درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / جمع‌بندی روایات پیرامون استقلال دختر در ازدواج

کلام ما به اینجا منتهی شد که برخی از روایات ملاک تام برای استقلال دختر را ازدواج قرار داده‌اند که آیت الله خویی پایه استدلال به این روایت را زدند و فرمودند ابراهیم بن میمون توثیق نشده لذا سندا ضعیف است، اما دلالت روایت چنین است؛

[۲۵۶۳۹] ۳ ـ وعنه، عن ابن فضال، عن صفوان، عن أبی المغرا، عن ابراهیم بن میمون، عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: إذا کانت الجاریة بین أبویها فلیس لها مع أبویها امر وإذا کانت قد تزوجت لم یزوجها إلا برضا منها.[1]

بزرگانی که ملاک را ازدواج دانستند، از مقابله بین ابویها و تزوجت مشخص می‌شود کنایه از کسی است که ازدواج کرده و مستقل شده و برگشت او باعث عودت ولایت پدر نمی‌شود، در آن زمان، دورانی بنام دوران عقد وجود نداشت و به مجرد ازدواج خانه شوهر می‌رفتند پس این روایت استقلال را خانه شوهر رفتن می‌داند و طرف اول روایت بین ابویها و غیر مستقل و ازدواج نکرده است و فراز دوم ازدواج کرده است و صدر قرینه برای ذیل است.

آیت الله شبیری از قول آیت الله حکیم و آیت الله محقق داماد می‌فرمایند که؛ همیشه ظهور صدر بر ذیل مقدم است و ذیل بیان مصداق صدر است، پس صدر عدم ازدواج را می‌رساند.

مناقشه آیت الله شبیری: این بیان به صورت کلی صحیح نیست بلکه برخی از موارد برعکس است مثل این روایت است و به مناسبت بین حکم و موضوع صرف خواندن صیغه ازدواج مستقل نمی‌شود بلکه نزد پدر و مادر بودن دخالت دارد و جمله تزوجت از مورد نادری که ازدواج کرده و به خانه شوهر نرفته انصراف دارد. پس دختری مستقل است که ازدواج کرده و به خانه شوهر رفته است.

بیان استاد: اگر مستقل شده ولی ازدواج نکرده حکمش چیست؟ داخل در صدر نیست؛ چون بین ابوین نیست، داخل در ذیل هم نیست؛ چون تزوج نیست.

طوایفی از اخبار

طایفه اول ثیبوبت را مقابل بکارت قرار دادند، و ثیبوبت یعنی زوال پرده بکارت.

طایفه دوم ملاک را ازدواج قرار دادند.

طایفه سوم مراد را مدخول بودن می‌داند.

طایفه چهارم به خانه شوهر رفتن را ملاک می‌داند.

قول پنجم، اگر زندگی دختر مستقل است و یا مدخول باشد بدست شوهر و لو غیر مستقل اذن عقدش بدست خودش است.

اینکه فردی زنا کرده اگر مستقل باشد به دلیل استقلال وی اذن دختر بدست خودش است، و اگر بین ابویها است هنوز باکره محسوب می‌شود، پس این دو عامل مستقل هستند.

بیان مسأله: وطی در دبر حکم وطی قبل را دارد یا خیر؟

اولین حکم از این مسأله وجوب اغتسال است، مورد دوم در بحث عده است که اگر در دبر وطی شود عده لازم است یا خیر؟ مورد سوم تمام شدن مهریه است، مورد بعد وطی در استقلال دختر است، مورد بعد تحقق زنا است و مورد بعد در بحث بطلان صوم است، و مورد بعد عدم جواز تأخیر وطی بیش از چهار ماه است، مورد بعد تمکین است که مخالفت در وطی در دبر تمکین را برمی‌دارد یا خیر؟

محقق در شرایع

الثانی: فی مسائل تتعلق فی هذا الباب وهی خمسة: الأولی: الوطء فی الدبر، فیه روایتان، إحداهما الجواز وهی المشهورة بین الأصحاب، لکن علی کراهیة شدیدة.[2]

دو روایت مراد دو طایفه از روایت است، و صاحب جواهر شهرت را روایی و عملی می‌دانند، بل فی الانتصار سید مرتضی صفحه ۲۹۳[3] و الغنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع سید ابوالمکارم ابن زهره صفحه ۳۶۱ [4] و الخلاف شیخ طوسی جلد ۴ صفحه ۳۳۶[5] و السرائر ابن ادریس جلد ۲ صفحه ۶۰۶ الاجماع علیه.[6]

پس دلیل اول جواز اجماع است، طایفه دال بر جواز؛

روایت اول

[۲۵۲۵۹] ۱ ـ محمد بن الحسن بإسناده، (عن أحمد بن محمد بن عیسی) عن علی بن الحکم قال: سمعت صفوان یقول: قلت للرضا علیه‌السلام: إن رجلا من موالیک امرنی ان اسألک عن مسألة فهابک واستحیی منک أن یسألک عنها قال: ما هی؟ قال: قلت: الرجل یأتی امرأته فی دبرها؟ قال نعم، ذلک له قلت: وانت تفعل ذلک؟ قال: لا، إنا لا نفعل ذلک.[7]

روایت دوم

[۲۵۲۶۰] ۲ ـ وعنه، عن علی بن اسباط، عن محمد بن حمران، عن عبدالله بن أبی یعفور قال: سألت أبا عبدالله علیه‌السلام عن الرجل یأتی المرأة فی دبرها؟ قال: لا بأس إذا رضیت قلت: فأین قول الله عزّ وجلّ: (﴿فأتوهن من حیث امرکم الله﴾[8] ) قال: هذا فی طلب الولد، فاطلبوا الولد من حیث امرکم اللهان الله تعالی یقول: (﴿نساؤکم حرث لکم فأتوا حرثکم أنی شئتم﴾[9] )[10]

من حیث یعنی در هر زمان و مکان نه از هر محلی که ممکن است.


[8] وسوره بقره آبه 222.
[9] سوره بقره آیه 223.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo