درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / مبحث صداق و مهریه / بررسی روایات باب
مرحوم صاحب وسائل در جلد 21 بحث مهر 60 باب را منعقد کردهاند که از این ابواب 2 باب را بیان کردیم.
باب سوم، عنوان باب: ٣ ـ باب عدم جواز جعل المسلمين الخمر والخنزير مهرا، وحكم ما لو فعله المشركين ثم أسلموا، مسلمانان حق قرار دادن خمر و خنزیر را به عنوان مهر ندارند. شاید کسی بگوید خمر و خنزیر در این زمان کجاست؟ فرض این است که در آن زمان مسلمانان با مسیحیها و یهودیها حشر و نشر داشتند و اهل ذمه هم با آنها زندگی میکردند. اگر مشرک بودند و این کار را انجام دادند و بعد اسلام آوردند، چه میشود؟
روایت اول: [ ٢٦٩٩٨ ] ١ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن عبدالله بن المغيرة ، عن طلحة بن زيد قال : سألته عن رجلين من أهل الذمة أو من أهل الحرب تزوج كل واحد منهما امرأة ومهرها خمرا أو خنازير ثم أسلما؟ قال : ذلك النكاح جائز حلال لا يحرم من قبل الخمر والخنازير ، وقال : إذا أسلما حرم عليهما أن يدفعا إليه شيئا من ذلك يعطياهما صداقهما.[1]
توضیح در مورد سند این روایت:
سند مرحوم شیخ طوسی در مشیخه تهذیب 5 طریق به احمد بن محمد بن عیسی دارد و در این 5 طریق، 4 طریق را با عبارت «من جملة» و یک طریق را با عبارت را «ما ذکرته» آورده است مثل ما ذکرته عن احمد بن محمد بن عیسی فکذا. اما در بعضی جاها گفتهاند من جملة ما ذکرته عن احمد بن محمد بن عیسی. آیا فرق میکند؟ بله. من جملة ما ذکرته عن احمد بن محمد بن عیسی ما رویته بهذه الاسانید عن محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی. پس سندش به احمد بن محمد بن عیسی در یک طریق 2 واسطه (مرحوم شیخ کلینی و عده من اصحابنا) میخورد پس 5 طریق میشود.
طریق اول: مرحوم شیخ طوسی میشود مرحوم شیخ کلینی، عده من اصحابنا، احمد بن محمد بن عیسی
طریق دوم: من جملة ما ذکرته عن احمد بن محمد بن عیسی ما رویته بهذا الاسناد عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد بن محمد بن عیسی. پس در طریق دوم با یک واسطه (محمد بن علی بن محبوب) است.
طریق سوم: از صفار
طریق چهارم: سعد بن عبدالله
پس مرحوم شیخ طوسی یک واسطه به صفار، سعد بن عبدالله و محمد بن علی بن محبوب تا احمد بن محمد بن عیسی دارد و از طریق مرحوم شیخ کلینی میشود 2 واسطه.
طریق پنجم: یک طریق مستقل است که میفرمایند ما ذکرته عن احمد بن محمد بن عیسی الذی اخذته من نوادره فقد اخبرنی به فلانی، از نوادر احمد بن محمد بن عیسی فلان سند به من خبر داده است.
سؤال: به احمد بن محمد بن عیسی چند طریق دارد؟ حداقل 4 طریق. در این روایت کدام طریق است؟ گفته محمد بن الحسن (مرحوم صاحب وسائل) باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی. ظاهراً فرقی نمیکند چون ممکن است بگوییم روایتهای کتابهای این فرد از طریق 4 نفر بوده است، یعنی در واقع کتابها در اختیار مرحوم شیخ طوسی بوده است و لذا ایشان در سراسر تهذیب پراکنده میگویند. لذا بعضیها گفتهاند ظاهرش این است که ذکر این طرق تشریفاتی است و آنچه مهم است این است که کتاب احمد بن محمد بن عیسی به دست مرحوم شیخ طوسی رسیده است.
