درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / اولیاء عقد / ازدواج باکره رشیده / ازدواج موقت دختر باکره

کلام ما در متعه باکره بالغه بود، روایات متعه را در دو مقام بررسی می‌کنیم:

مقام اول: اصل جواز متعه باکره است.

مقام دوم: در ضمن آن، نفوذ اذن پدر را نیز بررسی می‌کنیم.

در مقام اول اصل جواز متعه باکره چند دسته روایت وجود دارد؛ طایفه اول اصل جواز متعه باکره را بیان می‌کنند:

صحیحه جمیل بن دراج

[۲۶۴۶۱] ۱ ـ محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن جمیل بن درّاج قال: سألت أبا عبدالله علیه‌السلام: یتمتّع من الجاریة البکر؟ قال: لا بأس به ما لم یستصغرها.[1]

در این روایت سؤال از تمتع جاریه باکره است، و معنای استصغار بمعنای دخول است، و احتمال دیگر این است که دختر بالغه باشد و صغیره نباشد. و یا از شأن او کم نشود و دیگران خبر دار نشوند و جواز تمتع ثابت شد.

روایت محمد بن مسلم

[۲۶۴۶۴] ۴ ـ وبإسناده عن محمد بن أحمد بن یحیی، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن یحیی، عن إبراهیم بن محمد الاشعری، عن إبراهیم بن محرز الخثعمی، عن محمد بن مسلم، قال: سألته عن الجاریة یتمتع منها الرجل؟ قال: نعم، إلا أن تکون صبیة تخدع، قال: قلت: أصلحک الله، وکم الحد الذی إذا بلغته لم تخدع؟ قال: بنت عشر سنین.[2]

روایت ابی سعید

[۲۶۴۵۲] ۶ ـ محمد بن الحسن بإسناده، عن محمد بن أحمد بن یحیی، عن موسی بن عمر بن یزید، عن محمد بن سنان، عن أبی سعید قال: سئل أبو عبدالله علیه‌السلام عن التمتع من الابکار اللواتی بین الابوین؟ فقال: لا بأس، ولا أقول کما یقول هؤلاء الاقشاب.[3]

این روایت هم اصل جواز را بیان می‌کند و سندا ضعیف است.

مرسله محمد بن عذافر

[۲۶۴۵۰] ۴ ـ وبإسناده عن علی بن أسباط، عن محمد بن عذافر، عمن ذکره، عن أبی عبدالله علیه‌السلام، قال: سألته عن التمتّع بالابکار؟ فقال: هل جعل ذلک إلا لهن فلیستترن ولیستعففن.[4]

و از این ادله که سه مورد از آنها مؤید است دال بر جواز متعه است.

طایفه دوم سه روایت دال بر عدم جواز متعه است:

روایت مهلب دلال

[۲۶۴۵۷] ۱۱ ـ وعنه، عن محمد بن عیسی، عن الفضل بن کثیر المدائنی، عن المهلب الدلاّل، أنّه کتب إلی أبی الحسن علیه‌السلام: ان امرأة کانت معی فی الدار، ثم إنها زوجتنی نفس‌ها، وأشهدت الله وملائکته علی ذلک، ثم إن أباها زوج‌ها من رجل آخر، فما تقول؟ فکتب علیه‌السلام: التزویج الدائم لا یکون إلا بولی وشاهدین، ولا یکون تزویج متعة ببکر، استر علی نفسک واکتم رحمک الله.[5]

مرد و زنی در یک خانه بودند و خدا و ملائکه را شاهد بر آن قرار داد و زن، مرد را به ازدواج خود درآورد، و پدر آن دختر، دختر را به فرد دیگری تزویج کرد، سپس حضرت در جواب می‌فرمایند: ازدواج دائم باید در حضور ولی و دو شاهد باشد و تزویج متعه با بکر محقق نمی‌شود، این روایت در مقام تقیه است؛ چون مطابق نظر اهل سنت است و سند آن نیز ضعیف است بخاطر شخص اول و دوم سلسله سند ضعیف است.

روایت دوم طایفه دوم روایت ابی بکر حضرمی است.

[۲۶۴۶۵۹] ۱۳ ـ أحمد بن محمد بن عیسی فی (نوادره): عن القاسم بن محمد، عن جمیل بن صالح، عن أبی بکر الحضرمی قال: قال أبو عبدالله علیه‌السلام: یا أبا بکر، ایاکم والابکار أن تزوجوهن متعة.[6]

بپرهیزید از اینکه با باکره‌ها به صورت متعه عقد کنید، و اشکال در کتاب نوادر است، که این کتابی که به متأخرین رسیده موثق نیست.

روایت سوم: عبد الملک بن عمرو

[۲۶۴۶۰] ۱۴ ـ وعن ابن أبی عمیر، عن جمیل بن صالح، عن محمد بن مروان، عن عبد الملک بن عمرو قال: سألت أبا عبدالله علیه‌السلام عن المتعة، فقال: إن أمرها شدید فاتقوا الابکار.[7]

برخی این روایت را صریح در حرمت نمی‌دانند و کنایه از زوال بکارت است. و بخاطر کتاب نوادر احمد بن عیسی است.

طایفه سوم روایات دال بر کراهت تمتع با بکر است.

صحیحه حفص بن البختری

[۲۶۴۵۶] ۱۰ ـ وبإسناده عن محمد بن أحمد بن یحیی، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر، عن حفص بن البختری، عن أبی عبدالله علیه‌السلام فی الرجل یتزوج البکر متعة، قال: یکره للعیب علی أهلها.[8]

اگر کراهت حمل بر کراهت اصطلاحی شود و بخاطر علت در روایت حمل بر کراهت اصطلاحی می‌شود.

طایفه چهارم روایات دال بر جواز به شرط عدم دخول است

روایت اول: صحیحه زیاد بن ابی الحلال

[۲۶۴۴۷] ۱ ـ محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیی، عن أحمد وعبدالله ابنی محمد بن عیسی، عن علی بن الحکم، عن زیاد بن أبی الحلال قال: سمعت أبا عبدالله علیه‌السلام یقول: لا بأس أن یتمتع البکر ما لم یفض الی‌ها کراهیة العیب علی أهلها.[9]

زوال بکارت بخاطر ننگ بودن بر خانواده دختر است.

روایت دوم: موثقه اسحاق بن عمار

[۲۶۴۴۹] ۳ ـ محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن إسحاق بن عمار، عن أبی عبدالله علیه‌السلام، قال: قلت له: رجل تزوج بجاریة عاتق علی أن لا یفتضها، ثم أذنت له بعد ذلک، قال: إذا أذنت له فلا بأس.[10]

البته این روایت تصریح به متعه نشده است و می‌تواند اعم باشد و اگر دائم مراد باشد به بیانی به طریق اولی متعه را نیز شامل می‌شود.

روایت سوم: مرسله محمد بن ابی حمزه

[۲۶۴۴۸] ۲ ـ وعن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن محمد بن أبی عمیر، عن محمد بن أبی حمزة، عن بعض أصحابه، عن أبی عبدالله علیه‌السلام فی البکر یتزوجها الرجل متعة؟ قال: لا بأس ما لم یفتضها.[11]

خلاصه

پس چهار طایفه بیان شد، طایفه اول جواز و سپس عدم جواز، طایفه سوم، کراهت و طایفه چهارم مقید به عدم دخول، فعلاً چهار طایفه به اذن پدر نپرداخته است و جایز بخاطر جمیل بن دراج و مکروه بخاطر صحیحه حفص بن البختری و لایجوز الدخول بخاطر صحیحه زیاد بن حلال.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo