< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم نگاه به بدن جنس مخالف و محرم

نگاه به بدن جنس مخالف، اما محرم، بدون قصد تلذذ و ریبه در ما عد العوره اشکال ندارد. مَحرم 3 گونه است.

اول محرم نسبی، دوم محرم به سبب رضاع و شیر خوردن و سوم محرم سببی و یا محرم به سبب مصاهره و ازدواج.

مراد از مصاهره بر 2 قسم است.

قسم اول حرمت موقت قابل برطرف شدن. یعنی حرمت ازدواج با خواهرزن و زن پنجم می‌آید و عقد دائم از بحث ازدواج نشأت می‌گیرد و این ازدواج سبب می‌شود که حرمت ازدواج بیاید.

سؤال: آیا اینکه حرمت ازدواج آمده، محرمیت هم هست؟ خیر، حرمت ازدواج با زن پنجم و خواهرزن مادامی است که زن انسان با اوست. اما این حرمت ازدواج ملازمه‌ای با محرمیت ندارد. چون محرمیت در موردی است که حرمت ازدواج شخص دائمی باشد، البته نه همه حرمت ازدواج‌ها. بنابراین صادق است که بگوییم هر کس که حرمت ازدواج با او همیشگی نیست، پس محرم نیست و محرمیت نمی‌آورد.

در این زمینه روایتی از وسائل کتاب النکاح ابواب مقدمات نکاح جلد 20 باب 107 حدیث اول داریم و سند این روایت مشکل ندارد.

[ ٢٥٤٢٠ ] ١ ـ عبدالله بن جعفر في (قرب الاسناد): عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر، عن الرضا عليه‌السلام، قال: سألته عن الرجل يحل له أن ينظر إلى شعر اخت امرأته؟ فقال: لا، إلاّ أن تكون من القواعد، قلت له: اخت امرأته والغريبة سواء؟ قال: نعم، قلت: فما لي من النظر إليه منها؟ فقال: شعرها وذراعها.[1]

در این روایت می‌فرماید آیا شخص می‌تواند به موی سر خواهرزن نگاه کند؟ حضرت می‌فرماید خیر. یعنی تصریح می‌کند که محرمیت نیست، اما حرمت ازدواج بر سر جای خود باقی است. مگر اینکه خواهرزن داخل عنوان دیگری مثل پیرزن شود که کسی رغبت به ازدواج با آنها ندارد. یعنی از این نظر خواهرزن و زن غریبه با هم مساوی هستند؟ حضرت می‌فرماید بله. پس من به کدام عضو از بدن خواهرزن می‌توانم نگاه کنم؟ حضرت می‌فرماید به مو و ذراعش (از سر انگشت تا آرنج). مشخص است که این، ناظر به پیرزن است یعنی خواهرزنی که پیر باشد. نتیجه این است که در این روایت مشخص می‌شود که خواهرزن، ولو ازدواج با او حرام است، اما چون حرمت ازدواج با او موقت است، پس حرمت ازدواج موقت، محرمیت نمی‌آورد.

کسانی که حرمت ازدواج با آنها دائمی است، تارتاً زمینه حرمت ازدواج دائمی، علقه زوجیت و اخری علقه زوجیت نیست. اگر زمینه‌اش علقه زوجیت و در عین حال حرمت ازدواج دائمی باشد، مثل مادرزن، عروس و ... این، از واضح‌ترین مصادیق حرمت ازدواج با مصاهره است و در اینجا حرمت ازدواج با آنها هست و نظر به آنها جایز است.

در وسائل کتاب الطهاره ابواب غسل میت جلد 2 باب 20 روایاتی داریم.

از این روایات جواز نظر را به کسانی که حرمت ازدواج با آنها دائمی است و منشأ حرمت ازدواج دائمی آنها مصاهره است، استفاده می‌کنند مثل مادرزن، عروس و ... ما ابتدا باید حرمت ازدواج را ثابت کنیم و از حرمت ازدواج با آنها می‌خواهیم محرمیت را استفاده کنیم. کسانی که حرمت ازدواجشان دائمی و ناشی از مصاهره است، از آنها هم می‌خواهیم محرمیت را استفاده کنیم.

آیت‌الله خویی می‌فرماید از اطلاق روایات وارده در تغسیل محارم، جواز نظر را استفاده می‌کنیم. ولی شما ابتدا وقتی اثبات کنی که اینها محرم هستند، جواز نظر پشت سرش می‌آید.

