درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / معنای بکارت در لغت و روایات (دیدگاه آیه الله شبیری زنجانی)

کلام ما در مسأله دوم باب بود که ذهاب بدون وطی بود، مرحوم آیت الله خویی بیاناتی داشتند، و سه دلیل بر مطلب داشتند؛ اول: تقابل دو آیه از دو سوره، دوم: ظهور لغت و عرف و سوم صحیحه علی بن جعفر است. و اینجا که حکم بکر را دارد به این سه دلیل است.

ادله آیت الله خویی چنین است و دلیل سید روایت ابراهیم بن میمون است که مرحوم آیت الله خویی آن را ضعیف می‌دانند و در روایت ابراهیم بن میمون بخاطر همین شخص احراز نشده است و روایت وی معتبر نیست پس دلیل سید مشکل دارد و از نظر دلالت هر بر کسی که ازدواج نکرده است حکم را حمل کرده است، اما مدخوله نبودن اخص از ازدواج کردن و نکردن است؛ چون ممکن است ازدواج کند ولی دخولی صورت نگرفته باشد لذا نوبت به فرمایش سید نمی‌رسد.

قول سوم در مسأله

آیت الله شبیری می‌فرمایند: باکره یعنی کسی که بکارتش باقی است و ثیبه کسی است که پرده بکارت وی از بین رفته است، و بر این مطلب دلیل می‌آورند.

ایشان اول کتب لغتی که آیت الله خویی فرموده بودند را نفی می‌کنند؛ که در کتب لغت عدم دخول و عدم مس و عدم قرب آمده است که هر سه به یک معنا است و نزدیک نشدن کنایه از عدم مواقعه است، و آیت الله شبیری این موارد را بیان مصادیق در دسترس بکارت می‌دانند و خود معنای باکره نیست، و چون مواقعه صورت نگرفته بکارت باقی است؛ چون خیلی کم اتفاق می‌افتد که بدون مواقعه پرده بکارت زائل شود و این تعابیر سه گانه تمسک به مصادیق در دسترس باکره است، در کتب لغت برخی معنای دیگری فرموده اند و گفته اند: باکره مرأه التی لم تفتض، افتضاض نشده باشد، و با البکر العذراء و عذره را پرده بکارت می‌دانند؛ پس در کتب لغت باکره را عذراء معرفی کرده اند و باکره یعنی کسی که پرده بکارتش باقی است.

پس در مرحله اول نفی ادعای آیت الله خویی از کتب لغت کردند و در مرحله دوم اثبات مدعای خود و آیت الله حکیم از کتب لغوی انجام دادند. و یا صاحب مجمع البحرین فرموده: الباکره هی العذراء من النساء التی لم تمس[1] ، عذراء یعنی پرده بکارت زائل نشده و اگر مس می‌شد پرده بکارتی وجود نداشت پس باکره یعنی چون مواقعه ای نداشته است، پرده بکارت وی سالم است.

و یا و امرأه عذراء ای بکر لان عذرتها و هی جلدة البکارة باقیة. و در کتب لغت لغاتی است که با ادعای ما مناسب تر است.

مناقشه استاد: چرا شما معنای مدعای خود را بیان مصادیق نمی‌دانید؛ چون نزدیک تر به عرف است بیان مصداق است.

پس والظاهر و الله العالم اشکال اول آیت الله شبیری به آیت الله خویی وارد نیست. در این مسأله حرف لغوی نیز کارگشا نیست.

در کتب لغت تعبیر دیگری نیز آمده است؛ للجاریة عذرتان احداهما التی تکون بها بکرا و مصداق متعارف باکره عدم دخول است که اشکال ما جاری است و تمسک به صحیحه علی بن جعفر توسط آیت الله خویی را بوسیله تمسک به روایتی دیگر از علی بن جعفر دفع می‌کنیم

(١٧٥٠٨) ١ ـ الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمد، حدثني موسى قال: حدثنا أبي، عن أبيه (عليهما السلام): «أن رجلا أقبل إلى أمير المؤمنين علي (عليه السلام)، ومعه امرأته، فقال: يا أمير المؤمنين إني تزوجت امرأة عذراء، فدخلت بها فوجدتها غير عذراء، فقال: ويحك إن العذرة تذهب من الوثبة والقفزة والحيض والوضوء وطول التعنس[2]

پس عذراء یعنی بکارت باقی باشد و حضرت فرمودند وای بر تو عذره گاهی زائل می‌شود، و نبودن عذراء ثیبه بودن نیست

وثبه؛ پرش و خیز برداشتن از ابتدا به ساکن، قفزه؛ تند رفتن و جهیدن مثل ورزش ژیمناستیک و القافزه به اسب تندرو گفته می‌شود و به قورباغه هم گفته می‌شود، الحیض؛ بخاطر فعل و انفعالات بدن، الوضوء؛ توضی و شستشو، تعنس؛ دوشیزه مسن غیر متزوج و بخاطر گذر زمان باکره نیست و حضرت امیر المومنین علیه السلام غیر باکره را توضیح دادند، پس سوال راوی از عذراء است و سوال از بکارت نیست، و این بیان مصادیق عذراء و غیر عذراء است. سوال راوی نبود بکارت را مستند به دخول می‌داند و عذراء را مترادف با دخول میگیرد و سوال وی کنایه از دخول است و امام حالات نبود پرده را توضیح می‌دهند.

مناقشه استاد: باکره بمعنای عذراء نیست بلکه بمعنای عدم دخولی است که طبیعتاً عذراء نیز است. و صحیحه علی بن جعفر که تصریح به عدم دخول است در جلسه بعد بررسی می‌کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo