< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / ادله قائلان به وجوب ستر وجه و کفین / دلیل اول (آیه 31 سوره مبارکه نور)

آیا پوشاندن صورت و کفّین برای زن اجنبی و نامحرم از مرد اجنبی و نامحرم واجب است یا خیر؟ آیا مرد اجنبی می‌تواند به صورت و کفین زن اجنبی از سر انگشتان تا مچ او نگاه کند یا خیر؟

یقیناً در فرض نظر مُحرّم و نگاه حرام، پوشش لازم است. اما محل کلام ما جایی است که نگاه، نگاه معمولی است و حرام نیست و خوف رِیبه هم وجود ندارد.

گفتیم که 3 قول در مورد مسئله جواز نظر به وجه و کفین یا عدم وجوب تستّر وجه و کفین وجود دارد. یک قول وجوب سَتر و تَحفُّظ و حجاب بود که فرمایش بعضی از بزرگان در این زمینه را آوردیم. مثل آیت‌الله خویی و صاحب جواهر که به این قول (وجوب پوشاندن) تأکید کردند.

نظر بعدی جواز کشف و عدم لزوم ستر است که دیدگاه شیخ انصاری و دیگران می‌باشد. بعضی‌ها هم تفضیل کرده بودند که در مسئله ما نحن فیه به آن اشاره کردیم. یعنی نگاه اول جایز و نگاه دوم ممنوع است. سید صاحب عُروه نیز، هم در بحث ما نحن فیه و هم در کتاب النکاح ابواب مقدمات النکاح و آدابه پوشاندن را احتیاط وجوبی می‌دانند.

حال به سراغ ادله مشهور می‌رویم. یعنی کسانی که قائل به وجوب تحفظ و سترش هستند. یکی از ادله قائلان به وجوب ستر، آیات قرآن است. یعنی برای اینها به ادله اربعه تمسّک شده است.

﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمناط يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ [1]

در سوره نور خدای متعال به مؤمنین دستور می‌دهد که غَض بَصَر و حفظ فَرج داشته باشند. در اینجا کیفیت استدلال این است که وجوب غض بصر مطلق است.

حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که بر اساس قرآن از چه چیزی و از چه عضوی از زن نامحرم (با اطلاقش شامل وجه و کفین) باید غض بصر کرد؟

بنابراین از این آیه استفاده می‌کنیم و می‌گوییم نگاه به هیچ قسمت از اجزا و اعضای بدن زن نامحرم جایز نیست. همانطور که نگاه زن هم به مرد نامحرم جایز نمی‌باشد. (کیفیت استدلال)

در مقام پاسخ به این سؤال، یک پاسخ این است که از آیه فوق برای تحریم و حرمت نظر استفاده نمی‌کنیم. به تعبیر دیگر ظهور در حرمتِ نظر ندارد. یعنی منظور این نیست که کاملاً چشم را ببندد، بلکه منظور این است که از کنار زن رد شود ولی به او نزدیک نشود. همان چیزی که در فارسی به آن چشم‌پوشی کردن می‌گویند. یعنی کفِّ عنِ الزِّنا داشته باشد. اگر اینطور باشد، جمله وَ یَحفظُ فُروجَهُم عطف تفسیری می‌شود و ربطی به مسئله نگاه و عدم جواز نگاه پیدا نمی‌کند.

آیت‌الله خویی در موسوعه می‌فرمایند وقتی ما نمی‌توانیم غض را بر معنای مطابقش (دو پلک را روی هم بگذاریم و یا چشم‌ها را ببندیم) حمل کنیم، چون بالضروره می‌دانیم که مؤمن نباید چشم‌هایش را روی هم بگذارد و بپوشاند، طبعاً این معنا مراد و منظور نیست. پس این تعبیر آیه قرآن باید کنایه از این معنا باشد که نظر به مرأه نیندازد. یعنی در واقع اگر چشمش به زن افتاد، نگاهش را پایین بیندازد یا برگرداند و یا به تعبیر دیگر کاری کند که نگاهش به زن نیفتد یا وقتی زنی در مقابلش قرار گرفت یا با زنی به صحبت کردن پرداخت، به این طرف و آن طرف نگاه کند تا اصلاً نگاهش به او نیفتد.

معنای دیگر اینکه اصلاً از ابتدا از زن نامحرم اعراض کند و نزدیکش نشود و به دنبالش نرود و عهده‌دار تحقق مقدمات وقوع در حرام نشود. بنابراین از اساس نگاهی به ساحت زن نامحرم نداشته باشد و توجهش را از او منصرف کند.

حال اگر منظور، معنای اول باشد، می‌شود حرمت نظر. چون نباید به زن نامحرم نگاه کند. یکی از اعضای زن نامحرم صورت و دست‌های اوست، اما ایشان می‌فرماید استدلال به این معناست ولی معنای اول مراد نیست.

معنای دوم این است که از اساس ذهن و فکرش را درگیر زن نامحرم نکند. اگر این امر برعکس نباشد که ایشان معنای دوم را می‌گوید، ممکن است بگوییم در آیه ظهور دارد. اگر ظهور در معنای دوم نداشته باشد، لااقلش این است که ظهور در معنای اول که محل استدلال قائلین به جواز نظر به صورت و کفین مرأه است، دلیلی برای آنها نخواهد بود. این پاسخ اول آیت‌الله خویی به استدلال این آیه برای اثبات حرمت نظر وجه و کفین مرأه نامحرم می‌باشد.

پاسخ دومی که آیت‌الله خویی می‌فرمایند، این است که ایشان می‌فرمایند ما فرض را بر این می‌گیریم که آیه قل لِلمؤمنین کاملاً در منع از نگاه ظهور داشته باشد. یعنی مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم نباید نگاه کنند (به طور کلی منع از نظر). یعنی به طور کلی چشم‌ها را باید ببندند چون ما یقین داریم که خیلی از موجودات هستند که نگاه کردن به آنها جایز می‌باشد. مثل آسمان، زمین، درخت، سنگ، اجسام مختلف، رودخانه و...

قرآن کریم نگاه همراه با تأمل و تدبر را نسبت به خیلی چیزها دستور داده است. ما حرمت نگاه را به اجنبیه و نامحرم اختصاص می‌دهیم. یعنی نگاه کردن به چند چیز جایز نیست که یکی از آنها نگاه کردن به اجنبیه است. ایشان می‌فرماید نگاه به اجنبیه یعنی تخصیص اکثر. یعنی ابتدا بگویند نگاه را باید از همه چیز پوشاند إلّا موارد متعددی که این موارد را خارج می‌کنیم و آن عمومیت را تخصیص می‌زنیم (تخصیص اکثر). که تخصیص اکثر هم قبیح و هم مستهجن است. مخصوصاً در ما نحن فیه که در این عام فقط یک نفر باقی می‌ماند که او هم زن نامحرم است. ایشان می‌فرماید این کلام از یک فرد عادی صادر نمی‌شود چه برسد به قرآنی که ابعاد مختلفش اعجازآمیز است. پس باید مراد و منظور آیه شریه غض بصر از ما حَرَّمَهُ الله باشد یعنی آیه قرآن می‌فرماید مؤمن باید نسبت به هر چیزی که خدا حرام کرده است، غض بصر داشته باشند.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که خدای متعال را چه چیزهایی را حرام کرده است؟ برای پاسخ به این سؤال باید از بیرون استفاده کنیم و بگوییم مثلاً 10 مورد را خدای متعال برای انسان حرام کرده است. و آن مواردی را که خدای متعال حرام کرده، ما نسبت به آنها غض بصر داشته باشیم. بنابراین باید از بیرون برای اشیا اثبات حرمت کرده باشیم. پس چه چیزهایی حرام هستند؟ قدر مُتَیَقَّنِ آن یعنی بقیه بدن زن نامحرم، اما وجه و کفین در ابتدا می‌باشد. لذا این آیه در مقام بیان دایره و محدوده‌ای که حرمت نظر به آنها هست، نمی‌باشد.

به تعبیر دیگر ایشان می‌خواهد بگوید امر یغضّ من أبصارهم یک امر ارشادی است. یعنی خدای متعال با این آیه ارشاد می‌کند به اینکه شما نباید به آنچه که سر جای خودش و با دلیل خودش، حرمتش اثبات شده است، نگاه کنید.

اگر نگاه کردن حرام بود، چیزهایی که حرمتش آمده و اثبات شده، آیه یغضّ می‌فرماید شما باید نسبت به آن جهت توجه کنید که این مسئله طبعاً همان ارشاد است. اما نسبت به وجه و کفین در مقام بیان نیست و از این نظر می‌شود مُجمَل. پس استدلال به آن جایز نیست. این فرمایش آیت‌الله خویی در مورد این مسئله بود.

یغضّ من أبصارهم هم شاید کنایه از این باشد که یعنی از گوشه چشم نگاه کند. به این معنا که چشم را به نامحرم ندوزد و با تمام چشم نگاه نکند. اگر اینطور باشد، پس صِرف نگاه کردن معمولی اشکالی ندارد. اما می‌گوید نگاه خیره نداشته باشد.

علاوه بر این به فرض که این آیه در مقام اثبات عدم جواز نگاه به بدن زن نامحرم باشد، که از جمله آن موارد وجه و کفین است. فرضاً اطلاق داشته باشد اما با ادله خاصه‌ای که جواز نظر به وجه و کفین را بیان کرده است، این ادله عام یا مطلق تخصیص می‌خورد. پس تا اینجا دلیل اول قائلان به وجوب ستر وجه و کفین پاسخ داده شد.

دلیل دوم هم سوره نور آیه 31 می‌باشد. در این آیه خدای متعال نسبت به زن دستوری داده است. کیفیت استدلال این است که می‌فرماید زن زینتش را ابداء و آشکار نکند. طبعاً هم ابداء زینت بر زن جایز نیست و هم نظر مرد نامحرم به زینت زن نامحرم جایز نیست. یکی از زینت‌های زن نامحرم وجه و کفین اوست. بنابراین با این بیان نگاه به وجه و کفین زن نامحرم جایز نیست و این هم عام است و عمومیت دارد. پس با توجه به عمومیت آن، مدعا برای قائلان به منع ثابت می‌شود.

پاسخی که آیت‌الله خویی و بعضی دیگر از علما داده‌اند، این است که اولاً در خودِ این آیه زینت ظاهر استثنا شده است. اگر شما می‌گویید با لایُبدین زینتَهُنَّ، صورت و کفین داخل این مستثنی‌منه هست و استثنای آن فقط برای شوهر و محارم است، ما به همین بیان می‌گوییم که زینتهنّ ناظر به بدن از جمله وجه و کفین است. بنابراین اشکالی در این زمینه نمی‌باشد.

البته شاید بگوییم زینت، خودِ لباس و امثالهم باشد که در اینجا لباس معنایی ندارد چون مانعی ندارد که لباس انسان در مقابل مرد نامحرم دیده شود و به تعبیر آیت‌الله خویی این معنا از سیاق این آیه بعید است و یا اینکه که بخواهد بفرماید حتی حقّ نشان دادن و ابداء لباسش را هم ندارد.

در اینجا ممکن است کسی بگوید إلّا ما ظَهَرَ منها حقّ نشان دادن لباس ظاهر و لباس زیر را ندارد. که اگر منظور این باشد، باز در لایُبدینَ زینتهنّ چه باید کرد؟ یعنی در اینجا اشکالی ندارد که لباس ظاهر را به شوهرش نشان دهد؟ اگر لباس ظاهر را می‌شود به شوهر نشان داد، پس به نامحرم هم می‌شود نشان داد. لذا آن استثنائات و خصوصیتی که هست، نشان می‌دهد که ناظر به معنای خودِ زینت مثل لباس و امثالهم نیست، بلکه منظور مواضع زینت است. یعنی خودِ بدن. وجه و کفین هم که از اظهر مواضع زینت است و ظاهر هم هست. بنابراین آیه شریفه وجه و کفین را استثنا کرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo