درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1402/02/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان / ازدواج باکره بالغه / ولایت وصیّ نسبت به طفل و مجنون
کلام ما در بیان این جهت بود که ولی طفل پدر و جد در چه حد ولایت دارند و گذشت.
دو نفر بر ولایت طفل باقی مانده است، وصی و حاکم شرع
سید در مسأله ۱۲ میفرمایند: ۱۲ مسألة للوصی أن یزوج المجنون المحتاج إلی الزواج بل الصغیر أیضا لکن بشرط نص الموصی علیه سواء عین الزوجة أو الزوج أو أطلق و لا فرق بین أن یکون وصیا من قبل الأب أو من قبل الجد لکن بشرط عدم وجود الآخر و إلا فالأمر إلیه[1]
وصی میتواند مجنون محتاج به زواج را به عقد در بیاورد، مثلاً کسی وصیت بر وصایت در ولایت بر فرزند هم داشته است، پس وصی در اعمال ولایت است، حال این وصی میتواند مجنون را به ازدواج در بیاورد، مجنونی که شاید بوسیله ازدواج خوب شود و در این صورت مشکلی نیست.
دلیل مطلب: بلا خلاف است، و مهمتر از آن آیه شریفهای است که اطلاق دارد و از ادله نفوذ وصایت است
﴿کتِبَ عَلَیکمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِن تَرَک خَیرًا الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ﴾[2]
مستحب است كه وقتي مرگ يكي از شما نزديک است و چيز بهدردخوری از خود باقي گذاشته است، يکسومش را بهنحوی آبرومندانه برای پدر و مادر و خويشاوندان وصيت* كند كه اين كار در شأن خودمراقبان است.
﴿فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾[3]
آنهايي كه بعد از دانستن وصيت تغييرش بدهند، اين سهلانگاری فقط متوجه همانهايي است كه تغييرش ميدهند. خدا شنوای داناست.
پس صدر آیه شریفه وصیت را به والدین و اقربین میدهد و اگر کسی این وصیت را تبدیل کند و خلاف آن عمل کند، گناهش بر عهده مبدل وصیت است، و اگر کسی از موصی و جنف بترسد، و از حق به باطل تمایل ایجاد شود و بین آنها را اصلاح کند، اثم و گناهی بر او نیست.
نسبت به والدین و اقربین آمده است اما در ادامه تعمیم میدهد و اختصاص به والدین و اقربین ندارد. عمل به وصیت در صورت ضرر به موصی لازم الاجرا نیست و به جای عمل به وصیت کار را صحیح انجام دهد.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند: ظاهر آیه امور مالی است، اما اطلاق دارد و وصیت به نحو مطلق نافذ است یکی از موارد وصیت هم، وصیت نسبت به مجنون است چون اگر این کار را نکند تبدیل صورت گرفته است. پس میتواند مجنون را به عقد دیگری دربیاورد.
در ادامه برخی اشکال کردند: آیه نسبت به وصیت مالی است و در نکاح مجنون چنین وصیتی نافذ نیست و وصی حق ترویج ندارد.
پاسخ: صحیح است، صدر آیه وصیت به مال است اما ذیل آیه شریفه اطلاق دارد و میتوان همه انواع وصیت را شامل شود.
صدر آیه هم اعم است و شامل وصیت غیر مالی میشود. ما ترک واقعاً فقط در مالیات است؟ خیر، یکی از ما ترک خیر ولایت بر مجنون است در فرض قابلیت انتقال ولایت.
حتی ممکن است ظهور در وصیت مالی هم نداشته باشد.
سلمنا که از صدر وصیت مالی استفاده شود، ذیل آن اطلاق دارد.
یکی از موارد انطباق ذیل آیه صدر آیه است، گاهی صدر و ذیل از نظر مصادیق متفاوت هستند. مثل خصوصیات سؤال و اطلاق جواب که به اطلاق جواب اهل بیت علیهم السلام اخذ میشود.
حتی اگر با مال یتیم مضاربه انجام شد اشکال ندارد که بوسیله وصی صورت میگیرد پس حق مضاربه منتقل شده است و ترویج هم یکی از حقوق مورد انتقال است.
صحیحه محمد بن مسلم کتاب الوصایا
۲۴۸۸۵- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُونُسَ عَنْ مُثَنَّی بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِوُلْدِهِ وَ بِمَالٍ لَهُمْ وَ أَذِنَ لَهُ عِنْدَ الْوَصِیَّةِ أَنْ یَعْمَلَ بِالْمَالِ وَ أَنْ یَکُونَ الرِّبْحُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مِنْ أَجْلِ أَنَّ أَبَاهُمْ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِی ذَلِکَ وَ هُوَ حَیٌّ.[4]
ما از عموم علت در ذیل حدیث استفاده عموم میکنیم و نسبت به ما نحن فیه هم جاری میکنیم.
مؤید؛ من بیده عقدة النکاح، و یکی از آنها وصی است
استاد؛ خیر این موید نیست چون اول کلام است که وصی جزء این افراد است یا خیر و مصادره به مطلوب است.
وصیت به صبی هم نافذ است ولی ما طبق مسأله سید بر مجنون منطبق کردیم، و موصی نص بر وصیت کرده باشد ولایت بر نکاح باید ذکر شود. و دلیل آن ضابطهٔ جواز نکاح مجنون است.
اشکال: ما رو روایت داریم و هر دو صحیحه و گاهی بر عدم نفوذ وصایت در ولایت نکاح دلالت دارد
صحیحه اسماعیل ابن بزیع
۲۵۶۳۱- ۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ تَرَکَ أَخَوَیْنِ وَ ابْنَةً وَ الْبِنْتُ صَغِیرَةٌ فَعَمَدَ أَحَدُ الْأَخَوَیْنِ الْوَصِیُّ فَزَوَّجَ الِابْنَةَ مِنِ ابْنِهِ ثُمَّ مَاتَ أَبُو الِابْنِ الْمُزَوِّجُ فَلَمَّا أَنْ مَاتَ قَالَ الْآخَرُ أَخِی لَمْ یُزَوِّجِ ابْنَهُ فَزَوَّجَ الْجَارِیَةَ مِنِ ابْنِهِ فَقِیلَ لِلْجَارِیَةِ أَیُّ الزَّوْجَیْنِ أَحَبُّ إِلَیْکِ الْأَوَّلُ أَوِ الْآخَرُ قَالَتِ الْآخَرُ ثُمَّ إِنَّ الْأَخَ الثَّانِیَ مَاتَ وَ لِلْأَخِ الْأَوَّلِ ابْنٌ أَکْبَرُ مِنَ الِابْنِ الْمُزَوَّجِ فَقَالَ لِلْجَارِیَةِ اخْتَارِی أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکِ الزَّوْجُ الْأَوَّلُ أَوِ الزَّوْجُ الْآخَرُ فَقَالَ الرِّوَایَةُ فیها أَنَّهَا لِلزَّوْجِ الْأَخِیرِ وَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَدْ کَانَتْ أَدْرَکَتْ حِینَ زَوَّجَهَا وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَنْقُضَ مَا عَقَدَتْهُ بَعْدَ إِدْرَاکِهَا.[5]