افرادی که در این طرق به احمد بن محمد بن عیسی میرسند، مشایخ اجازه هستند و آنقدر وثاقت دارند که بسیاری از بزرگان از واسطههای بین مرحوم شیخ طوسی و احمد بن محمد بن عیسی نقل کردهاند. لذا واسطههای بین مرحوم شیخ طوسی و احمد بن محمد بن عیسی برای مرحوم شیخ طوسی از درجه بلندی برخوردار هستند و ایشان نیازی به این ندارند که بگویند از این یا از آن گرفتم و بعد، از احمد بن محمد بن عیسی گرفتم. اما ایشان در مشیخه تهذیب میفرمایند حيث وفق الله تعالى للفراغ من هذا الكتاب، نحن نذكر الطرق التي بها نتوصل إلى رواية هذه الأصول والمصنفات، اصولی که در اختیار من بوده و مصنفاتی که نگاشته شده. نذكر على غاية ما يمكن من الاختصار، سعی میکنم این طرق را در نهایت اختصار بگویم. ليخرج الأخبار عن حد المراسيل ويلحق بباب المسندات، این خبرها مرسله نشوند بلکه مسنده شوند. از ظاهر این عبارت برداشت میکنیم که سند مهم بوده است. اگر کتابها در اختیار ایشان بود، مرسل بودنش مشکلی نداشت ولو به فرض سندش به صاحب کتاب هم از یادش برود و بعضیهایش هم ثقه نباشند پس معلوم میشود که طرق مهم هستند.
در مقام پاسخ میگوییم اگر طرق مهم بودند و کتابها در اختیار ایشان نبود و یا طرق مهم نبود و در وسط طرقش به احمد بن محمد بن عیسی، شخص غیر ثقهای بود، باید این طرق را از هم جدا میکرد و از اینکه در هیچ جا این طرق را از هم جدا نکرده، میفهمیم که طرقش همان 4 طریق بوده و همه آنها ثقه هستند و طرق پنجم هم مشکلی ندارد. غیر از اینکه حتی اگر این طرق را نمیدانستیم و احتمال میدادیم که بعضی از آنها ثقه نیستند، باید چنین کاری میکرد در حالیکه چنین کاری نکرده، پس معلوم میشود که این طرق مورد اطمینان مرحوم شیخ طوسی بوده است. ایشان میخواهند بگویند مرسل و مسند برای ما حجت هستند، نه اینکه بگویند مرسل و مسند دخالتی در صحت و سقم ندارند.
ادامه روایت اول: محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی، واسطه بین محمد بن الحسن با احمد بن محمد بن عیسی یکی از آن 4 طریق بودند که همه آن واسطهها درست بودند. عبدالله بن مغیره (اصحاب اجماع 18 نفر و همه ثقه هستند و حداقل اولین نفری که این 18 نفر از او نقل میکنند، ثقه است، لذا عبدالله بن مغیره هم از اصحاب اجماع و ثقه است و اسم ایشان در سند 521 حدیث آمده است). راوی از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) و اهل کوفه است و ابتدا واقفی بود ولی بعد هدایت شد. طلحة بن زید (مرحوم شیخ طوسی در یک جا میفرمایند او بتری (گروهی از زیدیه) و در یک جا میفرمایند عامی (سنی) است ولی آنچه که مهم است این است که طلحة بن زید 12 امامی نبوده و ایشان از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) و اهل شام است). طلحة بن زید شیخ اول عبدالله بن مغیره است و وثاقتش از راه اصحاب اجماع هم ثابت میشود. به علاوه مرحوم مجلسی ایشان را معتبر میدانند و میفرمایند ضعیف کالموثق و یا در مرآت العقول جلد 16 صفحه 374 میفرمایند ضعیف علی المشهور لکنه قوی، مشهور میگویند ضعیف است اما به نظر من قوی است. شاید یک جهت دارد و آن اینکه مرحوم مجلسی در مرآت در کتاب فضل العلم باب نوادر حدیث 13 میفرمایند اعرفوا منازل الناس علی قدر روایتهم عنا، جایگاههای مردم و روات و اشخاص را در بحث مقدار روایتشان از ما بشناسید. این جملة انقلابی در تصدیق و توثیق و تضعیف است. قولهم علیه السلام علی قدر روایتهم عنا أی کیفاً أو کماً او الاعم منهما و هو اظهر، ببینید کیفیت و کمیت روایتش از ما چگونه است تا بفهمید که آدم خوب یا بدی است. چطور؟ و هذا طریق إلی معرفت الرجال غیر ما ذکره ارباب الرجال، راهی که ارباب علم رجال گفتند راهی است که بارها طی کردیم اما طریقی که من میگویم طریق دیگری است. و هو اقوی و انفع فی هذا الباب، این در باب شناخت راویان احادیث اقوی و نافعتر هم هست. فإن بعض الروات نری اخبارهم مضبوطه، خبرهایشان دقیق است.
سند این روایت مشکل ندارد و تنها اشکالش اضمارش است چون میگوید قال سئلته. ولی چون طلحة بن زید این روایت را در جای دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل میکرده و در عداد همان است، از این جهت مشکلی تولید نمیشود.
[ ٢٦٩٩٨ ] ١ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن عبدالله بن المغيرة ، عن طلحة بن زيد قال : سألته عن رجلين من أهل الذمة أو من أهل الحرب تزوج كل واحد منهما امرأة ومهرها خمرا أو خنازير ثم أسلما؟ قال : ذلك النكاح جائز حلال لا يحرم من قبل الخمر والخنازير ، وقال : إذا أسلما حرم عليهما أن يدفعا إليه شيئا من ذلك يعطياهما صداقهما.[2]
هر کدام با یک زنی ازدواج کردند. و مهرها خمراً أو خنازیر، و مهر این زنها را خمر یا خوک قرار دادند. ثم اسلما، سپس مسلمان شدند. ذلک النکاح جایز، حضرت (علیه السلام) فرمودند این نکاح به دین خودشان بوده و جایز و حلال است. لایحرم من قبل الخمر و الخنازیر، از اینکه مهرشان خمر و خوک بوده نگویید نکاحشان حرام بوده. و قال إذا اسلما حرم علیهما أن یطفعا إلیهما شیئاً من ذلک یعطیاهما صداقهما، البته اگر مسلمان شدند حق پرداختن مهر آنها را ندارند چون مهرشان خمر و خنزیر بوده در حالیکه آنها الان مسلمان هستند. اگر مهر مجهول یا محرم بود تبدیل به مهر المثل میشود. البته این روایت مصداق محرم است.
روایت دوم: [ ٢٦٩٩٩ ] ٢ ـ وعنه ، عن البرقي ، والحسين بن سعيد ، عن القاسم بن محمد الجوهري ، عن رومي بن زرارة ، عن عبيد بن زرارة قال : قلت لابي عبدالله عليهالسلام : النصراني يتزوج النصرانية على ثلاثين دنّاً خمرا وثلاثين خنزيرا ثم أسلما بعد ذلك ، ولم يكن دخل بها؟ قال : ينظر كم قيمة الخنازير ، وكم قيمة الخمر ، ويرسل به إليها ثم يدخل عليها وهما على نكاحهما الاول.
و عنه (مرحوم شیخ طوسی) عن البرقی و الحسین بن سعید (اهوازی) عن القاسم بن محمد الجوهری (بعضی از بزرگان گفتهاند حسین بن سعید از کتاب قاسم بن محمد نقل کرده، ولی فرقی نمیکند چه از کتاب او و چه از خودش شفاهاً نقل کند).
سؤال: قاسم بن محمد جوهری کیست؟ مرحوم نجاشی اسم قاسم بن محمد اصفهانی را آورده و میگوید لم یکن بالمرضی، مورد رضا و پسند نیست (قاسم بن محمد اصفهانی). مرحوم آیت الله خویی میفرمایند درست است که دو تا قاسم بن محمد (جوهری و اصفهانی) در بعضی از راویان و مروی عنههایشان مشترک هستند- چون کار عظیمی که مرحوم آیت الله خویی کردند این است که هم کسانی را که از او روایت میکنند و هم کسانی را که او از آنها روایت میکند روات عنه و مروی عنهای له را ذکر کرده و تشخیص مشترکات آسان و طبقات شناخته میشود.
مرحوم اردبیلی (صاحب جامع الروات) میفرمایند از اینکه میبینیم بعضی از راویان و مروی عنههایشان یکی است، پس قاسم بن محمد اصفهانی و قاسم بن محمد جوهری یکی هستند اما مرحوم آیت الله خویی میفرمایند بعضی از راویان و مروی عنههایشان مشترک و بعضیها مختلف هستند. در اینجا چه کنیم؟ عن رومی بن زراره (پسر زراره بن اعین از اصحاب کاظمین (علیهما السلام) و یکی از شاگردان روائی او ابن ابی عمیر است و از باب آن قانون ایشان هم ثقه است). عن عبید بن زراره قال قلت ابی عبدالله. صفوان و ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع و راویان از قاسم بن محمد جوهری هستند و نیز احمد بن محمد بن ابی نصر بزنتی، صفوان بن یحیی و محمد بن ابی عمیر از کسانی هستند که لایروون و لایرسلون إلا عن ثقه. رومی بن زراره عن عبید بن زراره ثقه است و مرحوم شیخ مفید در الرسالات العددیه صفحه 25 میفرمایند فقیه. لذا سند این روایت درست است.