درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه خانواده / نفقه / موارد نفقه واجب / بررسی شروط وجوب نفقه / تمتع قبل از دریافت مهریه / ادله جواز / وثاقت محمدبن سنان

در جلسه قبل به مناسبت کلام علم رابع را در مورد محمد بن سنان بیان کردیم و عرض شد ایشان هم قائل است محمد بن سنان قابل اعتماد نیست که پس از کلام فضل بن شاذان و ایوب بن نوح و ابن عقده بیان شد و ایشان کشی بودند.

به مناسبت سخت از تضعیفات ابن غضائری مطرح شد که ابن سنان را غالی شمردند.

ابن غضائری و کتاب الضعفای ایشان

چون خود ابن غضائری علم هفتم است به خود ابن غضائری که رسیدیم مفصل‌تر بیان می‌کنیم و در مورد ایشان دو دیدگاه عمده است، اولاً صحت انتساب کتاب الضعفاء به وی مشکوک است و افرادی که صحت نسبت را قبول می‌کنند برخی به تضعیفات او اعتماد و برخی اعتماد نمی‌کنند.

اما علم پنجم: مرحوم ابن داوود قمی

ایشان هم محمد بن سنان را طعن کرده است و سید محمد رضا سیستانی: و نبه بذلک فی بعض محاضراته الفقهیه سیدی الاستاذ الوالد دامت برکاته، و می‌فرمایند پدرم در برخی محاضرات فقهی به این طعن ابن داوود اشاره کردند.

ابن داوود محمد بن احمد ابن داوود بن علی القمی است. نجاشی: شیخ هذه الطائفه و عالمها و شیخ القمیین فی وقته و فقیههم و این شخصیتی دارد حکی ابو عبد الله الحسین بن عبید الله الغضائری: لم یر احدا احفظ منه و لا افقه و لا اعرف بالحدیث پس ابن داوود شخصیت بزرگی است و از مشایخ شیخ مفید است و مرحوم شیخ مفید وقتی بغداد بودند از ایشان نقل حدیث کردند و در سال 368 از دنیا رفتند.

ایشان تالیفاتی مثل کتاب الرد علی بن قولویه فی الصیام دارد و مرحوم شیخ مفید به دفاع از استادشان ابن قولویه کتاب فی رد علی بن داوود القمی تألیف کردند.

البته قبسات مطرح می‌کند: ابن طاووس در اوائل فلاح السائل کلامی از مفید درباره محمد بن سنان آورده است که یظهر منه ان ابن داوود قمی طعن فی کتابه فی وثاقة محمد بن سنان و الاعتماد علی روایاته و از فلاح السائل استفاده می‌کنیم که ابن داوود به محمد بن سنان اعتماد نداشته است.[1]

در فلاح السائل آمده: سمعت من یذکر طعنا علی محمد بن سنان لعله لم یقف علی تذکیه و الثناء علیه و کذلک یحتمل اکثر الطعون و شاید این بعض واقف بر تذکیه محمد بن سنان نشدند و طعن زدند اما در نقطه مقابل مدح‌ها را توجه نکردند، و قال شیخنا المفید فی کتابه الکمال فی شهر رمضان علیان المشهور عن الساده من الوصف لهذا الرجل خلاف ما به شیخنا (یعنی ابن داوود) و می‌گوید مشهور خلاف ابن داوود قائلند پس ابن داوود قائل به وثاقت محمد بن سنان نبوده است.

قبسات: و کیف کان و انا و ان لم نطلع علی نص ما طعن به ابن داوود القمی فی ابن سنان ولکن یکفینا اجماله و هو عدم الاعتماد فی روایة الرجل.

ولی در ذهنتان باشد که شیخ مفید مشهور عن الساده را قائل به وثاقت محمد بن سنان می‌دانند و این کلام هم برای ما خوب است.

علم ششم: شیخ مفید

در رساله‌ای که به اهل موصل داد و المسائل السرویه گفته می‌شود: محمد بن سنان مطعون فیه لاتختلف الاصابه فی تهتمه و ضعفه (خلاف بیان خودشان به نقل ابن طاووس) و ما هذا سبیله لم یعمل علیه فی الدین.

