درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / معنای بکارت

کلام ما در بحث بکارت دختر بالغه رشیده بود، و مسأله ما این است که: گاهی سوال می‌شود که اگر بکارت بغیر وطی زائل شد چه حکمی دارد؟

در مسأله ما به اینجا رسیدیم که پدر و جد بر دختر بالغه رشیده ثیبه ولایت ندارند و مرحوم شیخ انصاری ادعای اتفاق نص و فتوا کردند و محقق کرکی ادعای اجماع کردند.

تحریر محل بحث

حال اگر بکارت بغیر وطی زائل شد و از بلندی پرید و بکارت زائل شد و یا با عمل شنیء زنا زائل شد و یا زوج او از بین برود و پس از دخول مطلقه شود، آیا این‌ها بمنزله ثیبه است و یا خیر؟

مرحوم شهید ثانی در مسالک جلد ۷ صفحه ۱۴۳[1] و مرحوم صاحب جواهر جلد ۲۹ صفحه ۱۷۵[2] و برخی دیگر فرمودند حکم به بقاء بکارت می‌شود به سه دلیل

دلیل اول: استصحاب

ما شک می‌کنیم با پریدنی که بکارت زائل شد، آثار آن هم از بین می‌رود؟ بکارت و آثار آن را استصحاب می‌کنیم، استصحاب حکمی می‌شود و ولایت پدر همچنان جاری می‌شود.

دلیل دوم: صدق الباکره علیها

چون هنوز مسی و مواقعه ای نشده است _ مس در لطافت تعبیر کنایه از مواقعه است «من قبل ان تمسوهن» _ و عنوان باکره بر او صادق است.

دلیل سوم: ثیبه بر او صادق نیست؛

چون ثیبه یعنی کسی که ازدواج کند و زوال بکارت بر او صادق شود، اما اگر ازدواج نکرده زائل شود ثیبه نیست و باکره است، و چون ضد دیگری در بین نیست، باکره است. ازدواج نیست، ثیابتی هم نیست پس باکره است.

اشکالات سه دلیل

مناقشه بر استصحاب

مختار بسیاری این است که استصحاب در احکام کلیه جاری نیست (بحث مبنایی است) و اگر مبنا را قبول کنیم می‌گوییم اگر هر خانمی ازدواج نکرد و باکره بود، ولایت برای پدر ثابت بود و حال که بکارت بغیر وطی زائل شده نیز ولایت پدر بر او ثابت است. و ما فقه الصادق فقط استصحاب را حکمی دانسته اند. و مراد ما دیدگاه شارع در رابطه با بکارت است.

مناقشه دلیل دوم

باکره یعنی عذراء و هی من علیها خاتم من الله تعالی لذا کسی که این مهر را ندارد باکره نیست و این آن مهر را ندارد و لو‌ به هر دلیل دیگری.

مناقشه دلیل سوم

ثیب غیر باکره است و این مورد باکره نیست چون پرده ای ندارد پس ولایتی برای پدر نیست.

زوال بکارت با انگشت و امثال اینها نیز چنین بحث هایی را دارد.

آری، در مقام دلالت ادله می‌فهمیم ثیب کسی است که ازدواج کرده است و شرط ثیبوبه نکاح است و ثیبوبه که نباشد باکره است و پدر بر عقد وی ولایت دارد.

مقام دوم بحث: اگر با وطی به شبهه و یا زنا بکارت زائل شد چه حکمی دارد؟

برخی مثل مرحوم نراقی او را ملحق به باکره می‌دانند و ثیبه یعنی کسی که بوسیله زوج و ازدواج بکارتش زائل شود لذا اگر با زنا و یا وطی به شبهه زائل شد در حکم باکره است، مرحوم صاحب جواهر می‌گویند: خیر ثیبه است چون بکارت با وطی زائل شده.

دلیل اول

صدق ثیبه بر آن، چون ثیبه به کسی گویند که با وطی بکارت او زائل شود و وطی نیز صورت می‌گیرد و لو با فعل حرام.

دلیل دوم

در برخی نصوص آمده است که ثیب را من زالت بکارته گفته اند از باب حمل بر فرد غالب است؛ چون اغلب موارد زوال بکارت توسط زوج است در زمان ما هم الحمد لله زوال بکارت در اکثر موارد با زوج و نکاح است. پس در ما نحن فیه اگر بخواهد ثیبه باشد بر فرد غالب حمل می‌شود و مراد زوال بکارت با وطی است، حراما او حلالا

به نظر حقیر احتیاط اولی است که باید با نکاح زائل شود.

مقام سوم بحث: اگر دختری قبل از وطی با زوج، زوج او از دنیا برود و یا او را طلاق بدهد.

مرحوم نراقی می‌گویند: در این مورد باکره است و ولایت پدر بخاطر اجماع و صدق باکره و جاریه باقی است. ثیب من تزوجت و وطی و دخول هم باید باشد و تا موردی که یقین نداریم باید حکم باکره را جاری کنیم و اگر در استصحاب مناقشه کردیم احتیاط در تشریک است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo