درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/03/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / ابتدا به سلام مردان به زنان
مقید به این نیستیم که از کتاب عروه مسائل را به ترتیب جلو برویم، اما از مسئله 41 تا 52 کتاب عروه مسائل محل ابتلایی وجود دارد، لذا به ترتیب این مسائل را بیان میکنیم. در مسئله 41 ایشان میفرمایند طبق مدارک بحث کردیم و ادله را بررسی کردیم و طبعاً مثل آیتالله خویی سلام کردن با جمع بین ادله استحباب دارد و سلام در مورد زنهای جوان مکروه است، ولی اگر قصد تلذذ و یا خوف وقوع فتنه باشد، حرام است.
(مسألة): يكره للرجل ابتداء النساء بالسلام ودعاؤهن إلى الطعام، وتتأكد الكراهة في الشابة.[1]
این مسئله که دعوت کنیم به غذا یعنی چه؟ آیا آنها را در مجلس زنانه به غذا دعوت کنیم یا با ما، هم غذا شوند؟ شاید کنایه از این است که به خاطر غذا خوردن در جای دیگر سبب شود که زنها از منزل بیرون بیایند. حداکثر از دعوت به غذا استفاده کراهت میشود. چون تدعوهن لاتسلموا النساء در مورد زنها و سلام بر آنها، نهی در مورد زنها لاتسلم علی المرأه است و حداکثر ناظر به کراهت است.
البته ادله استحباب سلام سر جای خود محفوظ است، خصوصاً سیره پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و حضرت علی(علیهالسلام) بر سلام کردن بوده و مشخص میشود که علیالقاعده ناظر به زنهای جوان است. البته آیتالله خویی و بسیاری از بزرگان در این مسئله فقط رفتند به سراغ بررسی بحث سلام کردن، اما متعرض دعوت به غذا نشدهاند.
سلام کردن ظهور در استمرار دارد پس مشخص میشود که استحباب داشته، چون اگر دفع کراهت باشد، یک بار یا دو بار است و دائم این کار را نمیکنند. اگر هم بگوییم که آن را بر کراهت حمل کنیم، این، خلاف ظاهر است و سندش هم خوب است، مگر اینکه آن را بر شابّه حمل کنیم و بگوییم اگر شابّه بوده، حرام است.
ولی آیتالله خویی میفرمایند اتفاقاً به نظر ما ابتدا به سلام امر مستحب است و اشکال ندارد. فقط در سلام به شابّه اگر بترسد که بعدآً صدای ما برای او موجب باشد، در اینجا قائل به کراهت میشویم. سلام زن به مرد چگونه است؟ مرحوم محقق اردبیلی در مجمع الفائده و البرهان میفرمایند بعضیها قائل به حرمت شدهاند که زن ابتدا سلام کند به مرد.
ایشان میفرمایند وجهی برای حرمتش ندیدم. ادله استحباب سلام و استحباب تقدیم سلام است. به همان ملاکی که اگر مرد به قصد تلذذ سلام کند، در مورد زن هم همینطور است. سؤال: آیا سلام کردن به نظر قائلینش کراهت دارد یا مطلق حرف زدن؟ بعضیها متعرض شدهاند و میگویند سلام کردن کراهت دارد، چون از مطلق حرف زدن نهی نداریم و در آیات و روایات هم داریم که اهل بیت یا پیامبران الهی یا انسانهای مؤمن و مؤمنه با نامحرم سخن گفتهاند، لذا اصل سخن گفتن اشکال ندارد. وقتی سلام به این عظمت را نهی کنند، سخن گفتن به طریق اولی حتماً نهی است.
بعضیها میگویند سلام کردن زمینهساز نوعی ملاطفت و عطوفت است، لذا نهی شده و صحبت هم به مقدار ضرورت، پس دعوت به غذا مکروه است. با توجه به اقتضائات زمان، شرایط، خصوصیات، نیازها و حوائج اگر هم ضرورتهایی باشد، در عین حال باید کمال رعایت عفاف و حجاب شود.
(مسألة): يكره الجلوس في مجلس المرأة إذا قامت عنه إلا بعد برده.
مسئله بعدی یکی از مکروهات است که ایشان متعرض شدهاند و از این جهت محل ابتلاست که اگر زنی در جایی نشسته باشد و از آنجا بلند شود و مردی بخواهد در جای او بنشیند، چه حکمی دارد؟ آن گرمایی که از نشستن و تماس آن زن با آن مکان ایجاد شده، باید از بین برود. ظاهر نهی، حرمت است و صاحب عروه میفرمایند این کار مکروه است.
دلیل این مطلب روایتی است از جابربن یزید جعفی در وسائل جلد 20 باب 123 حدیث اول.
١٢٣ ـ باب جملة من الاحكام المختصة بالنساء
[ ٢٥٤٧٣ ] ١ ـ محمد بن علي بن الحسين في ( الخصال ) : عن أحمد بن الحسن القطان ، عن الحسن بن علي العسكري ، عن محمد بن زكريا البصري ، عن جعفر بن محمد بن عمارة ، عن أبيه ، عن جابر بن يزيد الجعفي قال : سمعت أبا جعفر محمد بن علي الباقر عليهالسلام يقول : ليس على النساء أذان ولا إقامة ، ولا جمعة ، ولا جماعة ، ولا عيادة المريض ، ولا اتباع الجنائز ، ولا إجهار بالتلبية ، ولا الهرولة بين الصفا والمروة ، ولا استلام الحجر الاسود ، ولا دخول الكعبة ، ولا الحلق وإنما يقصرن من شعورهن ، ولا تولى المرأة القضاء ، ولا تلي الامارة ، ولا تستشار ، ولا تذبح إلا من اضطرار ، وتبدأ في الوضوء بباطن الذراع والرجل بظاهره ، ولا تمسح كما يمسح الرجال بل عليها أن تلقى الخمار عن موضع مسح رأسها في صلاة الغداة والمغرب وتمسح عليه في سائر الصلوات تدخل اصبعها فتمسح على رأسها من غير أن تلقي عنها خمارها ، فاذا قامت في صلاتها ضمت رجليها ووضعت يديها على صدرها ، وتضع يديها في ركوعها على فخذيها ، و إذا أرادت السجود سجدت لاطئة بالارض وإذا رفعت رأسها من السجود جلست ثم نهضت إلى القيام ، وإذا قعدت للتشهد رفعت رجليها ، وضمت فخذيها ، وإذا سبحت عقدت الانامل لانهن مسؤولات ، وإذا كانت لها إلى الله حاجة صعدت فوق بيتها ، وصلت ركعتين ، ورفعت رأسها إلى السماء ، فإنها إذا فعلت ذلك استجاب الله لها ولم يخيبها ، وليس عليها غسل الجمعة في السفر وليس يجوز لها تركه في الحضر ، ولا تجوز شهادة النساء في شيء من الحدود ، ولا تجوز شهادتهن في الطلاق [2] ، ... الحدیث.
مشکل این روایت احمدبن حسن قتان است، چون توثیقی در مورد ایشان وارد نشده است. روایت بعدی معتبره سکونی باب 145 حدیث اول از امام صادق(علیهالسلام) است. مثلاً گاهی چند خانواده در یک خانه زندگی میکنند و فردی جای خواهرزن خود مینشیند. آیا میتوانیم اتصال این سیره قطعیه بر جواز را به زمان معصوم اثبات کنیم؟ و آیا واقعاً در زمان معصوم اینطور بوده که وقتی کسی بلند میشده، بلافاصله دیگری به جای او مینشسته است؟ اثباتش مشکل است.
آیتالله خویی میفرمایند اگر این حکم، حکم حرمت و حرام بود، چون علیالقاعده کثیرالابتلا بوده، باید کاملاً برای متشرعه در طول تاریخ و نسل بعد از نسل از واضحات میشد، چون بسیار محل ابتلاست و اگر اینطور بود، باید مشخص بود. در حالیکه حتی یک نفر از اصحاب قائل به حرمت در این قضیه نشده است. اگر به خاطر کثرت ابتلا به آن، قرار بود حرام باشد، این مشخص نیست، لذا حداکثر قائل به کراهت میشویم.
یکی دیگر از مسائلی که ارتباط به حجاب دارد، مسئله 43 کتاب عروه است که بسیار محل ابتلاست.
(مسألة): لا يدخل الولد على أبيه إذا كانت عنده زوجته إلا بعد الاستئذان، ولا بأس بدخول الوالد على ابنه بغير إذنه.[3]
مثلاً پدر در حال استراحت است و زوجه او اعم از همسر، مادر یا زنبابا در کنار اوست و فرزندش میخواهد وارد اتاق شود، باید حتماً اذن و اجازه بگیرد و حق ندارد، پس میشود حرام. دلیل این مطلب روایت اول است از محمدبن علی حلبی در وسائل جلد 20 باب 119 حدیث 2 است.
١١٩ ـ باب وجوب استئذان الولد في الدخول على أبيه وعنده زوجة ، وجواز دخول الاب على ابنه بغير اذن
[ ٢٥٤٥٩ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن أبي أيّوب الخرّاز ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : يستأذن الرجل إذا دخل على أبيه ولا يستأذن الاب على الابن ، الحديث.[4]
[ ٢٥٤٦٠ ] ٢ ـ وعنهم ، عن أحمد ، عن ابن فضال ، عن أبي جميلة ، عن محمد بن علي الحلبي قال : قلت لابي عبدالله عليهالسلام : الرجل يستأذن على أبيه؟ فقال : نعم ، قد كنت أستأذن على أبي وليست اُمّي عنده إنّما هي امرأة أبي توفيت امي وأنا غلام ، وقد يكون من خلوتهما مالا احب أن أفجاهما عليه ، ولا يحبان ذلك مني والسلام أحسن وأصوب.[5]
روایت دوم از مرحوم کلینی که میفرمایند آیا انسان باید در قبال پدر اجازه بگیرد؟ بله. گاهی مادر هم کنار پدر نبوده، ولی حضرت میفرمایند مادرم از دنیا رفت در حالیکه جوان بودم و زن بابا در کنار پدرم بود و گاهی در خلوتشان حالتی است که من دوست ندارم آن حالت را از آنها مشاهده کنم. اینکه انسان سلام کند، خوب است. منظور از سلام کردن یعنی خبر دادن. سند این روایت درست است ولی نگفته که آیا در ساعتهای خلوت با همسر باشد یا خیر و اطلاق دارد.
به همین خاطر آیتالله خویی میفرمایند، مشخص میشود که به خاطر حفظ مقام کرامت پدر یک حکم اخلاقی صرف است، یعنی ولو زن هم در کنار او نباشد. لذا این صحیحه ربطی به بحث ما نحن فیه که وجود و عدم وجود زوجه باشد، ندارد بلکه اعم است، چون بحث ما وجود زوجه است، بنابراین این روایت با خودش بحث ادب و احترام پدر را دارد و طبعاً حمل بر استحباب میشود چون سیره قطعیه قائم بر جواز دخول بر پدر است.
این روایت دخلی به بحث وجود و عدم وجود زن پدر ندارد. دلیل این مطلب این است که ممکن است برویم سراغ آیه قرآن. چون 2 روایت فوق یکی عام و اخلاقی بود و دیگری مشکل سندی داشت. پس دلیلی بر وجوب استیذان إذا کان عنده زوجته نداریم. اگر زوجه در نزد اوست یا ساعات خلوتش است، ممکن است برایش دلیل استفاده کنیم و لزوم استیذان را قبلاً از آیات 58 و 59 سوره نور خواندیم.