درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / اولیاء عقد / ازدواج باکره بالغه / تفصیل در ولایت پدر و دختر (دیدگاه آیه الله سیستانی)

پنج طایفه از روایات مطرح شد، استقلال اب و جد و استقلال دختر باکره رشیده و نفی استقلال هر کدام از این دو گروه و تفصیل بین بردن عقد دائم و موقت،‌ بنظر ما روایات تفصیل ناظر به نفی ولایت نبود و فقط اثباتی بود، در اقوال قول به تشریک و استقلال دختر و اب و جد است که قول مرحوم نراقی در مستند الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۲۱ است، آیت الله حکیم هم در مستند عروه جلد ۱۴ صفحه ۴۷۷ همین قول را فرمودند بعلاوه اینکه دختر با اینکه استقلال دارد اما پدر می‌تواند عقد دختر را نقض کند، و قول ششم نحوه اداره زندگی توسط باکره رشیده است که قول آیت الله سیستانی است و بعداً بحث میکنند که آیا تشریکی وجود دارد یا خیر؟

پس قول ایشان این شد که؛ اگر دختری امور و شئون مالی وی با پدر و مادر است، پدر و جد بر عقد او ولایت دارند، اما اگر اداره زندگی خود بدست خود است، عقد او هم بدست خودش است.

روایات قول آیت الله سیستانی

روایاتی دال بر استقلال پدر بود، مثل صحیحه حلبی و صحیحه عبد الله بن صلت اما روایاتی وجود دارد که از آنها تفصیل مذکور برداشت می‌شود.

صحیحه محمد بن مسلم

[ ٢٥٦١١ ] ٣ ـ وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن العلا بن رزين ، عن محمد بن مسلم ، عن أحدهما عليهما‌السلام قال : لا تستأمر الجارية إذا كانت بين أبويها ، ليس لها مع الاب أمر ، وقال : يستأمرها كل أحد ما عدا الاب.[1]

اگر با پدر و مادر زندگی میکند از او نظر خواهی نمیشود. و در این روایت تفصیل مذکور یافت می‌شود.

موثقه فضل بن عبد الملک

روایت عبید بن زراره که دال بر ولایت مستقل پدر است در مورد باکره ای که بین ابویها می‌باشد، سپس آیت الله سیستانی می‌فرمایند: فیجب تقیید صحیحتی الحلبی و ابن الصلت _ که دال بر ولایت علی الاطلاق پدر بود _ بمفهوم الشرط و فی صحیحتی المقیده فی المقام.

مفهوم شرط مذکور: اذا لم یکن بین ابویها لایحتاج الی اذن الاب. اطلاق این مفهوم، اطلاق و عموم روایات استقلال پدر را تقیید و تخصیص میزند، و یا مفهوم وصف در موثقه فضل بن عبد الملک.

صحیحه فضلاء

[ ٢٥٥٩٤ ] ١ ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن الفضيل بن يسار ومحمد بن مسلم وزرارة وبريد بن معاوية كلّهم، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال : المرأة التي قد ملكت نفسها غير السفيهة ولا المولى عليها تزويجها بغير وليّ جائز.[2]

خبر زرارة از امام باقر علیه السلام

[ ٢٥٦٤٢ ] ٦ ـ وبإسناده عن علي بن إسماعيل الميثمي ، عن فضالة بن أيوب ، عن موسى بن بكر ، عن زرارة ، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال : إذا كانت المرأة مالكة أمرها تبيع وتشتري وتعتق وتشهد وتعطي من مالها ما شاءت فإنّ أمرها جائز تزوج إن شاءت بغير اذن وليها ، وإن لم تكن كذلك فلا يجوز تزويجها إلا بأمر وليها.[3]

خبر عبد الرحمن

[ ٢٥٦٠١ ] ٨ ـ وبالاسناد ، عن أبان ، عن عبد الرحمن بن أبي عبدالله ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : تزوج المرأة من شاءت إذا كانت مالكة لأمرها ، فإن شاءت جعلت وليّاً.[4]

روایت ابی مریم

[ ٢٥٦١٠ ] ٢ ـ وعن الحسين بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الحسن بن عليّ ، عن أبان بن عثمان ، عن أبي مريم ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : الجارية البكر التي لها أب لا تتزوج إلا باذن أبيها ، وقال : إذا كانت مالكة لامرها تزوجت متى شاءت.[5]

مرسله ابی سعید قماط

[ ٢٦٤٥٣ ] ٧ ـ وبهذا الاسناد عن أبي سعيد القماط ، عمن رواه قال : قلت لابي عبدالله عليه‌السلام : جارية بكر بين أبويها تدعوني إلى نفسها سرا من أبويها ، فأفعل ذلك؟ قال نعم ، واتق موضع الفرج ، قال : قلت فان رضيت بذلك ، قال : وإن رضيت ، فانه عار على الابكار.[6]

از این روایت تصریح در مطلب ما فهمیده نمیشود. که ما گفتیم مراد دوران نامزدی است.

از مجموعه روایات انسان ممکن است چنین استظهار کند که اگر فرد مالکة امرها نباشد اختیار با پدر است اما اگر اختیار امورش بدست خودش است، اذن خود دختر به تنهایی کافی است.

مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند:به نظر ما احتیاط ترک نشود و قائل به تشریک می‌شوند.

مرحوم صاحب جواهر هم استقلال دختر را قائل هستند که سیأتی إن شاء الله.

بنظر ما نظر آیت الله سیستانی تمام است و تمام این نظرات نیز به خود اولیه است اما با توجه به عناوین ثانویه هم قاعده را مطرح خواهم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo