< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی ادله عدم جواز الزام حکومت اسلامی بر حجاب / بررسی روایات باب

سخن ما در مورد مواضعی بود که زن باید از مرد نامحرم بپوشاند. یعنی پوشاندن همه بدن معلوم است، ولی وجه و کفّین یعنی از سر انگشتان تا مچ دست چگونه است؟ مرد نباید نگاه کند و زن هم اگر متوجه شد که نگاه مرد با قصد تلذذ و رِیبه است، باید بپوشاند و بحث‌های این مسائل مفروغ‌عنه است، اما بدون قصد ریبه و تلذذ چگونه است؟

در شرایط عادی مرد حقّ نگاه کردن به وجه و کفین را دارد یا خیر؟ و زن باید بپوشاند یا لازم نیست؟

قبلاً گفتیم که در این رابطه 3 قول وجود دارد. قول اول وجوب پوشاندن وجه و کفین است. قول دوم عدم وجوب پوشاندن وجه و کفین، بلکه جواز ابداء و اظهار آن است. قول سوم تفصیل بین قول و اول و دوم است. ما در اینجا قول دوم و ادله آن را متعرّض می‌شویم.

در بحث روایات، روایاتی بود که به دلالت ‌الإلتزامیّه، از آنها جواز نگاه استفاده می‌شد و جواز ابداء و اظهار یعنی عدم لزوم و عدم وجوب پوشاندن.

[ ٢٥٤٤٠ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : لا حرمة لنساء أهل الذمة أن ينظر إلى شعورهن وأيديهن. [1]

این روایت از نظر سند مشکلی ندارد. چون شیخ طوسی در عُدّه می‌فرمایند مثل این دو اصحاب ما، وقتی اصل وثاقتشان ثابت است ولی از نظر مذهب مشکل ندارند، وقتی روایتی بگویند و در این روایت منفرد نباشند، اخذ به روایت آنها می‌شود.

در این مقوله فرض بر این است که آن روایات منفرد در نقل نیستند. پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمایند اشکال ندارد که به موها و دست‌های نساء اهل ذمّه نگاه کنند. تنها چیزی که در این روایت نیامده، بحث چهره است و می‌گویند از اینکه به صورت اشاره نشده، مشخص می‌شود که نگاه به صورت نسبت به هر شخصی جایز است. وگرنه علی‌القاعده اگر جایز نبود، باید اینجا هم در استثنا کردن در مورد زنان اهل ذمّه اشاره می‌شد. یعنی باید می‌گفت به مو، دست و چهره آنها می‌شود نگاه کرد.

در ادامه، روایت دیگری وجود دارد که می‌گوید نگاه کردن به سرهای زنان اهل ذمّه اشکال ندارد. البته به این روایت نمی‌شود خیلی استناد کرد، چون ممکن است کسی بگوید اگر در مورد صورت سخن به میان نیامده، به خاطر این بوده که صورت زنان اهل ذمّه معلوم بوده، ولی صورت زنان مسلمان پوشیده بوده است.

١١٣ ـ باب جواز النظر إلى شعور نساء الاعراب وأهل السواد وكذا المجنونة بغير تعمد

[ ٢٥٤٤٢ ] ١ ـ محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن محبوب ، عن عباد بن صهيب قال : سمعت أبا عبدالله عليه‌السلام يقول : لا بأس بالنظر إلى رؤوس أهل تهامة والاعراب وأهل السواد والعلوج ، لانهم إذا نهوا لا ينتهون ، قال : والمجنونة والمغلوبة على عقلها لا بأس بالنظر إلى شعرها وجسدها ما لم يتعمد ذلك. [2]

ورواه الصدوق بإسناده عن ابن محبوب ، نحوه.

از نظر سند مشکلی ندارد و معتبر است.

در این روایت می‌گوید به موهای زنان اعراب و اهل بیابان می‌شود نگاه کرد و دلیلی هم که در این مورد آمده، این است که اگر نهی شوند، به حرف گوش نمی‌کنند. پس مشخص می‌شود که جواز نگاه به چهره‌های آنها یک امر عمومی بوده است. چون اگر نگاه به چهره‌های آنها اشکال داشته باشد، باید علی‌القاعده آن را هم ضمیمه می‌کردند.

در روایت عباد بن صهيب، مرحوم کافی نقلی دارد که با نقل مرحوم صدوق اختلافاتی دارد. مرحوم کافی می‌فرمایند رئوس اهل تهامه (تَهامه منطقه‌ای ساحلی و باریک و مُشرِف به ساحل دریای سرخ است) که تصریح روی کلمه رئوس (سر) می‌باشد، در فقیه می‌فرمایند شعور نساء اهل تهامه، یعنی تصریح روی کلمه شعور (مو) است. مرحوم صدوق هم مثل مرحوم کلینی در علل‌الشرایع، به رئوس اشاره کرده و فرموده و نساء علی‌القاعده باید ضمیمه باشد.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا در این روایت ضمیر، مذکّر است؟ بعضی‌ها گفتند به خاطر این است که شوهرانشان باید جلوگیری می‌کردند از اینکه زن‌ها بی‌حجاب از خانه خارج نشوند. لذا به شوهرانشان می‌گویند جلوی زنانتان را بگیرید تا بی‌حجاب از خانه بیرون نروند و خود را بپوشانند و چون او اهل منطق و استدلال نیست و به حرف گوش نمی‌دهد، طبعاً این تکلیف برای شخص هم نیست که غض بصر کند. در واقع این ضمایر به خودِ علوج و اهل کتاب برمی‌گردد.

١ ـ عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن محبوب ، عن عباد بن صهيب قال سمعت أبا عبد الله عليه‌السلام يقول لا بأس بالنظر إلى رءوس أهل التهامة والأعراب وأهل السواد والعلوج لأنهم إذا نهوا لا ينتهون قال والمجنونة والمغلوبة على عقلها.[3]

ويدل على جواز النظر إلى شعور أهل الذمة وأيديهن ، وحملت الأيدي على السواعد وما يجب ستره على غيرهن ، وعمل به المفيد والشيخ ، وأكثر الأصحاب مع الحمل على عدم الشهوة والريبة ، وإلا فهو حرام قطعا ، ومنع ابن إدريس من النظر مطلقا تمسكا بعموم الأدلة ، واستضعافا لهذا الخبر.

مرحوم مجلسی هم به این احتمال اشاره کرده است. مضمون روایت می‌گوید کسانی هستند که در مسئله ستر به حرف گوش نمی‌کنند مثل کسانی که فاقد فرهنگ هستند یا مسلمانانی که مکشوف‌الوجه هستند. پس اگر زنان مسلِم هم نهی شوند، حکم آنها در قضیه ما نحن فیه چیست؟ البته در اینجا مسلم محذور ندارد و آنچه که محذور است، زنان اهل ذمّه هستند. در این روایت اسلام و عدم اسلام را قید نکرده، اما اهل تهامه، اهل سواد (روستاییان و بادیه‌نشین‌ها) و علوج هستند که حضرت می‌فرمایند نگاه به موی سر این زنان اشکال ندارد. بنابراین مشخص می‌شود که نگاه به صورت آنها مفروغ عنه و یک امر عمومی بوده است.

١١٢ ـ باب جواز النظر إلى شعور نساء أهل الذمة وايديهن

[ ٢٥٤٤٠ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : لا حرمة لنساء أهل الذمة أن ينظر إلى شعورهن وأيديهن.

سند این روایت، صحیحه است. از این روایت در مورد أُمِّ وَلَد ها استفاده می‌شود. أمّ ولد یعنی کسانی که از مولا و مالک خود دارای فرزند شده‌اند. آیا أمّ ولد ها می‌توانند در مقابل مرد نامحرم سرِ خود را آشکار کنند یا باید بپوشانند؟ حضرت می‌فرمایند باید سر را با قِناع یا مقنعه و پوشش بپوشانند.

بعضی‌ها خواستند از این روایت استفاده کنند و مشخص می‌شود که نگاه به سرِ زنان جایز بوده و راوی هم در مورد همین مسئله سؤال کرده است. چون أمّ‌ولدها مُکَشَّفه بودند و گاهی افراد مریض‌القلب با آنها شوخی می‌کردند. قرآن در سوره احزاب آیه 59 به زنان مؤمنه امر کرده که سرِ خود را بپوشانند و حجاب داشته باشند. راوی می‌گوید آیا نگاه به سرِ زن‌های أمّ ولدها جایز است، حضرت می‌فرمایند خیر، باید مقنعه داشته باشند. چون آنها در مسیر حرّیّت هستند و زمینه حرّیّت برای آنها فراهم است. در اینجا به صورت آنها اشاره نشده است. پس مشخص می‌شود که صورت آنها علی‌القاعده مکشوف و باز بوده است.

انسان وقتی این روایات را با هم بررسی می‌کند، سند بعضی از روایات صحیحه و تعاضد و تزافری هم که از نظر سند و دلالت دارد، جواز ابداء وجه و کفین و جواز نظر به وجه و کفین از این روایات استفاده می‌شود.

شیخ انصاری در ادله مشهوری که از آن استفاده می‌کند، در مورد لزوم پوشاندن وجه و کفین مناقشه می‌کند و شروع به استدلال کردند بر جواز ابداء وجه و کفین و عدم پوشاندن آنها. این ادله را آیت‌الله خویی در موسوعه خلاصه می‌کنند. ایشان می‌فرمایند دلیل اول برای قائلان به جواز، اخباری است که وارد شده و زینتی را که ظاهر است، به وجه و کفین تفسیر کرده‌اند که در بین این اخبار، اخبار صحیحه هم وجود دارد. مثل صحیحه فُضَیل یا مُوَثِّقه ابن بصیر از امام صادق(علیه‌السلام).

دلیل دوم این است که چهره حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) از شدت گرسنگی زرد شده بود و پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دعا کردند و چهره ایشان قرمز شد. آیت‌الله خویی در اینجا مناقشه‌ای دارد و می‌فرمایند این نحوه از روایات که ناظر بر این است که بعضی از اصحاب چهره حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را می‌دیدند، ضعیفُ السند است. حتی اگر اسانید این روایات هم صحیح باشد، نمی‌شود به این روایات استدلال کرد.

حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در کمال عفاف و حیا و حجاب بودند، اما شاید در مقابل افرادی مثل جابر و سلمان، با توجه به خصوصیات آنها مثل کِبَرِ سن، خانه‌زاد بودن و مَحرَمِ اسرار بودن، آن هم برای بیان فضیلتی از فضایل ایشان چهره خود را باز می‌کردند. اگر سند، صحیح باشد، اخذ به آن مشکلی ندارد و اگر فرمایش آیت‌الله خویی را لحاظ کنیم، این روایت قابل اعتماد نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo