درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1402/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / نفقه / موارد نفقه واجب / بررسی شروط وجوب نفقه / تمتع قبل از دریافت مهریه / ادله جواز / وثاقت محمد بن سنان / ادله اثبات وثاقت محمد بن سنان
کلام ما به مناسبت بحث در اینکه آیا وطی زوجه قبل از اعطا مهر جایز است یا نه به روایتی رسید که در سند آن محمد بن سنان است و به مناسبت بحث وثاقت او مطرح شد و سه نظر در مورد ایشان است.
برخی ثقه میدانند و برخی ثقه نمیدانند و برخی همانند علامه در خلاصه متوقف شدند.
در جلسات گذشته از کتاب قبسات مواردی را بیان کردیم که استفاده عدم وثاقت محمد بن سنان میشد و در آخر جلسه قبل اولین دلیل وثاقت محمد بن سنان بیان شد و آن این بود که برخی از اجلاء مثل صفوان بن یحیی و محمد بن ابی عمیر از محمد بن سنان روایت نقل کردند و شیخ اول ابن ابی عمیر و صفوان ثقه است و خود نقل صفوان و محمد بن ابی عمیر از ابن سنان دال بر وثاقت اوست.
قبسات کوشیده بگوید صفوان و ابن ابی عمیر از ابن سنان نقل نکردند و یکی از توجیهات ایشان این است که در مواردی عن نبوده و واو عطف بوده مثلاً صفوان و محمد بن سنان نه اینکه صفوان عن محمد بن سنان و توجیه دیگری هم بوده که مراجعه کنید و عبارات بزرگان که درباره عدم وثاقت محمد بن سنان نقل کرده و بیان دارد برخی گفتهاند محمد بن سنان ثقه است بخاطر نقل صفوان و محمد بن ابی عمیر و تختم الکلام و لایسعنا البحث مطلوب ثابت است و لله الحمد و به ادله بیشتر قائلان به وثاقت نپرداخته است.
ادله قائلان به وثاقت
جالب است 797 روایت در کتب اربعه از محمد بن سنان روایت نقل شده است.
دلیل اول
شیخ مفید در ارشاد درباره وی گفته: او از کسانی است که نص بر امامت امام هشتم دارد و از ثقات امام کاظم است و اهل الورع و الثقه و العلم و الفقه من شیعته.
فممن روی النص علی الرضا بالامامة ابیه و الاشاره منه بذلک من خاصته و ثقاته و اهل الورع و العلم و الفقه من شیعته: داوود بن کثیر الرقی، محمد بن اسحاق بن عمار، و غلی بن یقطین، و نعیم القابوسی، و الحسین ابن المختار، و زیاد بن مروان و المخزومی، و داوود بن سلیمان، و نصر بن قابوس، و داوود بن زربی، یزید بن سلیط، و محمد بن سنان.[1]
شیخ مفید اینقدر از ایشان تجلیل میکند، خاصه ثقات، اهل ورع و علم و فقه میداند. این تعبیر از مثل شیخ هم نقل شده جلد 2 صفحه 247
بله نجاشی اگر بگوید ضعیف معارض است.
دلیل دوم
یکی از مبانی رجالی که ما به تبع از آیت الله شبیری پذیرفتیم اکثار الاجلاء یعنی 5 الی 6 رجالی یا راوی مهم از فردی روایت نقل کردند دال بر وثاقت فرد است و یا نقل الاجلاء که یعنی اجلاء زیاد از فردی روایت نقل کنند باز هم دال بر وثاقت است و یا چند جلیل القدر هستند اما اکثار در نقل دارند نفری 100 روایت از او نقل کردند باز هم دال بر وثاقت است.
و یکی از اسباب توثیق نقل اجلاء و روایت آنهاست البته آیت الله خویی این مبنا را قبول ندارند.
یونس بن عبد الرحمن، حسن و حسین بن سعید الاهوازیین از او نقل میکنند، محمد بن عیسی بن عبید، فضل بن شاذانی که اولین قادح محمد بن سنان است از او روایت نقل میکند و تعدادی از بزرگان از رواة از ایشان روایت نقل کردند و این خود از ادله وثاقت است، اگر او را ثقه نمیدانستند چرا از او روایت نقل میکردند؟
دلیل سوم
شیخ طوسی در کتاب الغیبه صفحه 348 باب ذکر المحمودین من وکلاء الائمه در مورد محمد بن سنان میگوید از وکلای ممدوحین حضرت است و ما عرض میکنیم اگر وکالت و ممدوحیت باشد یقیناً وثاقت است انسان معمولی فرد عادی را وکیل نمیکند چه برسد به امام.[2]
دلیل چهارم
محمد بن سنان در اسناد کتاب نوادر الحکمة است: شیخ صدوق گفت ابن ولید برخی را از اسناد نوادر الحکمة استثناء کرده و گفته ثقه نیستند و الباقی ثقه هستند و محمد بن سنان جزء اسناد نوادر است و جزء مستثنیات ابن ولید نیست و این عدم استثناء ابن ولید دال بر وثاقت وی نزد ابن ولید است. ایشان استاد شیخ صدوق است و در عصر غیبت صغی میزیسته است.
دلیل پنجم
ایشان در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم است البته ما قائل نشدیم هر کسی در اسناد علی بن ابراهیم باشد ثقه است اما برخی مثل آیت الله خویی افرادی که در اسناد تفسیر میدانستند ثقه میدانند و ما این را موید به حساب میآوریم. برخی موارد نمیدانیم روایت برای علی بن ابراهیم است ی شاگرد او.
ادلهای که محل مناقشه است
روایتی از امام جواد درباره محمد بن سنان
عن علی بن حسین بن داود قال سمعت اباجعفر الثانی علیه السلام یذکر محمد بن سنان بخیر و یقول رضی الله عنه برضایی عنه و ما خالفنی و ما خالف ابی قط (کتاب الغیبه صفحه 348)
یا در اواخر عمرشان فرمودند: جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا ابن آدم و سعد بن سعد عنی خیرا فقد وفوا لی و کان زکریا ابن آدم ممن تولاه.
البته برخی گفتهاند صحت اسناد این دو روایت ثابت شود و در برخی از اسناد خود محمد بن سنان است و قابل اعتماد نیست.
سید بن طاووس در فلاح السائل[3] میفرماید: و سمعت من یذکر طعنا علی محمد بن سنان لعله لم یقف علی تزکیته و الثناء علیه، فقال شیخنا المعظم المفید فی کتاب کمال شهر رمضان ما هو لفظه، علیان المشهور من الساده علیهم السلام من الوصف لهذا الرجل خلاف ما به شیخنا
آنچه از محمد بن سنان یاد میشود با آنچه از او گفته شده فرق دارد. و روایات را بیان میکنند و شیخ مفید فرموده: هذا مع جلالته فی شیعه و علو شأنه و رئاسته و عظم قدره و لقائه مع الائمه علیهم السلام بالمحل الرفیع منهم و معجزهای از جهت امام جواد برایش واقع شده دو بین بوده و حضرت جواد او را شفا دادند.
فمن جملة اخطاران یقف الانسان علی طعن و لم یستوف النظر فی اخبار المطعون علیه کما ذکرناه عن محمد بن سنان و لایعجل طاعن الی آخر
به نظر میرسد همه اشکالات این است که محمد بن سنان غالی بوده و جزء غلات بوده و غلات هم دو معنا دارد.
الف. مقامات معصومین را از حد خود بالاتر میبردند و قائل به خدا بودن ایشان بودند که این کم بوده و اکثر ابناء عصر ما مقصر هستند.
ب.ما نیازی به اعمال عبادی نداریم و واصل شدیم و الی آخر.
سید در فلاح السائل: و رویته باسنادی علی هارون بن موسی تلعکبری (استاد شیخ مفید) باسناده الذی ذکره فی اواخر الجزء السادس من کتاب عبدالله بن حماد الانصاری ما هذا لفظه: حدثنا محمد بن همام قال حدثنا حسین بن احمد المالکی قال قلت لاحمد بن هلیل الکرخی اخبرنی عما یقال فی محمد بن سنان من امر الغلو، و قال معاذ الله، هو والله علمنی الطهور و حبس العیال و کان متقشفا متعبدا و قال ابو علی بن همام کذا.
اینجا مرحوم سید بن طاووس میفرماید: این آقا درباره محمد بن سنان و غلو او میگوید معاذ الله و محمد بن سنان ملتزم به احکام بوده و اعمال را انجام میداده.
پس غالی به معنای دوم نبوده است.
محمد بن سنان برای اهل بیت مراتبی قائل بوده که برای باقی رواة قابل هضم نبوده فلذا متهم به غلو شده، مفوضه و غلاة وقتی به مرحلهای میرسیدند عبادات را ترک میکردند مثل برخی از صوفیان در زمان ما ولی راوی این درجه از غلو را نداشت.
حبس العیال یعنی بر نماز و حجاب زن و بچهاش مقید بود اما عرب به کسی که زن و بچه را در محدوده قرار دهد حبس العیال میگوید. کان متشقفا یعنی ساده زیست و متعبد یعنی اهل تعبدیات و نماز و روزه بود و آیت الله خویی در معجم رجال جلد 16 صفحه 160: لولا تضعیفاتی که از نجاشی و غیره نقل کردیم ما قائل به وثاقت محمد بن سنان شویم، اما برخی او را ثقه نمیدانند ولی روایات او را قبول میکنیم.
حقیر عرض میکنم علی الظاهر تردیدی در وثاقت محمد بن سنان نیست و اکثار الاجلاء بزرگترین دلیل است مخصوصاً فضلی که اولین قادح اوست و کشی و شیخ کلام مقابل داشتند و نجاشی و ابن غضائری مستندشان کلام فضل بن شاذان است و کلام فضل در مقابل ادله دیگر یارای معارضه ندارد پس او را ثقه میدانیم.