< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / جدا کردن محل خواب بچه‌ها از 6 سال یا 10 سال

صاحب عروه چند مسئله را متعرض شده و چون مسائل محل ابتلا است، ما هم متعرض آن می‌شویم.

(مسألة): يفرق بين الأطفال في المضاجع إذا بلغوا عشر سنين، وفي رواية إذا بلغوا ست سنين.[1]

ایشان در مسئله 44 کتاب نکاح می‌فرمایند بچه‌ها وقتی به سن 10 سال می‌رسند، باید رختخوابشان از هم جدا شود. در این قضیه صاحب وسائل در 3 جا متعرض روایات مرتبط به این مسئله شده‌اند. اول ابواب مقدمات نکاح جلد 20 باب 128، دوم ابواب نکاح محرّم باب 29 و سوم ابواب احکام اولاد باب 74 جلد 21.

در روایت اول جلد 20 باب 128 از شیخ صدوق که می‌فرمایند پسر و پسر، پسر و دختر و دختر و دختر وقتی به 10 سالگی رسیدند، در مضاجع باید بینشان فاصله بیفتد.

١٢٨ ـ باب الحد الذي يفرق فيه بين الاطفال في المضاجع

[ ٢٥٥٠٦ ] ١ ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن عبدالله بن ميمون ، عن جعفر بن محمّد ، عن أبيه، عن آبائه عليهم‌السلام قال: قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله: الصبي والصبي، والصبي والصبية، والصبية والصبية يفرق بينهم في المضاجع لعشر سنين.[2]

سند این روایت (روایت شیخ صدوق به عبدالله‌بن میمون قدّاح) دو طریق دارد. طریق اول از علی‌بن حسین‌بن بابویه قمی یعنی شیخ صدوق از پدرش و محمدبن حسن‌بن ولید استاد شیخ صدوق است، پس در طریق اول به عبدالله‌بن میمون قداح نفر اولی که واسطه پدر و استاد و ثقه است، نفر دوم سعدبن عبدالله اشعری و نفر سوم ابراهیم‌بن هاشم پدر علی‌بن ابراهیم از عبدالله‌بن میمون قداح هستند.

یعنی شیخ صدوق تا عبدالله‌بن میمون قداح 3 واسطه داشته، خود عبدالله‌بن میمون قداح 4 واسطه و امام صادق(علیه‌السلام)‌ واسطه پنجم، یعنی واسطه شیخ صدوق تا امام صادق(علیه‌السلام)‌ 4 واسطه است. چون شیخ صدوق در ایام غیبت بوده (زمان امام دوازدهم) و در آن ایام عمر امام‌های معصوم کوتاه بوده مثل امام هادی(علیه‌السلام)‌، امام جواد(علیه‌السلام)‌، و امام عسکری(علیه‌السلام)‌ و قبل از این امام‌ها امام هفتم و هشتم بودند و ایشان 2 واسطه و 3 امام دیگر می‌شوند 2 واسطه و در نهایت می‌شوند 4 واسطه. پس طریق اول کاملاً معتبر است.

طریق دوم از علی‌بن حسین‌بن بابویه قمی که پدرش است و نیز محمدبن موسی‌بن متوکل و نیز محمدبن علی ماجیلَویه، هر سه از علی‌بن ابراهیم از ابراهیم‌بن هاشم از عبدالله‌بن میمون قداح هستند. یعنی در این طریق قبل از عبدالله‌بن میمون قداح، ابراهیم‌بن هاشم است و درست است.

اولین تفاوت طریق اول و دوم این است که در طریق اول قبل از ابراهیم‌بن هاشم، سعدبن عبدالله و در طریق دوم قبل از ابراهیم‌بن هاشم، علی‌بن ابراهیم پسرش است و دومین تفاوت این است که در طریق اول، اولین واسطه پدر و استادش بود و در طریق دوم، اولین واسطه پدر و 2 استاد دیگرش محمدبن موسی‌بن متوکل و محمدبن علی ماجیلویه است و از هر دو طریق کاملاً درست است.

تعبیر بزرگان برای این دو طریق این است که مرحوم محقق استرآبادی می‌فرمایند این طریق به خاطر ابراهیم‌بن هاشم حَسن است چون توثیق ظاهری نشده، علامه حلی و آیت‌الله خویی تعبیر می‌کنند به صحیح، مرحوم قهپایی در رجالش تعبیر می‌کند به طریق معتبر، مرحوم مجلسی پدر علامه می‌فرمایند حسن کالصحیح، مرحوم محدث نوری مثل آیت‌الله خویی و علامه حلی می‌فرمایند صحیح. لذا تا عبدالله‌بن میمون قداح هیچ محذوری ندارد.

عبدالله‌بن میمون قداح شخصیت بزرگی بوده و بعضی‌ها او را از نظر میزان و تأثیرگذاری فکری به کارل ماکس تشبیه کرده‌اند. بعضی‌ها که در کتاب‌هایشان اسماعیلیه را نقد می‌کنند، می‌گویند

ایشان بنیان‌گذار اسماعیلیه و جد بزرگ خلفای فاطمی است. اما بعضی‌ها می‌گویند اینها تلقی اشتباهی داشتند و ایشان بنیان‌گذار اسماعیلیه نبوده، بلکه شخصیت خوبی بوده و هم عبدالله‌بن میمون قداح و هم پدرش میمون قداح مسئول نگهداری از املاک امام باقر(علیه‌السلام)‌ و امام صادق(علیه‌السلام)‌ در مکه بودند.

آیت‌الله خویی در معجم الرجال می‌فرمایند ایشان 37 حدیث از امام صادق(علیه‌السلام)‌ نقل کرده، نجاشی و علامه حلی او را توثیق می‌کنند و ابن ندیم در فهرستش می‌فرمایند ایشان از فقها، عالمان و محدثان شیعه است. ابن حجر عثقلانی در لسان المیزان از قول علمای شیعه می‌فرمایند ایشان مصنف و صاحب کتاب بوده است. چند نفر راویان از این آقا هستند که عبارتند از: جعفربن محمدبن اشعری قمی، حسن‌بن علی‌بن فضّال که می‌گویند ثقه و از اصحاب خاص امام رضا(علیه‌السلام)‌ و بعضی‌ها می‌گویند ایشان جزء اصحاب اجماع است، عبدالله‌بن مغیره از اصحاب اجماع که کوفی است و نام ایشان در 521 روایت آمده است.

شیخ طوسی در فهرست می‌فرمایند جعفربن محمدبن اشعری قمی از مصنفان شیعه است و ایشان کسی است که مرحوم محمدبن احمدبن یحیی در نوادر الحکمه بعضی‌ها را استثنا کرده بود اما اشعری را از راویان مورد وثوق استثنا نکرده بود، به علاوه ایشان بیش از 100 روایت دارد و شاگردان مهم ایشان احمدبن محمدبن عیسی (شیخ القمیین) که مقید بود از غیر ثقات نقل حدیث نکند، ابراهیم‌بن هاشم، مرحوم برقی، سهل‌بن زیاد، محمدبن احمدبن یحیی، محمدبن حسن صفار (صاحب بصائر) و سعدبن عبدالله اشعری است. پس عبدالله‌بن میمون قداح انسانی ثقه است و از این نظر مشکلی نیست و سند روایت صحیحه است.

٢٩ ـ باب التفريق بين النساء والصبيان في المضاجع بعشر سنين

[ ٢٥٨١١ ] ١ ـ محمّد بن عليّ بن الحسين في ( الخصال ) : عن محمد بن الحسن ، عن الصفار ، عن جعفر بن محمد الاشعري ، عن ابن القداح ، عن جعفر بن محمد ، عن آبائه عليهم‌السلام قال : يفرق بين النساء والصبيان في المضاجع ( لعشر سنين ).[3]

روایت دوم در وسائل جلد 20 صفحه 354 باب 29 از شیخ صدوق در خصال است. در اینجا بین نساء و صبیان به دو شکل می‌شود معنا کرد. معنای اول این است که وقتی بچه‌ها 10 ساله باشند و معنای دوم این است که بین خودشان یعنی بین نساء و بین صبیان هم می‌شود تصویر شود. یعنی حتی زن‌ها و مؤنث‌ها هم بین خودشان اگر 10 ساله باشند، باید بینشان جدا شود. لذا این روایت در باب 129 ابواب نکاح محرم با مانحن فیه کاملاً همراه است و سندش محذوری ندارد.

صاحب وسائل در باب 74 از ابواب احکام اولاد در وسائل جلد 21 صفحه 460 به بعد متعرض این مطلب شده است.

[ ٢٧٥٨١ ] ٢ ـ وبإسناده عن عبدالله بن ميمون ، عن جعفر بن محمد ، عن أبيه ، عن آبائه عليهم‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : الصبي والصبي ، والصبي والصبية ، والصبية والصبية يفرق بينهم في المضاجع لعشر سنين.[4]

ایشان می‌فرمایند هم بین خود بچه‌ها و هم بین بچه‌ها و زن‌ها باید فاصله بیفتد. روایت بعدی می‌فرمایند از 14 سال می‌تواند محتلم شود که انتهای قد کشیدنش تا 22 سال و انتهای عقلش تا 28 سال است، مگر بر اساس تجربه. روایت بعدی می‌فرمایند پسربچه‌ها و زن‌ها وقتی 10 ساله شوند، باید بینشان فاصله بیفتد.

آیت‌الله خویی می‌فرمایند مقتضای اطلاق روایت اول این است که فرقی نمی‌کند که چه برهنه باشند چه با لباس، چون اطلاق دارند و در روایات گفته دو رجل یا دو مرأه زیر یک لحاف نخوابند و حتی در وسائل جلد 28 تعزیر بر این هم آمده إلا موارد ضرورت.

ایشان می‌فرمایند در مبانی تکمله المنهاج گفتیم این، به خواب عریان اختصاص دارد. مراد برهنه بودن است که در بین اهل بادیه در آن زمان متعارف بوده، اما با لباس خیر. چون چه کسی گفته دو مرد یا دو زن یا حتی یک مرد و یک زن محرم حرام است؟ احتمال حرمتش را نمی‌دهیم. بلکه صیغه قطعیه قائم بر جواز است خصوصاً عند قلّت القطاع و چون حکم در هر دو مقام (مقام دو مرد یا دو زن یا یک مرد و یک زن با بچه و زن و امثالهم) یکی است، پس باید صحیحه را بر خواب دو طفلی که برهنه هستند، حمل کنیم.

اولاً در همان جا هم چه کسی گفته منظور از دو مرد، برهنه خوابیدنشان است؟ به چه دلیل بر برهنه بودن حمل کنیم؟ آنها مرد و بزرگ هستند و جنبه‌های شهوانی در آنها قوی است، ولی دو پسربچه 10 ساله مسائل شهوانی بینشان نیست، پس در آنجا برای ما نحن فیه ملاک قرار ندهید.

اما در ما نحن فیه چه کسی گفته منظور برهنه بودن است؟ اگر بگوییم بین دو مرد اشکال ندارد، دو بچه را هم می‌گوییم اشکال ندارد. ولی دو مرد اول کلام است و باید آن را ثابت کنیم. به علاوه وقتی می‌گویید سیره قائم بر جواز است خصوصاً عند قلّت القطاع، این خصوصاً درست است و حمل بر فرض ضرورت می‌شود، اما در فرض عادی چه کسی گفته سیره قطعیه قائم بر جواز است؟ سیره قطعیه اهل مبالات یا غیر مبالات؟ باید آن را اثبات کنیم و اتصال این سیره باید به زمان معصوم ثابت شود، به علاوه اطلاق دارد.

لذا ایشان می‌فرمایند منظور این روایت فرض برهنه بودن است و اصحاب باید بگویند یفرق بالوجوب و نباید بگویند این صحیحه حمل بر استحباب می‌شود. اشکالی که آیت‌الله خویی به علمای امامیه گرفته، این است که می‌فرمایند شما در بین رجال می‌گویید اگر برهنه باشند باید حتماً جدا شوند، چرا قائل به وجوب این روایت نشدید و قائل به استحبابش شدید؟ حال اینکه در اینجا ناظر به برهنه بودن است که در این صورت باید قائل به وجوب شوید. پس، از برداشت این روایت 2 استفاده می‌شود:

    1. قول اصحاب که بچه‌ها اگر با لباس هم باشند، جدا شدنشان مستحب است.

    2. قول آیت‌الله خویی که می‌فرمایند این روایت به با لباس بودن نظر ندارد و به برهنه بودن نظر دارد و واجب است.

این روایت اطلاق دارد و در مقام بیان هم بوده و اگر اطلاق لفظی نداشته باشد، لااقل اطلاق مقامی دارد و مانعی از بیان هم نبوده و قید نزده‌اند و وقتی می‌گوید یفرق یعنی باید. لذا وجهی برای انصرافش از وجوب نداریم و اطلاق دارد و فرض با لباس و بی لباس، هر دو را شامل می‌شود و وظیفه بزرگترهاست.

روایت ستّ سنین، مرسله است و به فرض هم که مسنده باشد، قابل مقاومت در مقابل این روایت نیست و آن را بر استحباب حمل می‌کنیم. فاصله انداختن بین بچه‌ها از 6 سال مستحب و از 10 سال واجب می‌شود و باید آنها را تمرین بدهیم. اولاً با لباس و بی لباس فرقی نمی‌کند و اگر با لباس باشد، بی لباس به طریق اولی و در 10 سال وظیفه بزرگترهاست که باید تفرقه ایجاد کنند، البته اگر دختربچه‌ای در 9 سالگی حائض و بالغ شد داخل در نساء می‌شود، با تکالیف نساء.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo