< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / موارد استثناء حرمت نظر و یا لمس

در موارد استثنا از حرمت نظر و یا لمس، صاحب عروه در مسئله 35 می‌فرماید از این حرمت چند مورد استثنا می‌شود. البته صاحب حدائق موضع اراده تزویج با مرأه و شراع أمه را هم گفته است. استثناء اول مقام معالجه است.

ومنها: مقام الضرورة كما إذا توقف الاستنقاذ من الغرق أو الحرق أو نحوهما عليه أو على المس.

استثناء دوم فرض ضرورت است، مثلاً شخصی در حال غرق شدن و یا سوختن است، یعنی مواردی که نظر و یا لمس استثنا می‌شود. آقایان در اینجا از قاعده باب اهم و مهم بحث می‌کنند. اهم یعنی حفظ جان مؤمن و یا مؤمنه و مهم یعنی باید رعایت محرم و نامحرم و لمس و امثالهم را کرد و در عین حال از باب قاعده اهم و مهم می‌فرماید اشکال ندارد.

البته صاحب حدائق این مورد را تحت عنوان مقام ضرورت متعرض نشده، بلکه مقام معالجه را متعرض شده، اما عنوانی تحت کلمه ضرورت منعقد نکرده است.

اما صاحب عروه این مورد را دارد. در اهم و مهم انسان فقط باید اثبات کند که حفظ جان اهم است. از مجموعه مدارکی که در قضیه وجود دارد، طبعاً انسان می‌تواند آن را اثبات کند. در نظایرش هم دیدیم که شارع چنین تجویزی کرده لذا از باب قاعده اهمٌ ملاکاً این مقدار مانعی ندارد.

استثناء سوم این است که به تعبیر صاحب عروه مقام ضرورت غرق شدن و سوختن نیست، بلکه هر چیزی که مراعاتش در نظر شارع از رعایت مسئله حرمت نظر و یا لمس اهم باشد ولو ضرورت اینچنینی نباشد، یک قاعده عام و کلی است.

آیت‌الله خویی می‌فرماید در کلمه معارضه‌ای که صاحب عروه آورده، تسامح صورت گرفته، چون در اینجا جای معارضه نیست بلکه جای مزاحمت است (تزاحم). یعنی هر دو دلیل در مقام جعل صادر شدند و با هم تنافی ندارند. به قول مرحوم محقق نائینی تزاحم بر 3 قسم و به قول مشهور بر 2 قسم است.

قسم اول تزاحم ملاکات و قسم دوم تزاحم در مقام امتثال.

تزاحم معروف و مشهور که نوعاً متعرض آن می‌شوند، قسم دوم یعنی تزاحم دو دلیل و دو حکم در مقام امتثال است. شاهدش این است که اگر در مقام جعل تنافی ندارند، مکلف می‌توانست هر دو را امتثال کند، ولی قدرت ندارد و تزاحم از ناحیه عدم قدرت مکلف در مقام امتثال است و ما نحن فیه هم همینطور است.

تعارض گاهی استعمال می‌شود اما نه تعارض اصطلاحی بلکه تعارض لغوی به معنای تنافی. آیت‌الله خویی می‌فرماید حداکثر تعبیر به تسامح است. اما حکمش هم مشخص است، یعنی هر چیزی که مراعاتش در نظر شارع از مراعات حرمت نظر و یا لمس اعم باشد (موارد اضطرار). مثلاً می‌گوید آن زن را بیاور، وإلا مغزش را از بین می‌برم، این، یعنی اضطرار که باید حفظ جان شود. در بعضی از موارد ممکن است گاهی عرف از باب بی مبالاتی فکر کند که این، از نظر مصداقی اعم است، در حالیکه ممکن است اعم نباشد. مثلاً زنی می‌خواهد آمپول بزند و اگر 3 ساعت دیگر آن آمپول را بزند، اتفاق خاصی نمی‌افتد و لازم نیست مردی آن آمپول را بزند. یعنی همه اینها (مقام معالجه، مقام ضرورت و مقام اضطرار) داخل در بحث ملاک اهم و مهم می‌شود. درست است که این عناوین متعدد است، ولی همه این عناوین متعدد بازگشت به بحث اهم و مهم دارد.

استثناء چهارم جایی است که مقام، مقام شهادت باشد. مقام شهادت چه تحملاً و چه ادائاً مع الضروره است. مثلاً شخصی، زنی را دیده که جرم و یا جنایتی مرتکب شده و الان این زن پوششی دارد که نمی‌تواند او را تشخیص دهد که این زن، همان زن است یا خیر و قبلاً متوجه شده بوده که این زن ضربه‌ای روی دستش وارد کرده و الان می‌خواهند او را احراز کنند که این زن، همان زن است یا خیر. لازمه این کار این است که نگاه کنند (با فرض اینکه زنی هم نیست که او را ببیند)، در اینجا مقام، مقام شهادت است یعنی می‌گوید زنی که دستش فلان علامت را داشت، این جرم را مرتکب شده است.

صاحب عروه می‌فرماید دلیل مطلب صحیحه علی‌بن یقطین است. اشکال این صحیحه این است که این صحیحه در اکثر نسخه‌های وسائل نیامده و فقط در باب 43 از ابواب کتاب شهادات آمده و آنچه که در کتاب وسائل فعلی است، 3 روایت است و از ابتدای روایت اول تا انتهای روایت سوم، در 2 نسخه از نسخه‌های وسائل که اولی چاپ تهران در سال 1288 و دومی در سال 1313 است، جمع شده است. اصل روایت در کتاب‌های من لایحضر و تهذیب موجود است. راوی روایت اول علی‌بن یقطین و سندش صحیحه است.

3346- رُوِيَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ‌ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ‌ لَا بَأْسَ بِالشَّهَادَةِ عَلَى إِقْرَارِ الْمَرْأَةِ وَ لَيْسَتْ بِمُسْفِرَةٍ إِذَا عُرِفَتْ بِعَيْنِهَا أَوْ يَحْضُرُ مَنْ عَرَفَهَا. وَ لَا يَجُوزُ عِنْدَهُمْ أَنْ يَشْهَدَ الشُّهُودُ عَلَى إِقْرَارِهَا دُونَ أَنْ تُسْفِرَ فَيَنْظُرَ إِلَيْهَا [1]

روایت اول این است که شهادت بر اقرار مرأه اشکال ندارد که البته خیلی برهنه نیست و یا خودش شناخته می‌شود و یا کسی حاضر می‌شود که آن زن را بشناسد. اگر کسی این زن را نمی‌شناسد و کسی هم که بشناسد، وجود ندارد، این زن حتماً باید حجابش را بردارد، یعنی برهنه نشود، ولی به او نگاه کنند. ایشان در بحث شهادت می‌فرماید اگر اینطور است، می‌توانند شهادت دهند و نگاهش کنند، اما کلاً برهنه نشود.

3347 وَ- كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع‌ فِي رَجُلٍ أَرَادَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَى امْرَأَةٍ لَيْسَ لَهَا بِمَحْرَمٍ هَلْ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْهَا مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ وَ يَسْمَعَ كَلَامَهَا إِذَا شَهِدَ عَدْلَانِ أَنَّهَا فُلَانَةُ بِنْتُ فُلَانٍ الَّتِي تُشْهِدُكَ وَ هَذَا كَلَامُهَا أَوْ لَا تَجُوزُ الشَّهَادَةُ عَلَيْهَا حَتَّى تَبْرُزَ وَ تُثْبِتَهَا بِعَيْنِهَا فَوَقَّعَ ع تَتَنَقَّبُ وَ تَظْهَرُ لِلشُّهُودِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ‌.[2]

روایت دوم صحیحه صفار است و این است که بر علیه زنی که محرمش نیست، شهادت بدهد، آیا می‌تواند بر علیه این زن از پشت پرده شهادت بدهد؟ خیر. پس کلام این زن را بشنود و 2 شاهد عادل بگویند که زنی که پشت پرده است، همان زن است، پس آقای قاضی من شهادت می‌دهم که آن زن مثلاً به شوهرش فحش داده است. پس زن کاملاً از پشت پرده بیرون بیاید تا شاهد بتواند او را ببیند. حضرت می‌فرماید نقاب بزند و از پشت پرده بیرون بیاید.

روایت سوم صحیحه علی‌بن یقطین است و شبیه روایت اول است، با این تفاوت که اگر زن شناخته شده نیست و کسی هم که او را بشناسد، وجود ندارد، بدون اینکه او را ببینند، نباید شهادت دهند و باید سافره شود یعنی باید مقداری از پوشش و یا حجاب خود را بردارد تا بتوانند آن زن را ببینند. در روایت اول هم منظور این نیست که سافره نشود بدون اینکه پوشش و حجابش را بردارد، یعنی حق ندارند شهادت بدهند چون باید او را درست ببینند. البته در روایت اول و سوم بحث سفورت است و آیت‌الله خویی می‌فرماید معنایش این است که می‌شود به تمام صورت نگاه کرد. اما در روایت دوم که گفت نقاب بزند، آن مقدار از صورت که بعد از نقاب زدن ظاهر می‌شود، اشکال ندارد.

البته شاید مراد چیز دیگری باشد و صاحب حدائق همین عبارت آورده و می‌فرماید شیخ طوسی این روایت را حمل بر این کرده که مقام، مقام احتیاط است و از باب احتیاط باید این کار را انجام دهند که در این صورت می‌فهمیم که از این روایات کشف وجه در شرایط عادی جایز نیست، به همین خاطر مقام شهادت را استثنا قرار داده‌اند (با فرض زدن نقاب)، وإلا اگر اولی جایز بود، در این زمینه ضرورت شهادت فرقی نمی‌کرد. صاحب حدائق این مشکل را حل کرده و می‌فرماید ما ادله‌ای داریم که از آن ادله جواز کشف وجه استفاده شد. با اینها چه کنیم؟

صاحب حدائق می‌فرماید از باب اینکه در آن زمان زن‌ها صورت را هم می‌پوشاندند و دیدنشان با وجود نقاب بوده، بر خلاف عادت آن زمان می‌گویند این کار را بکنید وإلا اگر شرایط، شرایط عادی باشد طبق مدارک موجود، اشکال ندارد. یعنی سنتی در جامعه بوده که کاملاً صورت را می‌پوشاندند و حضرت می‌فرماید در مقام شهادت صورت را نپوشانید. حتی ولو از اساس هم پوشاندن صورت لازم نبوده است. استثنا در این روایات وجود دارد، اما استثنا از وضع موجود. یعنی اگرچه نپوشاندن صورت برایشان جایز بوده، اما خودبخود و بر اساس نظام جامعه همه زن‌ها صورت‌هایشان را می‌پوشاندند و پوشیه می‌زدند و حضرت می‌فرماید پوشیه را کنار بزنند، ولو از اساس هم لازم به پوشاندن صورت نبوده است.

ایشان می‌فرماید مع دعاء الضروره یعنی ضرورت ما را به این جریان دعوت کرده است (از باب تزاحم). یعنی اگر می‌شود مقداری صبر کرد، چون شاهد دیگری هم هست و زن‌هایی می‌توانند بیایند و ببینند و شهادت بدهند. آیت‌الله خویی می‌فرماید لازم نیست دعاء ضرورت را بیاوریم چون در این صورت تمام موارد استثنا داخل در اهم و مهم می‌شود.

لذا آیت‌الله خویی می‌فرماید اگر کلمه دعاء و دعوت ضرورت را بگوییم، مشخص می‌شود که باید دست از نصوصی که در بحث شهادت اشاره کردیم، برداریم، وإلا نصوص را لازم نداریم. در حالیکه در این مقوله خاص، نص، آن هم روایت صحیحه داریم. بنابراین به کلمه دعاء ضرورت نیازی نیست.

مرحوم علامه می‌فرماید می‌شود به دو زانی و زانیه نگاه کرد تا انسان بعداً تحمل شهادت کند. یعنی به خاطر تحمل شهادت الان بتواند ببیند تا بعداً بتواند شهادت را ادا کند. چون گاهی مقام تحمل است و گاهی مقام ادا. تحمل یعنی الان فحش می‌دهد و یا سرقت می‌کند و شخص باید دقیق نگاه کند که این زن سارقه کیست، ادا یعنی بعداً باید بتواند بگوید فلان زن که دختر فلانی بوده، کیست، یعنی باید قبلاً او را دیده باشد تا الان بتواند شهادت بدهد.

سؤال: آیا می‌شود به زانی و زانیه نگاه کرد تا بعداً بخواهد تحمل شهادت کند، برای اینکه بعداً شهادت را پیش قاضی ادا کند؟ مرحوم علامه می‌فرماید بله، ولی صاحب عروه می‌فرماید خیر، چون جزء موارد استثنا نیست و یا شهید ثانی می‌فرماید 2 استثناء دیگر اشکال ندارد، یکی نگاه به سدی برای شهادت در رضاع، چون انسان می‌خواهد شهادت بدهد که کودک از این مادر شیر خورده و زنی هم برای شهادت دادن نیست و مردی است که باید ببیند تا بعداً بتواند شهادت دهد که آن کودک به مقدار محرمیت شیر خورده یا خیر. آیت می‌شود سدی را دید یا خیر؟ ممکن است زن زیر چادرش شیشه شیری داشته و از آن شیشه به کودک شیر داده باشد. صاحب عروه می‌فرماید این مورد جزء موارد استثنا نیست و جایز نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo