درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / نفقه / موارد نفقه واجب / بررسی شروط وجوب نفقه / تمتع قبل از دریافت مهریه / ادله جواز / وثاقت محمدبن سنان
کلام ما در چهاردهمین روایت از روایات جواز دخول قبل از اعطاء مهریه بود و در سند روایت محمد بن سنان بود و به مناسبت وارد بحث محمد بن سنان شدیم و نتیجه گیری که آیت الله شبیری انجام دادند اشاره کردیم که ایشان فرمودند به نظر ما محمد بن سنان از ثقات است.
اما عدهای از اعلام او را از ثقات نمیدانند و گروهی هم توقف کردند و نه او را ثقه و نه غیر ثقه میدانند.
به نظرم آمد با توجه به اینکه محمد بن سنان در سند صدها روایت وجود دارد یک بار برای همیشه در مورد محمد بن سنان عرض کنیم.
کتابی است به نام قبسات فی علم الرجال که حتماً دوستان با آن آشنا هسند مباحث رجالی است که آیت الله سید محمد رضا سیستانی مطالبی گفتهاند و برخی علی القاعده از پدرشان است و برخی از تحقیقات خودشان است در عین حال کتاب ارزشمندی است و البته خودمان باید به نظری برسیم.
ایشان در حدود 60 صفحه در مورد محمد بن سنان بحث کرده و من مباحث ایشان را به اختصار عرض میکنم.
محمد بن سنان در قبسات
ایشان از نظر طبقات رجالی در طبقه ششم قرار دارد و از اصحاب سه امام است امام کاظم و رضا و جواد علیهم السلام و نام او در سند صدها روایت است، در دو مقام در مورد ایشان بحث میشود.
روایاتی که در شأن محمد بن سنان وارد شده است که تعداد آنها به چهار روایت میرسد.
روایت اول[1]
روایت مرحوم کشی از ابن قولویه از سعد از احمد ابن هلال (عبرتائی در مورد ایشان اختلاف نظر است و شاید نظر حق عدم وثاقت ایشان باشد و اگر شد بعد از محمد بن سنان ایشان را نیز بررسی میکنیم) از محمد بن اسماعیل بزیع ان اباجعفر امام جواد علیه السلام کان لعن صفوان ابن یحیی و محمد بن سنان. که حضرت محمد بن سنان را لعن میکردند و روایت میگوید انهما خالفا امری و بعداً در آینده و سال آینده حضرت به محمد بن سهل بحرانی فرمودند تول صفوان بن یحیی و محمد بن سنان فقد رضیت عنهما. پس یکبار حضرت نارضایتی را اعلام کردند و مرة ثانیه رضایت خود را اظهار کردند.
آیت الله خویی در معجم رجال جلد 16 صفحه 171: علی الاظهر این روایت صحیحه است، چرا چون دعوا بر سر احمد بن هلال عبرتائی است و اگر ما او را ثقه بدانیم صحیحه است و اگر ثقه ندانیم غیر صحیحه است و مؤلف قبسات احمد بن هلال را ثقه نمیدانیم پس از درجه اعتبار ساقط است حال احمد بن هلال ثقه است یا نه بحث خواهیم کرد.
اگر ثقه باشد صحیحه است. احمد بن هلال رمی به غلو شده و گفتند آنچه که اسماعیل بن بزیع نقل کرده از آمد بن هلال بخاطر بحث غلو بوده و نقل ایشان صحیح است و فعلاً به عنوان روایت آن را خواندیم.
روایت دوم[2]
کشی از محمد بن مسعود از علی بن محمد عن احمد بن محمد عن رجل عن علی بن حسین بن داوود قمی که علی القاعده بخاطر عن رجل معتبر نیست و مرسله است و علی بن حسین بن داوود مجهول است اما علی بن محمد شیخ محمد بن مسعود عیاشی است که در آن بحث است، قال سمعت اباجعفر علیه السلام یذکر صفوان بن یحیی و محمد بن سنان بخیر و قال رضی الله عنهما لرضای عنهما که رضای خدا در رضای اهل بیت است و سخط خدا در سخط اهل بیت است، إن الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها. فما خالفانی و ابی قط این روایت کاملاً این دو را توثیق و تعریف میکند ولی مشکل سندی دارد.
مؤلف قبسات: ممکن است بگوییم خود روایت مضمونا تصدیق نمیشود چون حضرت از طرفی میفرمایند من و پدرم را هیچگاه مخالفت نکردند، بعد راوی گفته بعدما جاء فیهما ما قد سمعه غیر واحد و در تتمه روایت وقتی روایت را نقل میکند میگوید بعد از آن اشکالاتی که در مورد این دو آمده و عده زیادی هم این را شنیدند. مشخص میشود قبلاً مخالفت کردند و با ما خالفانی قط قابل جمع نیست.
قابل جمع است، وقتی حضرت بفرمایند مخالفت نکردند در مقام معتبر ندانستن روایات جارح این دو است.
میفرمایند مرحوم کشی این روایت را با سند دیگری هم آورده است: محمد بن قولویه از سعد بن عبد الله (اشعری) از ابی جعفر احمد بن محمد بن عیسی شیخ القمیین عن رجل عن علی بن حسین بن داوود قمی البته مؤلف بخاطر عن رجل مرسله میدانند اما ارسال احمد بن محمد بن عیسی اگر نقل کند چون مقید به عدم نقل از ضعاف باشد خود متوجه این جهت بوده و ظن قوی به رجل غیر ثقه نبوده و شاید عمداً رجل گفته که بفهماند این فرد ثقه نبوده بله در مورد سه نفر صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، و احمد بن محمد بن ابی نصر گفته شده لایروون و لایرسلون الا عن ثقه اما در مورد احمد بن محمد بن عیسی چنین نقلی وجود ندارد.
علی بن حسین داوود هم طبق این سند مجهول است.
روایت سوم[3]
مرحوم کشی پس از روایت دوم از ابی طالب عبد الله بن الصلت قمی میگوید داخل بر امام جواد علیه السلام شدم[4] ، مولود امروز که حضرت رضا فرمودند در اسلام مولودی با برکت تر از ایشان یعنی امام جواد علیه السلام به دنیا نیامده است وجوهی شاید بتوان گفت و یکی از وجوه این است که در سنین بالای حضرت رضا هنوز جواد الائمه متولد نشده بودند که امامت منقرض شده و یا شاید کسانی که امامت جواد الائمه را پذیرفتند اثنی عشری هستند، و حضرت خیلی به ایشان محبت میکردند و خودشان گهواره را تکان میدادند و احوالی داشتند ولی متاسفانه در سن کودکی امام جواد حضرت با طوس منتقل شدند و از فرزندشان جدا شدند.
دخلت علی ابی جعفر الثانی فی آخر عمره (عمر شریفشان چقدر بوده که گفته در اواخر عمرشان رسیدم) فسمعته یقول جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا ابن آدم عنی خیرا فقد وفوا لی (نسبت به من وفا کردند).
در اینجا صحبتی از فرد دیگری مطرح نشده و میگوید، فخرجت فلقیت موفقا، (موفق خادم حضرت رضا بوده) فقلت له ان مولای ذکر صفوان و محمد بن سنان و زکریا بن آدم و جزاهم خیرا و لم یذکر سعد بن سعد قال فعدت الیه و قال علیه السلام جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا ابن آدم و سعد بن سعد عنی خیرا فقد وفوا لی که بار دوم حضرت سعد بن سعد هم اضافه کردند. و محمد بن سنان مدح شده.
آیت الله خویی این روایت را صحیح السند میدانند چون کشی میگوید جمع من اصحابنا عن ابی طالب فانه بناء علیه تکون الروایة معتبرة بالرغم کونها مرسله و ان الکشی و ان لم یسم الاصحاب الذین سمعهم یروون هذه الروایه الا اینکه ما اطمینان داریم برخی از آنها معتبر هستند و بعید است همه جماعت موثق نباشند.
اما ایشان اشکال میکنند بر کلام آیت الله خویی
اشکال اول
اصحابنا کشی لایراد باصحابنا الا البعض من الصادق الی ثلاثه اشخاص فانه لا سبیل الی الاطمینان بکون احدهم فی الاقل ثقه الا بحساب احتمالات ولکنه لایتم فی المقام لان العدد الاکبر من مشایخ الکشی: این افراد حداقل سه نفر بودند و ما نگاه میکنیم مشایخ کشی حداقل حدود 50 نفر غیر ثقه دارند و ممکن است این اصحابنا سه نفر از 50 نفر باشد و این عدد کمی نیست لذا این اصحابنا های کشی لزوماً ثقه نیستند.
اشکال دوم
ما سمعته من اصحابنا جزء کلام علی بن حسین بن داوود قمی است و از کلام کشی نیست.
اشکال سوم
اگر ما از آنچه گذشت غض نظر کنیم سند این روایت فایدهای ندارد چون کشی طبقه 10 است و ابی طالب قمی از جوانان طبقه 6 و یا از کبار طبقه 7 است و کشی با یک واسطه نمیتواند از وی نقل روایت کند.
مرحوم محدث نوری از راه دیگری سند روایت را تصحیح میکنند که قابل توجیه نیست و خودتان مراجعه کنید و روایت چهارم درباره محمد بن سنان خواهد آمد.