ان الاخبار بذکر الاشباح تختلف الفاظ‌ها و تتباین معانی‌ها و قد بنت الغلاة علیها اباطیل کثیرة و صنفوا کتباً لغوا فی‌ها، من جملة هذا الکتب کتاب اشباح و الاظله و نسبوا تالیفه الی محمد بن سنان و لسنا نعلم صحة ما ذکروه فی هذا الباب عنه و ان کان صحیحا فان ابن سنان قد طعن علیه و هو متهم بالغو و ان صدقوا فی اضافة هذا الکتاب الیه فهو ضال بضلاله عن الحق و ان کذبوا فقد تحملوا اوزار ذلک ولی محمد بن سنان را ایشان متهم به غلو می‌دانستند.[2]

ما در روایات داریم اولین عالم، عالم انوار بوده که نور پیامبر و اهل بیت خلق شده و حضرت می‌فرمایند اول ما خلق الله نوری یا العقل (عقل کل حضرت هستند) سپس عالم اشباح و اظله و ذر و غیره بوده و شیخ این کتاب را شیخ مفید نسبت به محمد بن سنان بررسی کرده، خوب است که شیخ مفید ایشان را غالی ندانسته و متهم به غلو می‌داند و بخاطر اشباح و اظله و لذا بنده میگویم خیلی از غلوها بخاطر امثال این حرف‌هاست.

حبیب ابن مظاهر از امام حسین علیه السلام سؤال می‌کند این کنتم قبلان یخلق الله آدم الفی عام حضرت می‌فرمایند: کنا اشباح نور ندور حول عرش الرحمن کنا نسبح الله و نقدسه و نحمده.[3]

سمی امیر المومنین و الآدم بین الروج و الجسد،[4] مقداری این غلوها و اتهام به غلوها منشأ آن مشخص می‌شود. و نجاشی کتاب را به محمد بن سنان نسبت می‌دهد و قبسات می‌گوید این کتاب از نجاشی به سند صحیح به محمد بن سنان منسوب شده.

مرحوم مفید در کتاب لمح البرهان محمد بن سنان را مدح کرده است و در کتاب ارشاد توثیق کرده حیث عده من خاصة الامام موسی بن جعفر و ثقاته و اهل الورع و العلم و الفقه من شیعته و لذلک قیلان کلمات المفید مضطربه و لایمکن الخذ بها.

مرحوم مفید خود دو نظر به محمد بن سنان دارد.

صاحب قبسات: بله در موقعی که در حال نگارش لمح البرهان بوده قائل به وثاقت محمد بن سنان بوده سپس از این سخن برگشته و در ارشاد چه؟ آن هم باید دید ارشاد چه زمانی تألیف شده اگر زودتر از رساله‌ها باشد از آن نظر عدول کرده و اگر متأخر بوده نظر ارشاد مقدم می‌شود.

بنده عرض می‌کنم شیخ مفید قدح و مدح دارد و تارخ آن دو معلوم نیست پس استناد به قدح به کلام ایشان نمی‌توان کرد.

قبسات: لو شکان تألیف کتاب الارشاد هل کان متقدما علی رساله مصباح النور او متاخرا، فلا اشکال فی انه لایؤخذ عندئذ بالتوثیق الوارد فی کتاب الارشاد، پس توثیق ارشاد قابل اخذ نیست چون شاید مصباح النور پس از آن نگاشته شده است، و لکن هل یوخذ بالتضعیف فی رسالة مصباح النور؟

مؤلف در کتاب مدح شده و در کتابی قدح شده و چون احتمال تقدم و تأخر دارند نمی‌شود وثاقت را ثابت کرد، فی هذا بحث و اجال الکلام فیه، فی تعاقب حالتین اختلاف.

در علم اصول گفتیم قطره خونی در آب است و آب هم کر شده و یا می‌داند وضو گرفته و حادثی بوده و تقدم و تأخر را نمی‌داند.

قول اول: جریان استصحاب در جانبین که چندین حالت داشت و تعارض استصحابین و چیزی به دست ما نمی‌آید و مدح و قدح ثابت نمی‌شود.

قول دوم: استصحاب معلوم التاریخ و بحث‌های دیگر که مراجعه شود.

علی‌ای حال این کلام شیخ مفید و از این کلام نه اثبات وثاقت و نه اثبات قدح می‌شود و نظر شیخ مفید مشخص نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo