درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / نفقه / موارد نفقه واجب / بررسی شروط وجوب نفقه / معنای نشوز / مراد از ضرب در آیه نشوز

کلام ما به مناسبت بحث نشوز در آیه 34 سوره نساء بود.

پنج برداشت در مورد آیه بیان شد و دیروز در مقام بیان نکاتی در آیه شدیم و کلمه وعظ و هجر اشاره شد.

نکات کلمه ضرب

برخی گفته‌اند ان الضرب یکون بمندیل ملفوف ولایکون بسیاط و لاخشب (با دستمال بزنند نه با شلاق و چوب) برخی از معلمین با چوب می‌زدند و با خط کش و غیره تنبیه می‌کردند و این قول به این جهت تاکید ندارد

مبسوط جلد 4 صفحه 338[1] [2]

قول دوم

ضرب باسواک (سرائر جلد 2 صفحه 729) با مسواک او را بزند و مسواک آن زمان با چوب اراک بوده و ضرب با آن درد و قرمزی ندارد. [3]

قول سوم[4]

شرایع: و یقتصر علی ما یومل معه رجوع‌ها ما لم یکن مدمیا و لا برحا: بر مقداری اکتفا کند که امید رجوع باشد و اگر ضرب محکم باشد امید رجوع کم می‌شود و به مرحله جدایی ممکن است برسد. این ضرب در درون خود اظهار محبتی است مثل ضرب به برخی از اعضای بدن خانم.

در آیه کریمه سه مرحله بیان شد. اما حدیثی در تحف العقول است که پیغمبر در حجة الوداع فرمودند: ان لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا، حقکم علیهن أن لا یوطئن أحدا فرشکم، ولا یدخلن أحدا تکرهونه بیوتکم إلا بإذنکم، وألا یأتین بفاحشة، فإن فعلن فإن الله قد أذن لکم أن تعضلوهن وتهجروهن فی المضاجع وتضربوهن ضربا غیر مبرح[5]

پس ضابطه در روایت ضرب غیر مبرح و آشکار کننده قرمزی و کبودی و سیاهی نباشد. در روایت امام باقر با چوب مسواک آمده است منتهی این حدیث اینطور تفسیر می‌شود که این حدیث مرسله است و اگر با مسواک بزند بعد از حصول غرض می‌شود و ضرب با مسواک از غرض رجوع دور می‌شود و اینکه با اطلاق کلمات اصحاب منافات دارد و کلمات اصحاب در مطلق ضرب است نه ضرب با مسواک و چنین حدیثی منشأ فتوا نمی‌تواند باشد.

شهید ثانی: یضربه بالسواک لعل حکمته توهم‌ها ارادة المدابعه و الا هذا الفعل بعید عن التادیب و الاصلاح.[6]

بیان استاد: اضربوهن یعنی بزنید اما این ضرب نباید آسیب بزند و این احادیث جهت تردید در ضرب محکم است.

تنبیه دیگر

شأن نزول آیه

مجمع البیان بیان کرده در جلد 3 صفحه 80[7]

مقاتل از جمله مفسرین: آیه درباره سعد بن ربیع بود که خانمی به نام حبیبه داشته است و این زن و شوهر از انصار بودند و این خانم ناشزه شد و شوهر به ایشان لطم (سیلی) زد. (نظر حقیر این است که در عزای امام حسین علیه السلام لطم علی الوجه و الصدر جایز است). و پدر دختر با دختر نزد پیامبر رفتند، پدر او به حضرت گفت: دختر من تمکین داشته و شوهر سیلی زده و حضرت فرمودند: اگر اینطور بوده باید قصاص شود، دختر با پدرش جهت قصاص نزد شوهر رفت و پیامبر فرمودند برگردید و جبرئیل آیه 34 سوره نساء را وحی کرد و حضرت فرمودند ما باید تابع اراده خدا باشیم (ضرب ایرادی نداشته) و قصاص برداشته شد.

قال الکلبی نزلت فی سعد بن الربیع و امرأته خولة بنت محمد بن مسلمة و ذکر القصة نحوها و قال أبو روق نزلت فی جمیلة بنت عبد الله بن أبی و فی زوجها ثابت بن قیس بن شماس و ذکر قریبا منه

مناقشه استاد: این شأن نزول‌ها به نظر با مقام علم و مقام پیامبری حضرت ناسازگار است چون حضرت اراده‌ای غیر از اراده حضرت حق ندارند و اراده حضرت حق از هستی از قلب نبی ظهور و بروز پیدا می‌کند اینان عیبه علم الله هستند و علم ساری و جاری و علم منتشر الهی بوسیله قلب پیامبر و امیر المومنین است. بقول مروم آخوند انقداح در قلب نبوی و ولوی صورت می‌گیرد و از آنجا اراده الهی به مرحله بروز و ظهور می‌رسد (بدأ بکم).

تنبیه بعد: آیا هر سه مرحله واجب است یا خیر؟

اگر واجب است متوقف بر ظهور علامت نشوز است یا متوقف بر حصول نشوز است؟

قول اول

این مراحل واجب است اگر شوهری علامات نشوز را دید یا نشوز محقق شد هر سه مرحله واجب می‌شود.

دلیل: در آیه صیغه امر استفاده شده و ظهور در وجوب دارد.

مناقشه

امور سه گانه مذکور در آیه جائز هستند چون امر در مقام توهم حظر است، چون علی القاعده انسان نمی‌تواند به خانمش پشت کند و نمی‌تواند انسان بی دلیل خانمش را بزند و امری که آمده عقیب توهم حظر است و دال بر جواز است.

مناقشه استاد بر مناقشه

حداقل در مورد اول که توهم حظر نبوده است و توهم منع از موعظه نخواهد شد لذا در مورد موعظه توهم حظر نشده، حال اگر موعظه اثر نداشت زن ناشره است و می‌توان هجر و ضرب را طبق نشوز انجام داد و توهم حظری رخ نخواهد داد و چاره‌ای برای خروج از نشوز جز هجر و ضرب نیست.

قرینه ذیل که و اضربوهن و ان اطعنکم الخ با صدر که عظوهن باشد در تعارض باشد چون نسبت به ذیل امر عقیب حظر است و امر عقیب حظر دال بر عدم وجوب است و وحدت سیاق دال بر عدم وجوب است ولی قرینه سیاقیه صدر دال بر وجوب همه موارد است پس بین صدر و ذیل تعارض صورت می‌گیرد و وحدت سیاق معنایی ندارد.


[1] . و أما الضرب فأن یضربها ضرب تأدیب کما یضرب الصبیان علی الذنب، و لا یضربها ضربا مبرحا و لا مدمیا و لا مزمنا، و یفرق الضرب علی بدنها، و یتقی الوجه و روی أصحابنا أنه یضربها بالسواک، و قال قوم یکون الضرب بمندیل ملفوف أو درة و لا یکون بسیاط و لا خشب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo