درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / اولیاء عقد / ازدواج باکره بالغه - دلیل استقلال پدر و جد (آیه شریفه)

کلام در ازدواج باکره رشیده بود.

قول اول استقلال پدر و جد

قول دوم استقلال دختر در ازدواج

قول سوم نفی استقلال اب و جد بود، از این طایفه شش روایت بررسی شد و کلام در روایت هفتم است.

وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُمَا قَالا الْجَدُّ أَبُو الْأَبِ يَقُومُ مَقَامَ ابْنِهِ فِي تَزْوِيجِ ابْنَتِهِ الطِّفْلَةِ وَ الْجَدُّ أَوْلَى بِالْعَقْدِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ الْأَبُ قَدْ عَقَدَهُ وَ إِنْ عَقَدَاهُ جَمِيعاً فَالْعَقْدُ عَقْدُ الْأَوَّلِ مِنْهُمَا.[1]

از حضرت باقر و صادق علیهما السلام که جد پدرِ پدر است و در عقد طفل جانشین پسر خود می‌شود، و جد مقدم بر پدر است مگر اینکه پدر زودتر عقد دختر را بسته باشد و اگر هر دو عقد کرده باشند، عقد مقدم زودتر منعقد می‌شود.

بررسی دلالی

مفهوم آن این است که دختری که طفل نیست و رشیده است، جد قائم مقام پدر نمیشود بلکه برای پدر هم ولایتی نیست.

آیت الله شبیری می‌فرمایند مفهوم اختلاف بین کبیره و صغیره اختلافی نیست، چون ما اجماع داریم که هر کجا پدر ولایت دارد جد هم ولایت دارد، مفهوم را عدم ولایت پدر و جد بر بالغه بدانیم.

مفهوم لقب است، البته شاید مفهوم وصف هم باشد، و الطفله بشود وصف برای ابنة و مفهوم آن دختری است که طفل نیست.

نکته: بنده به تبع مرحوم مظفر وصف را حجت میدانم.

روایات طوایف قبل با تشریک هم قابل جمع است، طایفه اول نافی ولایت دختر نیست، استقلال دختر نیز با استقلال پدر قابل جمع است، و طایفه سوم هم با تشریک جمع می‌شود و هم استقلال دختر.

آیات محل استناد به استقلال دختر بر عقد خود

در ادامه آیه شریفه ای است که دال بر استقلال پدر است و نافی استقلال دختر باکره رشیده است:

﴿وَأَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[2]

ایامی: جمع ایّم است بمعنای کسی که زن و یا شوهر ندارد، در اصطلاح خاص کسی که همسر خود را طلاق داده است و یا همسر او فوت کرده است و سابقه ازدواج دارد، معنایی که آیت الله شبیری انتخاب کرده اند اعم از کسی است که سابقه ازدواج قبلی دارد و یا ندارد است که همین معنا مناسب با محل استشهاد ما به آیه است.

أنکحوا: امر است و مخاطب آن اجداد و پدران است و بمعنای این است که اختیار ازدواج دادن بدست مخاطب انکحوا است و شما مستقل در ازدواج دادن آنها هستید.

مناقشات

آیت الله شبیری می‌فرمایند اشکال نقضی؛ کلمه ایامی پسره بالغه غیر مزدوج و ثیبه را نیز شامل می‌شود، و فتوا و نصا این دو مورد در نکاح مستقل هستند. این آیه به اطلاق آن شامل اینها میشود حال آنکه در این موارد تخصیص خورده است.

چه اشکالی دارد شامل همه دسته ها بشود؛ پسر نابالغ و بالغ، دختره نابالغ و ثیبه و باکره رشیده و از این چهار فرض پسر بالغ و ثیبه خارج شود و باقی فروض داخل در محل نزاع هستند و خارج شدن افراد از عموم عام اسمش اشکال نقضی نیست.

نکته: اگر طبق معنای ایامی را فقط شامل ثیبه بدانیم آیه تبدیل به دستور العمل اخلاقی می‌شود.

دوم: این آیه اختصاص به پدر و جد ندارد و شامل ولی عرفی _ عمو و برادر بزرگتر _هم می‌شود،‌ حال آنکه بنابر روایات این دو نفر ولایت ندارند و اگر بخواهد نسبت به باکره رشیده هم شامل شود باید برادر و عمو هم ولایت داشته باشند در حالی که ولایت ندارند و این آیه شامل بالغه باکره نمیشود.

سوم: ایامی مختص به باکره نیست و مطلق فرد بی همسر است و پدر و جد قطعاً بر ثیبه و بالغ مذکر ولایت ندارند، پس انکحوا ناظر به نکته اخلاقی است و امر به تسهیل ازدواج است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo