثرتگرایی؛ یعنی پلورالیسم.
اولین کسی که این رویکرد را مطرح کرد، جان هاروود هیک[12] در سال 1922 میلادی است، که کشیش بود و چون هم با مسلمانان، هم با یهودیها و هم با هندوها برخورد داشت، میدید راه نجات انحصار دارد و در مسیحیت نمیتوانست به این انحصار برسد، چون در بعضی از عقاید جزمیش اخلال واقع میشود. لذا گفت همه اهل نجات هستند به شرطی که به عقاید خودشان پایبند باشند. ما هم این را میگوییم اما به شرطی که جاهل مقصر نباشند. عالم عامد هم معلوم است، به شرطی که جاهل قاصر باشند و حق هم همیشه یکیست. از حیث حکم عقل که ثواب و عقاب و امثالهم باشد، ما هم میگوییم جاهل قاصر مشکلی ندارد و عقاب نمیشود.
﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا﴾[13] ، همه پیامبران الهی حق و از نزد خدای متعال هستند، ولی الان دین حق و آئین حقی که باید همه مطالب را از آن بگیریم، دین اسلام است. همچنان که در زمان حضرت عیسی (علیه السلام) همه مردم باید به دنبال ایشان میرفتند.
ارتباط این بحثها با بحث ما این است که در ما نحن فیه آن آیاتی که میگویند ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[14] ، منظور در زمان واحد نیست. اتفاقاً اگر الان به اسلام اعتقاد نیاوریم و پیروی نکنیم، عمل ما عمل صالح نیست.
لذا نتیجه این است که صابئیه الان دین حق نیست، همچنان که یهود و نصاری دین حق نیستند.
سؤال: ازدواج مرد مسلمان با صابئیه چگونه است؟ آنها علی الظاهر اهل کتاب هستند، لذا عقد موقت با اینها اشکالی ندارد اما عقد دائم با اینها بنا بر احتیاط واجب محل اشکال است، ولو اینکه جواز عقد دائم با یهود و نصاری را پذیرفتیم.