درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1401/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / جمعبندی روایات پیرامون استقلال دختر در ازدواج
کلام ما در این بود که مراد از بکارت و ثیبوبت چیست که در نتیجه دختر در امر خود مستقل باشد. مرحوم آیت الله خویی میفرمایند به ملاک صحیحه علی بن جعفر مراد از زوال بکارت مدخول بودن است و قول دوم این بود که ملاک ازدواج است در مقابل صحیحه علی بن جعفر، صحیحه حلبی و عبد الله بن سنان و صحیحه عبد الرحمن بن ابی عبد الله بود و دو دلیل دیگر که ملاک را ازدواج میدانست، آیت الله خویی فرمودند قید بعدان تکون نکحت رجلا قبله قید غالبی است و قید غالبی به این بیان است که حضرت مورد سؤال را دوباره تکرار کردند و حضرت محل کلام را ثیبه قرار دادند که با ازدواج محقق میشود و خصوصیت ندارد و ثیبوبت از دلیل دیگر استفاده شد که ملاک مدخول بودن است.
بین قول مدخول و زوال بکارت اعم و اخص من وجه است؛ گاهی مدخوله است ولی زوال پرده بکارت نیست و گاهی زوال بکارت است ولی دخول نیست و گاهی هر دو وجود دارد.
آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله فرمودند؛ قیود غالبی احترازی هستند و دال بر مفهوم دارند یا خیر؟
معروف این است که قیود غالبی احترازی نیستند ولی ما تفصیل میدهیم و ذکر شرط و وصف علل مختلفی دارد، سه جهت بیان شد، و جهت چهارم بیان حکمت حکم است؛ یعنی در عداد محرمات ابدی میفرماید و ربائبکم آلتی فی حجورکم ربیبه هایی که در خانه شماست، دختر از همسر جدید که از شوهر قبلیاش است و این قید، قید غالبی است؛ چون دخترها با مادر زندگی میکنند و دختر آن خانم به منزل مرد جدید منتقل میشود.
پس تمام قیود توضیحی نیستند، اگر حکم واقعی عام بود و مقید کردن موضوع حکم به قید توضیحی لغو است.
بیان استاد: همینکه قید توضیحی است لغو نیست و باید جهت نکته قید را بیابیم که توضیح است و یا احتراز است.
مثال آیت الله شبیری: مدرسهای وقف مطلق طلاب است و واقف طلاب ایرانی را قید میکند و این قید غلط است و صرف غالبی بودن مجوز چنین قیدی نیست پس باید ایرانی بودن را به نحو جزء الموضوع دخیل بدانیم.
در ما نحن فیه سائل از حکم ثیب سؤال میکند، مفهوم ثیب را میداند اما از استقلال وی سؤال میکند و از حکم آن سؤال میکند، سؤال او راه احراز ثیبوبت نیست، بلکه از حکم ثیب است بعدان تکون نکحت رجلا قبله و ازدواج را دخیل میدانند پس حکم بر ثیب بما هو مزدوج حمل شده است.
اگر ثیب محل سؤال است باید حتماً مزدوج باشد، پس اگر ثیبوبت با ازدواج و ترس و زنا بود استقلال دختر ثابت نشده.
پس میتواند قید غالبی و احترازی باشد.
در ادامه آیت الله شبیری سوالی مطرح میکنند که: از این روایات که موضوعیت ازدواج مطرح شده، ازدواج تمام الموضوع است و یا جزء الموضوع است و دخول هم معتبر است؟
هر دو وجه ممکن است، ممکن است ازدواج علت تامه استقلال دختر باشد و زوال و عدم زوال بکارت فرقی ندارد و ممکن است جزء العلة باشد، اما ما و ظاهر روایت احتمال دوم است. موضوع سؤال ثیبوبتی است که خصوصیت دارد و حضرت ازدواج را در فرض موضوع اضافه کردهاند و قید ثیبوبت نکاحی را معتبر دانستهاند. و احتمال دوم چون الغاء کردن ثیبوبت از موضوع خلاف ظاهر است و ظاهر روایت مطرح بودن ثیبوبت است.
قول چهارم؛ دخول و ازدواج و لو با دخول ثیبوبت حاصل نشود (قول استاد)
طوایفی از روایات در باب
طایفه اولی: روایاتی که بکارت را مقابل ثیبوبت قرار داده است، پس ثیبوبت زوال پرده بکارت است.
طایفه دوم: پنج روایت که آیت الله شبیری بیان کردند که در آن ثیبوبت نکاحی مطرح شده بود
طایفه سوم: مدخول بودن است
طایفه چهارم: ملاک تام را ازدواج میداند
بنده میگویم جمع بین اینها قول بنده است.
مؤیدات طایفه چهارم
[۲۵۶۳۹] ۳ ـ وعنه، عن ابن فضال، عن صفوان، عن أبی المغرا، عن ابراهیم بن میمون، عن أبی عبدالله علیهالسلام قال: إذا کانت الجاریة بین أبویها فلیس لها مع أبویها امر وإذا کانت قد تزوجت لم یزوجها إلا برضا منها.[1]
آیت الله شبیری از این روایت ملاک تام ازدواج را استفاده میکنند.
بنده عرض میکنم این روایت ملاک استقلال دختر را ازدواج بعلاوه با ابوین نبودن میداند.
ایشان در ادامه میفرماید صدر قرینه ذیل است، و بین ابوین نبودن را ازدواج میدانند، و یا ذیل قرینه صدر است و سخنی از مرحوم آیت الله حکیم و محقق داماد نقل میکنند که صدر قرینه ذیل است که مطرح خواهد شد.