درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1401/12/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / بررسی روایات پیرامون وطی الحائض دبرا
کلام ما به اصل بحث بازگشت که باکره و ثیبه به چه کسانی گفته میشود؟
در جلسه قبل سخنی از مرحوم کاشف الغطاء بیان شد، و سپس از معاصرین آیت الله شیخ محمد سند را بیان کردیم و سپس گفتند معنای لغوی خاتم بر فرج و عذره بمعنای بکارت است، در اطلاق عرفی فرمودند اگر وطی در دبر صورت گرفته باشد باکره نیست، پس وطی در دبر عن حرام شخص را ثیبه میکند، و اما شرعاً آیه سوره الرحمن در وصف حور العین را بیان کردند که: ﴿لم یطمثهن انس و لا جان﴾[1] ، و آیه ﴿فجعلناهن ابکارا،﴾[2] این نکته را به ما میآموزد که بکر یعنی عدم وطی مطلقاً، لذا اگر وطی در دبر شده باشد باکره نیست.
در صحیحه علی بن جعفر هم آمده بود که: و فی صحیح علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر (ع) قال: سألته عن الرجل هل یصح أن یزوج ابنته بغیر إذنها؟ قال: «نعم لیس یکون للولد أمر إلّا أن تکون امرأة قد دخل بها قبل ذلک فتلک لا یجوز نکاحها إلّا أن تستأمر»[3] پس اگر کسی مدخول باشد باکره نیست و دخل شامل قبل و دبر میشود.
روایت بعد صحیحه حلبی است:
و فی صحیحة الحلبی قال سألت أبا عبد الله (ع) عن المرأة الثیب تخطب إلی نفسها؟ قال: «هی أملک بنفسها تولی أمرها من شاءت إذا کان کفواً بعد أن تکون قد نکحت رجلًا قبل ذلک»[4]
نکاح بمعنای عمل دخولی از پشت و جلو است، پس وطی از دبر از بکارت خارج میکند.
در ادامه برداشت بالاتری از این روایت میکنند؛
قد یظهر من هذه الروایة أن البکر هی المعقود علیها مطلقاً و إن لم توطأ (اگر نکاح را به صرف عقد نکاح بدانیم اگر چه که نکاح ظهور در عمل مواقعه دارد).
و قد یؤید هذا المعنی ما یظهر من جملة من الروایات، کمعتبرة أبی مریم و غیرها من المقابلة بین البکر و المالکة لأمرها لا سیما ما فی معتبرة زرارة من تعریف المالکة أمرها بالتی تباشر العقود، فتکون المقابلة بلحاظ المعقود علیها مطلقاً و غیرها، و یعضده تقیید عنوان البکر فی بعض الروایات البالغة البکر آلتی بین أبویها، و یعضد ذلک أیضاً ما اخترناه من التفصیل بین المالکة لأمرها حکمها حکم الثیب.[5]
روایاتی که باکره را مقابل مالکه امرها قرار دادند دال بر این هستند که صرف عقد نکاح فرد را از دایره بکارت خارج میکند.
و فی صحیح عبد المحلّی بن أبی عبد الله قال: سألت أبا عبد الله عن الثیب تخطب إلی نفسها، قال: «نعم هی أملک بنفسها تولی أمرها من شاءت إذا کانت قد تزوجت زوجاً قبله»[6] فقد یستظهر منها البکر غیر المعقود علیها مطلقاً، و قد یستظهر منها أنها غیر من زالت بکارتها بالزواج.
پس ملاک را حضرت ازدواج قرار دادند ولو مواقعه صورت نگرفته باشد.
در لغت ثیب را چه معنا کردند؛
قال فی اللسان: الثیب من النساء آلتی تزوجت و فارقت زوجها بأی وجه کان بعد أن مسها، قال أبو الهیثم: امرأة ثیب کانت ذات زوج ثمّ مات عنها زوجها أو طلقت ثمّ رجعت إلی النکاح، قال: و جاء فی الخبر: «الثیبان یرجمان و البکران یجلدان و یضربان»، و ظاهر بعض ما ذکره فی اللسان یقتضی عموم الثیب لکلّ مطلقة تعاود للنکاح و إن لم توطأ.[7]
{ مسها }بمعنای عمل مواقعه و مباشرت است ولی اعم از قبل و دبر است. ثیب: مطلقهای که قصد نکاح جدید دارد و لو وطی نشده باشد و صرف شوهر دار بودن انسان را ثیب میکند.
بنده اگر قول لغوی را حجت بدانم اینجا اخذ به احتیاط میکنم.
تغییر معانی ثیبه بحسب موارد؛
ثمّ إنه لا یخفی أن البکارة و الثیبوبة بحسب الأبواب و موارد المسائل قد یختلف المعنی المراد منها، ففی باب الإحصان یغایر باب المهور و باب شروط التعاقد، کما یختلف باب الولایة علیها عما سبق، و قد تقدّم أن الأقوی فی الولایة علی البالغة هو التفصیل بین البالغة البکر آلتی بین أبویها غیر السفیهة، و المالکة لأمرها، فالمدار لا یقتصر علی وجود الخاتم و عدمه، بل علی کونها مالکة لأمرها و عدمه أی مستقلة الشخصیة و الرأی، و علی ذلک فیکون ما تقدّم من بعض الآیات و الروایات معاضد لبیان أفراد المالکة لأمرها و إن بقی الخاتم کالموطوءة دبراً و لو من حرام، و کذا لو کانت معقود علیها و قد بوشرت من الزوج و إن لم یطأها قبلًا أو دبراً، و کذلک البکر کبیرة السن فی العادة، فالمدار علی ذلک.[8]
ایشان ادعایی دارد که توضیحی ندارد؛ و آن اختلاف بکارت و ثیبوبت در ابواب مختلف است، بکارت در باب احصان متفاوت است، کسی که قدرت تمکن داشته و زن خود بوده و همه تمتعات برای وی مقدور بوده اما در ناحیه مهور فقط مهر به تمتع خاص تعلق میگیرد، که نصف یا تمام باشد و آن هم تمتع دخولی است.
پس مالکة امرها مراد معقوده و غیر معقوده است.
مرحوم آیت الله حکیم در مسأله ۶۸ میفرمایند: منهاج الصالحین جلد ۳ صفحه ۲۲
(مسألة 68): المراد بالبکر غیر المتزوجة زواجاً یستتبع الدخول فی القبل، سواءً لم تتزوج وبقیت بکارتها أو ذهبت من دون دخول أو بوطء محرم ولو عن شبهة، أم تزوجت ولم تذهب بکارتها أو ذهبت بغیر وطء الزوج.[9]
قید میزنند و باکره را دخول در قبل شده نشده باشد میدانند.
(مسألة 71): یکفی فی إذن البکر سکوتها عند عرض التزویج علیها وعدم إبائها له، إلا مع وجود ما یثیر احتمال کون السکوت عن غیر رضاً منها بما عرض علیها، بحیث یکون أمرها مریباً أو یکون هناک أمارة علی عدم الرضا منها. ولا فرق فی ذلک بین وجود الاب أو الجد وعدمه. والمراد بالبکر هنا من بقیت بکارتها، فلایعم من ذهبت بکارتها ولو بغیر الوطء علی الأحوط وجوباً.[10]
باکره را باقیمانده پرده بکارت ندارد میدانند ولی بکارت قبل و دبر را مطرح نکردند.
ما در صدد بیان لغات هستیم.
آیت الله مکارم میفرمایند:[11] در باب زنا معنای باکره چیست؟
قال فی الریاض و اختلف الاصحاب فی تعریف البکر من هو؟
_ الذی لیس بمحصن (کسی که شوهر نداشته باشد)
و قیل کما عن صریح بعض انه الذی املک او عقد له او علیها دواما و لم یدخل (کسی که عقد بسته و دخول صورت نگرفته است).
ولکن فی مقابل هذه (دسته اول) روایات کثیرة تصرح بان المراد بالبکر و من تزوج و لم یدخل بها.
حال از روایات مدخول دبرا ثیب محسوب میشود یا خیر در جلسه بعد خواهد آمد.