آیت‌الله خویی می‌فرماید ما می‌توانیم جواز نگاه به مادرزن و ... را با اطلاق روایاتی که در تغسیل محارم آمده، ثابت کنیم.

سؤال: آیا مادرزن و ... این محرمیت را دارند؟ خیر. محرمیت آنها باید از جای دیگر ثابت شود. یعنی فرمایش آیت‌الله خویی متوقف بر اثبات یک نکته قبلیه است، وإلا در تمام این روایات این مطلب استفاده نمی‌شود که مادرزن، عروس و ... که ازدواج با آنها به صورت همیشگی حرام است، محرم هستند. اما اگر حرمت ابدی ازدواج با اینها ناشی از علقه زوجیت نبود و ناشی از امر دیگری مثل زنا به ذات البعل بود، در اینجا درست است که حرمت ابدی هست، ولی محرمیتی در کار نیست و در واقع جریمه است و مانع محرمیت است.

پس گاهی حرمت ازدواج، موقت است و محرمیت نمی‌آورد و گاهی حرمت ازدواج، دائمی است، یعنی اگر حرمت ازدواج، ابدی و ناشی از مصاهره باشد، محرمیت می‌آید، اما اگر حرمت ازدواج ناشی از مصاهره نباشد، ربطی به بحث محرمیت ندارد. اگر حرمت ازدواج ربطی به مصاهره و زنا به ذات البعل نداشت و یک حرمت تکلیفی محض بود، ایشان می‌فرماید اگر کسی در ضمن یک عقد لازمی قسم بخورد که با فلانی ازدواج نکند، سؤال: آیا این قسم منعقد می‌شود؟ چون در قسم باید رجحان باشد، مگر اینکه وجه رجحانش را ثابت کنیم. اگر ثابت بود و مثلاً با زنی ازدواج کرد و این زن به شوهرش وصیت کرد که خواهر من با بچه‌های من ناسازگار و بد اخلاق است و به من حسادت می‌کند و شما به خاطر من با ایشان ازدواج نکنید.

در اینجا مرد قسم شرعی می‌خورد که این کار را نمی‌کند. ازدواج با کسانی که در کتاب الله حرام است، محرم انسان هستند مثل مادرزن، عروس و ... در اینجا درست است که ازدواج با خواهرزن جایز نیست اما هیچ وجهی برای محرمیت ندارد.

تمام این حرف‌ها در صورتی است که تلذذ و ریبه نباشد، که اگر تلذذ و ریبه در کار باشد، جایز نیست و نظر زن هم به مرد محرم همینگونه است و آیت‌الله خویی می‌فرماید هیچ خلافی در این جهت نیست.

سؤال: عورت مرد، کدام قسمت از بدن مرد است؟ در این مورد اختلاف وجود دارد و بعضی‌ها می‌گویند عورت مرد شبیه عورت زن است یعنی در مرد هم بین ناف تا زانو است و بعضی‌ها می‌گویند عورت مرد فقط قبل و دبر است. شاهدش این است که نسبت به مردهای دیگر هم فقط نگاه به دبر و قبل حرام بود و پوشش تا زانو واجب نبود و نسبت به زن هم همینطور است. اما بعضی‌ها می‌گویند عورت بین ناف تا زانو، اطلاق دارد یعنی عورت، عورت است (مرد یا زن) و فرقی ندارد و در جایی که گفت والعوره، در مقام بیان زن بود.

در وسائل جلد 21 باب 44 حدیث 7 می‌فرماید نباید به عورتش نگاه کند و مقام، مقام بیان عورت زن است و عورت بین ناف و زانو اطلاقی ندارد که بشود از این اطلاق استفاده کنیم که عورت مرد هم بین ناف و زانو باشد.

به تعبیر دیگر در صورتی است که قدر متیقن در مقام تخاطب وجود نداشته باشد ولی در این روایت قدر متیقن در مقام تخاطب بوده، چون أمه بوده است، لذا از این روایت و نظایر آن، اطلاق استفاده نمی‌شود. بنابراین با این مقدار از بیان، اینکه عورت چه مقدار است، اثبات نمی‌شود.

از تعابیر آقایان در مورد اینکه محدوده عورت از ناف تا زانو باشد، استفاده نمی‌شود، البته احتیاطش پسندیده است یعنی در ناحیه مرد، زن‌های محرمش رعایت کنند و مرد هم در پوشش رعایت داشته باشد. مخصوصاً اگر مرد و زن جوان باشند و فقط یک محدوده صرف را بپوشانند، زمینه فساد در آنها زیاد است و از جهات خوف ریبه و امثالهم قطعاً باید بپوشانند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo