درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / اولیاء عقد /استقلال باکره رشیده در ازدواج، حدیث ششم‌ از کتاب جعفریات

کلام ما در روایاتی بود که برای قول دوم از اقوال جواز یا عدم جواز عقد ازدواج توسط دختر باکره مطرح شده بود. قول دوم این بود که استقلالا دختر باکره حق تزویج خود را دارد و پدر چنین حقی را ندارد. ادله ای که برای این قول اقامه شده بود را داشتیم متعرض می‌شدیم که رسیدیم به دلیل ششم که کتاب جعفریات بود.

ادامه بررسی کتاب جعفریات

به مناسبت وارد کتاب جعفریات شدیم. نام دیگر این کتاب اشعثیات است زیرا محمد بن محمد بن اشعث روایات این کتاب را نقل می‌کند و ایشان از موسی بن اسماعیل. موسی از پدر خودش اسماعیل نقل می‌کند، اسماعیل از پدر خودش و آقا امام کاظم علیه السلام نقل می‌کند، امام کاظم از آقا امام صادق همینطور تا امیر مومنان و تا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، اسم این کتاب را جعفریات گفته اند زیرا روایاتش از امام کاظم به امام صادق می‌رسد و به احترام امام صادق علیه السلام که رئیس مکتب شیعه بودند و فقه را ایشان عمدتا نشر وگسترش دادند، منتسب شده به وجود شریف امام صادق علیه السلام یا منتسب است به نام محمد بن محمد بن اشعث، لذا اسم این کتاب اشعثیات شده است.

مطلب دوم این بود که مرحوم علامه مجلسی و شیخ حر عاملی از این کتاب چیزی نقل نکرده اند واین از دو حالت خارج نیست، یا کتاب به دستشان رسیده است و معتبر نمی‌دانستند و نقل نکرده اند، یا اصلا کتاب به دست ایشان نرسیده است. نکته سوم این بود که این کتاب در ضمن کتب دیگری که به مرحوم محدث نوری از هندوستان رسیده است، در ضمن آن ها بوده و محدث نوری به کتاب جعفریات دست پیدا کرده است.

نکته چهارم، طرقی که بزرگان به این کتاب دارند هم مرحوم نجاشی و هم مرحوم شیخ طوسی به این کتاب طریق دارند وعرض کردیم از این طرق دو تا قطعا درست است لذا اصل طریق به کتاب محذوری ندارد.

نکته پنجم، مؤلف این کتاب کیست؟ مؤلف اصلی این کتاب اسماعیل است، او نوشته و اسماعیل برای پسر که موسی است نقل کرده و موسی برای ابن اشعث نقل کرده است اما اصل کتاب برای اسماعیل بوده است.

نکته ششم، اسماعیل چگونه شخصیتی است؟ می‌گویند فالظاهر انه من الاجلاء، سه قرینه را دیروز بیان کردیم. بعدا پسر بلاواسطه امام علیه السلام علی القاعده باید شخصیت درست و درمانی باشد الا ما خرج بالدلیل و آن هم جعفر کذاب است، تازه جعفر کذاب هم آن فعلش بسیار بسیار نادرست بوده است، اما بعدا عاقبت به خیر شده است و یک روایاتی داریم که امور بستگان ما را به خود ما واگذار کنید، شما در این زمینه اظهار نظر نکنید. اولا خود فرزند امام بودن موضوعیت دارد، ثانیا قدحی و چیزی در موردش وارد نشده است، ثالثا سه قرینه اشاره کردیم در جلسه قبل که با توجه به این سه قرینه علی القاعده این آقا ثقه هست که اسماعیل باشد.

، ابن غضائری می‌فرمایند سهل بن احمد دیباجی که یکی از سلسله سند هست، ایشان می‌فرمایند این کذاب و وضّاع حدیث است اما لابأس بما رواه من الاشعثیات و ما یجری مجراها، پس معلوم می‌شود موسی در نظر ایشان ثقه هست، چرا؟ زیرا طریق دیگری ابن غضائری برای این نمی‌شناخته، یعنی یک طریق مرحوم ابن غضائری داشته و آن طریق هم در وسط، موسی وجود دارد، پس معلوم می‌شود که موسی در نزد شخصی مثل ابن غضائری ثقه بوده است.

مطلب بعد که محل دعواست این است، ما می‌دانیم که کتابی به نام اشعثیات یا جعفریات بوده است، می‌دانیم این کتاب به دست محدث نوری رسیده است، اما سوال، از کجا بدانیم این کتاب همان کتابی است که به دست ایشان رسیده است؟ شاید آن کتابی که شیخ و نجاشی نقل می‌کنند با این کتاب دو تا باشند ودر اینجا آقاین این مناقشه را دارند.

ان هذا الکتاب الواصله من المحدث النوری هل هو المقصود بالجعفریات الذی هو محل الکلام ام لا؟

اولا اصل کتاب که مشهوره بوده است، اما آیا با نسخه محدث نوری تطابق دارد یا ندارد؟ آقای سید محمدرضا سیستانی در کتاب قبسات می‌گوید ما از قول مرحوم آقای خویی دلیلی بر خلاف داریم، یعنی این آن نیست، این که دست محدث نوری رسیده است، اشعثیات یا جعفریات اصلی محل کلام ما نیست که ابن غضائری گفت طریق معتبر است و الی آخر و اشکالی ندارد و اینها.

دلیل مطلب این است که ایشان می‌فرمایند ما بأیدینا، این کتابی که در دست ما هست، مشتمل بر کتاب جهاد و تفصیل و نفقات و طب و مأکول و کتابی غیر مترجم است که به زبان هندی بوده است و ترجمه نشده است با همان زبان هندی نوشته شده است و شش کتاب شده است. اما این ها در آن چه که نجاشی و شیخ از جعفریات نقل کردند نیست، نجاشی وشیخ که سخن از جعفریات می‌برند، می‌گویند و فیها کتاب الکذا کذا و کذا، آن ابوابی که (کتابی که) نجاشی و شیخ نقل کردند، این ابوابی که در کتاب فعلی است در نقل نجاشی و شیخ نبوده است، معلوم می‌شود که کتاب موجود با جعفریات اصلی متفاوت است، از طرف دیگر آن دو بزرگوار کتاب طلاق را ذکر کرده اند اما در ما بایدینا کتاب طلاق وجود ندارد. معلوم می‌شود که با نسبت موجود با نسبت اصلی عموم و خصوص من وجه است. بعضی در موجود هست و در اصلی نیست و بعضی در اصلی بوده و در موجود نیست مثل کتاب الطلاق و بعضی در هردو هست.

به این دلیل حداقل سه جواب داده شده است. پاسخ اول این است که اختلاف در زیاده و نقصان امر متداولی بوده است یعنی اصل کتاب ممکن است بیست باب را داشته اما شیخ یا نجاشی زمانی که کتاب را نقل می‌کرده اند و سند خودشان را هم به کتاب نقل می‌کردند در مقام توضیح مثلا 15 بابش را می‌گفتند، مقید نبودند که تمام ابواب آن کتاب را بگویند.

پاسخ دوم این است که تمام ابواب کتاب را هم معمولا ذکر نمی‌کنند، مثلا جزء ابواب کافی، کتاب القضایا و الاحکام هست اما در کتاب نجاشی که کتاب کافی را ذکر می‌کند کتاب القضایا و الاحکام را اسم نبرده است، یا کتاب العشرة در کافی هست، شیخ که در فهرست اسم کافی را می‌برد و اسم مرحوم کلینی را و ابواب کتاب کافی را نقل می‌کند، اسمی از کتاب العشره نبرده است، آیا کسی می‌گوید کتاب کافی ای که به دست شیخ طوسی و به دست نجاشی رسیده است چون بعض از ابواب را اسم نبرده است معلوم می‌شود کتاب کافی ای که مرحوم کلینی نوشته است دو تا بوده است؟ خیر همه می‌گویند او بوده است، علت این که همه ابواب را نیاورده به اختصار عمل کرده است. این امر متداولی هم هست.

نکته سوم که در مورد فرمایش آیة الله خویی عرض می‌کنیم این است که گاهی یک یا چند باب یک کتاب به عنوان یک نسخه کتاب و به عنوان کتاب واحد معرفی می‌شده است، مثلا این باب را نقل می‌کردند یا پنج باب را می‌گفتند و می‌گفتند که این شد کتاب جعفریات مثلا، مقید نبوده اند که تمام ابواب را د رکنار همه جمع کنند و اسمش را کتاب جعفریات بگذارند، گاهی 5، 10 تا باب را در کنار هم جمع می‌کردند، الان هم گاهی اتفاق می‌افتد.

مرحوم محدث نوری قرائنی را آورده است که بر اساس آن قرائن ایشان می‌خواهد بگوید این کتاب همان کتاب اصلی است، اصول علم رجال تقریبا مطالبش تا همینجاست اما کتاب قبسات، ایشان می‌فرماید هذا و یمکن الاستشهاد علی صحة النسخة الموجودة بأیدینا، حالا مثلا فرض کنید این مثال هایش را خودتان می‌توانید مراجعه کنید، اما اگر خواستید قبسات جلد دوم صفحه160 به بعد، این بحث جعفریات یا اشعثیات را ذکر می‌کند، ایشان مثال هایی می‌زند که کتاب اصلی ای که اسمش را بردم بیشتر داشته یا کمتر دارد و نمونه هایی را می‌گویم که هست و اگر خواستید مراجعه کنید.

ایشان می‌فرماید: هذا و یمکن الاستشهاد علی صحة النسخة الموجودة بایدینا بتکرر النقل فی کتب الخاصة و العامة، ایشان می‌فرمایند ممکن است ما بگوییم همین کتابی که در دست ماست، کتاب اصلی و درست است، از بس که در کتب شیعه و سنی از موسی بن اسماعیل عن ابیه عن آبائه نقل می‌کنند، همینطور در طول زمان از این کتاب نقل کرده اند، یا از این سند نقل کرده اند یا از کتاب جعفریات نقل کرده اند، مما هو موجودٌ بعینه فی هذه النسخه، یعنی به قول معروف یک رفرنس هایی و آدرس هایی داده اند از کتاب جعفریات که می‌بینیم با کتاب جعفریاتی که به دست محدث نوری رسیده و الان هست آدرس هایش مطابق است، از این تطابق بین آدرس ها معلوم می‌شود که این کتاب در طول زمان به دست بزرگان رسیده است و به تعبیر دیگر این کتاب در اختیار بعض از بزرگان بوده است ولو در اختیار همه نبوده است و یک نسخه اش هم به مرحوم محدث نوری از کتاب های هندوستان رسیده است، مثلا ما اورده محمد بن محمد بن الاشعث فی کتابه روایة الابنا عن الآباء من آل رسول الله، حسب ما ذکره السید ابن الطاووس، ابن طاووس این مطلب را نقل می‌کند والظاهر انه مقتبسٌ من کتاب الجعفریات، ما نقله ابن قولویه در کامل الزیارات از موسی بن اسماعیل عن ابیه عن آبائه،ایشان همه را آدرس داده است.

ایشان می‌فرماید با موجود هست، ما نقله از این کتاب ابن قولویه در کتاب الشهادات علی ما یظهر من الشیخ در تهذیب، شیخ در تهذیب از کتاب الشهادات نقل می‌کند همان مطلب به عینش در این کتاب جعفریات فعلی در همان بخش هست.

محمد بن احمد بن داوود در کتاب مزار نقل می‌کند از آن چه که شیخ در تهذیب گفته است و می‌بینیم باز در کتاب مزار موجود هم آن هست، ما نقله عنه الصدوق فی جملةٍ من کتبه، ما نقله عنه ابوالمفضَّل الشیبانی در کتاب الدعاء علی ما یظهر من سید بن طاووس در فلاح السائل، سید در فلاح السائل از ابولمفضل شیبانی نقل می‌کند و ایشان می‌گوید در کتاب الدعاء جعفریات چنین مطلبی آمده است و همان مطلب در کتاب الدعاء جعفریات فعلی هم بعینه هست و موارد دیگر.

چهارده مورد نقل می‌کنند که بعض از مواردش در دل خودش موارد دیگری را هم شامل می‌شود، مثلا فرض کنید ابن طاووس در جعفریات توی اقبال نقل می‌کند و می‌بینیم این جعفریاتی که دست محدث نوری رسیده است همنیطوری هست، شهید اول، جد شیخ بهائی، عبدالله بن عدیّ جرجانی در الکامل، ابن جوزی سنی، ذهبی سنی در میزان الاعتدال، ذهبی یکی از سه رجالی مهم سنی ها هست. یکی ذهبی هست و یکی ابن حبّان هست و یکی هم ابن حجر است. ذهبی در میزان الاعتدال دارد و لسان المیزان دارد و هکذا. ذهبی در میزان الاعتدال آدرس می‌دهد از آن کتاب اصلی و می‌بینیم در کتاب فعلی دست مرحوم نوری هم که چاپ شده، هست.

ما نقله شیخ محمد بن محمد بن جزری شافعی که اربعون حدیث بوده است و چهل حدیث نقل می‌کند و باز می‌بینیم همین چهل حدیث در آن چه که در دست محدث نوری هست، بعینها آمده است، از این تکرار نقل ها و آدرس دهی ها به آن کتاب اصلی و مقایسه و بررسی اش با کتاب فعلی برای ما اطمینان حاصل می‌شود که کتاب فعلی همان کتاب اصلی بوده است، بعض از ابوابش نیامده است. علی القاعده این هم زیاد اتفاق می‌افتد که همه ابواب را نقل نمی‌کنند. آن جا اینطوری نبوده است که یک مجموعه را به هم پرس کنند و بشود اسم یک کتاب. یک کتاب ابوابی داشته است و این ابواب پشت سر هم نقل می‌شده است و ممکن است یک باب یا دو بابش از دست رفته باشد و یا نقل نشده یا نرسیده باشند که این ها را بخوانند، زیرا یک عده از آن ها به شکل قرائت و سماع بوده است و همه به شکل وجاده نبوده، تازه به شکل وجاده هم که باشد گاهی همه را پیدا نمی‌کنند و بخش هایی را پیدا می‌کنند و ابوابی را پیدا می‌کنند و همه را دست به دست هم می‌رسانند تا برسد به زمان محدث نوری و از زمان محدث نوری به ما.

تنها یک اشکال می‌ماند و آن این است که کتاب جعفریات می‌گویند چقدر روایت داشته است؟ این کتاب هزار حدیث داشته است یا نزدیک به هزار تا و همه با سند واحد هم بوده است، آن کتاب جعفریاتی که محل کلام بوده است. و صرح به این مطلب مرحوم ابن طاووس در اقبال و علامه حلی هم در اجازه روائی که به بنی زهره داده بودند. یک سند یعنی یک طریق و آن از دیباجی از محمد بن محمد بن الاشعث عن موسی بن اسماعیل عن اسماعیل عن ابیه.

ذهبی هم در میزان الاعتدال گفته است ولی آن چه که در نسخه فعلی هست 1600 تا هست. نسخه اصلی طبق نقل آقایان گفته اند حدود هزار تا هست حال اگر نسخه فعلی نهایت هزار و صد یا دویست می‌بود به یک نحوی قابل توجیه بود که نسخه فعلی با نسخه اصلی یکی هست و علی القاعده وقتی می‌گویند حدود هزار تا، هزار و صد تا را هم شامل می‌شود. اما هزارتایی که این ها گفته اند، با هزار و 600 تایی که الان هست.

هذا من جهةٍ و من جهةٍ أخری یلاحظ ان فی هذه النسخه، یک نکته دیگری را هم ضمیمه می‌کنم، پس اولا موجود حدود 600تا از آن چه که آدرس داده اند بیشتر دارد، ثانیا موجود یک سری روایاتی دارد که این روایات، روایات موافق با عامه هست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo