< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / ادله قائلان به وجوب ستر وجه و کفین / بررسی روایات باب

آیا نگاه بدون قصد رِیبه به وجه و کفّین زن اجنبیه جایز است یا خیر؟ بحث اصلی این بود که آیا پوشاندن وجه و کفین بر زن نسبت به مرد اجنبی بدون قصد التذاذ و ریبه واجب است یا خیر؟ چون بحث ما بحث فقه حجاب و سَتر است. لذا در مورد وظیفه زن بحث می‌کنیم. اما در عین حال به اعتبار اینکه نوع فقها به ملازمه‌ی بین این دو مطلب قائل شدند، دلایل استنادی بحث گاهی این است و گاهی آن. وإلّا قبلاً گفتیم که مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند چرا ملازمه بین این دو بحث برقرار می‌کنید؟ بعضی از ادله‌ای که شما مطرح می‌کنید، فی نفسه مربوط به وجوب ستر مرأه می‌باشد و ربطی به نظر و عدم نظر و بالعکس ندارد. چون ایشان در کتاب جواهر به نظر ما ملازمه نیست.

همچنین می‌فرمایند زن جایز است که وجه و کفین خود را اظهار کند و تستّرش واجب نیست. ممکن است در اینجا بگوییم تستر بر زن به مجرد احتمال ناظر و مظنه واجب نباشد. ناظر باید چشمش را بپوشاند و نگاه نکند ولی زن واجب نیست صورتش را بپوشاند. ایشان می‌فرمایند مرد واجب نیست بدنش را، غیر از عورتین، بپوشاند ولی زن حقّ نگاه کردن ندارد. فرضاً اگر بین این دو بحث هم ملازمه نباشد، اما هر کدام از این دو بحث، در عین حال که به فرمایش مرحوم صاحب جواهر توجه دارند، ادله محکمی نیز دارند.

حال اصل بحث این است که آیا پوشاندن واجب است یا خیر؟ معمولاً آقایان به ملازمه قائل هستند. لذا اگر گاهی در بحث جواز نظر، از پوشاندن، بحث می‌کنند، به اعتبار بحث ملازمه‌ای است.

ما قبلاً چند آیه‌ برای قول قائلان به وجوب ستر وجه و کفین مرأه بیان کردیم و به ادله عدم وجوب هم اشاره کردیم و گفتیم که این ادله تمام و کامل است.

آیت‌الله خویی در مورد 3 آیه بحث کردند. اما ما به آیات دیگری هم اشاره کردیم و گفتیم که هیچ کدام از این آیات دلالت بر وجوب تستر وجه و کفین بر مرأه را ندارند.

بررسی روایات باب

حال به سراغ روایات می‌رویم. روایات چند دسته و طایفه هستند. دسته و طایفه اول روایاتی هستند می‌گوید مرأه، عورت است. این روایات از پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده است و علامه حلی در منتهی المطلب جلد 4 به این روایات اشاره می‌کند

طبرانی 3 معجم دارد. معجم صغیر، معجم وسیط و معجم کبیر که در معجم کبیر نقل می‌کند که پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده مرأه، عورت است. کیفیت استدلال این است که به قول آقایان عورت یعنی سوء. یعنی نگاه کردن به آن بد است. به قول آقایان حمل عورت بر مرأه از باب تشبیه بلیغ است. یعنی ادات تشبیه محذوف شده‌اند و وجه شَبَه در مشبّه به اندازه مشبّهٌ‌به است. در واقع باید می‌گفتند کَالعوره نه العوره. ولی اصطلاحاً به آن تشبیه بلیغ می‌گویند که ادات تشبّه حذف شده‌اند و حمل صورت می‌گیرد (خودِ شیء بر خودِ شیء). یعنی انگار مشبّه و مشبّهٌ‌به یکی هستند. مثلاً به خاطر دلالت بر اصل مبالغه و مازاد بر آن، شباهت خیلی زیاد است.

مقدمه اول: چیزی که عورت است از هر خواص و آثارش، هم شرعاً و هم عرفاً (عرفی که مبتنی بر فطرت است) قبحِ اظهار دارد. یعنی شرع و عرف اظهار آن را قبیح می‌داند. بنابراین اظهار عورت قبیح و سترش لازم است. یکی از دلایل قبح اظهار عورت این است که باعث تحریک شهوات می‌شود و کاری است که انجام دادنش مورد پسند و جایز نیست. پس زن مثل عورت است، ولی عورت نیست. همچنان که عورت را باید پوشاند و اظهار نکرد، زن هم در حکم، مثل عورت است. چون مهمترین حکم عورت، وجوب پوشاندن آن است، زن هم که مثل عورت است، پس وجوب پوشاندن دارد.

مقدمه دوم: این است که آیا جایی از بدن زن استثنا شده است؟ خیر، کل بدن زن وجوب پوشاندن دارد. یعنی بدن زن، وجه و کفین زن است. پس پوشاندن وجه و کفین زن هم لازم است. بنابراین همانطور که پوشاندن تمام عورت لازم است، پوشاندن تمام مرأه هم لازم است. چون نگفته که وجوب پوشاندن بدن مرأه إلّا وجه و کفین. پس ستر تمام بدن مرأه واجب است، حتی وجه و کفین.

در مقام پاسخ می‌گوییم که این روایت به این مطلب اشاره دارد که هر چیزی را که انسان می‌پوشاند، به خاطر حیا از ظاهر کردن و ظاهر بودن آن است (عورت). پس زن هم که عورت است، به همین صورت است.

چرا انسان حیا می‌کند و عورت را می‌پوشاند؟ چون اظهار کردن عورت کار قبیحی است و از جمله چیزهایی که انسان می‌پوشاند، سوءة (آلت تناسلی) است. بنابراین مرأه مصداق عورت در معنای لغوی آن است. یعنی بدن مرأه به خاطر حیا از اظهار کردن آن پوشانده می‌شود. حتی مرأئی که در غرب بعضاً آنقدر مفتضح هستند، ولی از اظهار کردن بخشی از بدنشان حیا می‌کنند. اما اگر مرأئی تمام بدن را بپوشاند و فقط وجه و کفین خود را آشکار کند، آیا در اینجا رعایت نشده است؟ خیر، چون روایت به تمام بدن زن اشاره دارد. این روایت از این نظر در مقام بیان نیست و نمی‌گوید کل بدن مرأه، عورت است. اینکه زن عورت است، زن ذاتش حیاست و زن اظهار محاسنش برایش حیا و عفاف دارد و آن را اظهار نمی‌کند، در جای خود محفوظ، ولی نگفته که تمام بدن زن عورت است.

[ ٢٥٠٥١ ] ٤ ـ محمد بن علي بن الحسين قال : قال عليه‌السلام : إنّما النساء عي وعورة ، فاستروا العورة بالبيوت ، واستروا العي بالسكوت.[1]

ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن هشام بن سالم ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله وذكر مثله إلا أنه ترك لفظ : إنّما.

ورواه الشيخ في (المجالس والاخبار) بإسناده عن هشام بن سالم ، مثله.

حدیث بعدی می‌گوید زن‌ها عی و عورت هستند. عی یعنی مقداری کجی دارند و باید با آنها ساخت و نباید با آنها لجبازی کرد و باید عورت بودن آنها را هم با خانه‌ها مداوا کنید. یعنی تا حدّ امکان زن‌ها محفوظ باشند و آنها را از ملاقات با مردان نامحرم بر حذر بدارید و کاری کنید که در خانه راحت باشند و آنها را به ملاقات با مردان نامحرم وادار نکنید.

حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند به من خبر داده شده که زن‌هایتان در کوچه و بازار و روبروی مردان قرار می‌گیرند. آیا حیا نمی‌کنید؟ خدا لعنت کند کسی را که غیرت به خرج نمی‌دهد تا نسبت به ناموس او اینگونه رفتار شود.

این روایت را امامیه هم بیان کرده‌اند و حضرت می‌فرمایند زن‌ها را در خانه مستور کنید که اگر در خانه مستور باشند، طبیعی است که همه بدنشان حتی صورت و دستهایشان هم محفوظ می‌ماند. اما اضافه کردن عورات به زن‌ها بر این دلالت دارد که تمام بدن زن عورت نیست. چون حضرت می‌فرمایند یعنی عورت‌هایشان را با بیوت و خانه‌ها مداوا و محافظت کنید نه خودشان را (زن عورت و غیر عورت دارد). از این روایت می‌فهمیم که اگر ستر در خانه انجام شود، مستحب است و ربطی به ما نحن فیه ندارد. ولی در اینجا ممکن است کسی قائل به تفکیک شود، یعنی بگوید اصل ستر واجب است و اگر ستر در خانه باشد، مستحب است، ولی اگر از خانه خارج شود، باز وجوب ستر به قوت خود باقی است.

پس طایفه اُولی روایاتی هستند که در مقام بیان این مسئله بودند که زن عورت است و مُثبِت مدعای آقایان نیست.

طایفه ثانیه روایاتی هستند که بحث نظر به اجنبیه را مطرح می‌کنند. قبلاً در مورد روایات مجوّزه صحبت کردیم. در حال حاضر می‌خواهیم در مورد روایاتی بحث کنیم که به درد قائلان به وجوب ستر بخورد.

١٠٤ ـ باب تحريم النظر إلى النساء الاجانب وشعورهن

[ ٢٥٣٩٥ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن فضال ، عن علي بن عقبة ، عن أبيه ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ، قال : سمعته يقول النظرة سهم من سهام إبليس مسموم ، وكم من نظرة أورثت حسرة طويلة.

ورواه الصدوق في (عقاب الاعمال) عن محمد بن الحسن ، عن الصفار ، عن أحمد بن محمد.

ورواه البرقي في (المحاسن) عن محمد بن علي ، عن ابن فضّال ، مثله.

ایشان می‌فرمایند درست است که ظاهر روایت می‌گوید النظرٌة مطلق، چون می‌گوید النظره سهمٌ من سهام ابلیس. ولی آنچه که بر نظره حمل می‌شود، زمانی است که می‌گوید النظره سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ، از این محمول استفاده می‌کنیم (با موضوعیت نظره)، مطلقُ النّظره نیست، بلکه نظره مسمومه است. نظره، خاصه و با قصد ریبه است. پس این روایت به درد نمی‌خورد. چون می‌گوید هر نظره‌ای که اشکال دارد و حرام است. حال کدام نظره اشکال دارد و کدام نظره اشکال ندارد؟ اینجا در مقام بیان نیست و باید به سراغ ادله‌اش برویم.

ایشان می‌فرمایند به فرض که حرمت نظره را ثابت کردیم، همچنان که زن حقّ نظر به بدن مرد را ندارد. اما پوشش مرد بر او واجب نیست و چون بحث اصلی ما نظر و عدم نظر نیست، بلکه پوشش است، پس این روایت به درد پوشش نمی‌خورد.

آیت‌الله خویی این روایت را تحت عنوان دلیل هشتمِ آقایانی که می‌گویند نظر به اجنبیه جایز نیست، متعرض شدند.

الثامن: الأخبار الدالة على أنّ النظر سهم من سهام إبليس مسموم، وأنّ زنا العينين النظر فإنّها بإطلاقها تعمّ الوجه والكفين.

بحث ایشان بحث پوشش است. اما در عین حال چون ایشان قائل به ملازمه هستند در بحث پوشش، از ادله نظر هم بحث می‌کنند. ایشان می‌فرمایند زنای دو چشم، نظر است و اگر بخواهیم اطلاق نظر را بگوییم، ممکن است شامل وجه و کفین هم شود. اما مسئله این است که ایشان می‌فرمایند تعبیر به سهم مناسب نیست مگر نظر با خوف افتنان از ناحیه شیطان. به علاوه اینکه می‌فرمایند زنای دو چشم، نظره و نگاه را به معنای نازل و منزله زنا گرفته‌اند. یعنی باید جامعی بین این دو باشد. جامع بین این دو لذت و شهوت است. چون در زنا لذت و شهوت وجود دارد و منظور از نظر هم نظر شهوانی است (نظر به قصد ریبه و التذاذ) و تعبیر ایشان این است که انگار شارع در مفهوم زنا توسعه داده است. زنا همان زنای خاصه است، اما انگار شارع با این روایت توسعه داده و گفته که زنای حقیقی یعنی زنا با آلت مخصوصه و زنای تنزیلی یعنی زنای لمسی، فَمی (دهانی) و عینی که البته مراتب مختلف دارد و جامع بین همه اینها التذاذ است.

لذا این روایت به درد استدلال آقایان بر بحثُنا هذا نمی‌خورد. چون بحثنا هذا نظر به وجه و کفین مرأه به قصد التذاذ است. پس اولاً این روایات اصلاً متعرض بحث ستر نیست، ثانیاً به فرض هم که بر اساس ملازمه‌ای که ادعا شده، وجوب ستر را هم از راه حرمت نظر قائل شویم، وجوب ستر همه بدن را نگفته و اگر هم گفته باشد، منظور جایی است که نگاه، نگاه شهوانی است. ولی محل بحث ما نگاه شهوانی نیست.

ایشان می‌فرمایند زن‌های مسلمان، همه بدنشان را می‌پوشاندند. پس عضوی که در معرض نظر واقع می‌شد، وجه و کفین بود و بر اساس این روایت، نظر، سهم ابلیس است که باید پوشانده شود.

بنابراین نظر مرد نامحرم به کجای زن نامحرم می‌افتاد؟ به صورت و دست‌ها. انگار این روایت می‌خواهد بگوید پوشاندن صورت و دست‌ها لازم است. ایشان می‌فرمایند خیر، روایت می‌گوید نظر به عضوی که نظر به آن حرام است، گاهی ممکن است زنی داخل خانه باشد و آن عضو را نپوشانده باشد و کسی نگاه کند. چه الزامی است که حتماً حمل بر این معنا می‌کنید؟ فرض می‌کنیم نظر به صورت و کفین حرام باشد، چون ادله خاصه تخصیص می‌زند و ربطی به وجوب ستر ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo