< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / ادله قائلان به وجوب ستر وجه و کفین / بررسی دلیل سوم (اجماع) و چهارم (سیره)

سخن ما در بحث ستر وجه و کفین و قدیمن زن از مرد نامحرم، ولو بدون قصد ریبه و خوف وقوع در فتنه تمام شد و در این زمینه قول جواز را انتخاب کردیم.

امروز سخن در مورد مواضعی است که زن‌ها باید در حال نماز بپوشانند. بحث نماز بحث مستقلی است و حضور و عدم حضور محرم و حضور و عدم حضور نامحرم به اعتبار این بحث صلاتی دخالت ندارد. یعنی می‌خواهیم ببینیم در نماز، زن چه مواضعی را باید بپوشاند، حتی اگر تنها باشد. یعنی اگر تنها باشد، می‌تواند سر، ذراع و ساق پا را نپوشاند؟

در مسئله ما نحن فیه بحث ستر زن‌ها در نماز است. در این مسئله اقوالی وجود دارد. قول اول، قول مشهور بزرگانی مثل علامه در ذکری، محقق ثانی در جامع المقاصد، شهید ثانی در مسالک، مرحوم صاحب حدائق و مرحوم صاحب مفتاح الکرامه است که نظر مشهور این است که بر زن‌ها واجب است که تمام بدنشان را در نماز بپوشانند، إلا صورت، کفین و قدمین. یعنی همان سه موضعی که پوشاندنش از نامحرم لازم نیست، البته بدون قصد ریبه، همان قسمت‌ها هم پوشاندنش در نماز واجب نیست.

قول دوم که در این قول مرحوم شیخ می‌فرمایند: فقط وجه استثنا می‌شود. طبعاً کفین و قدمین استثنا نیستند. مرحوم شیخ طوسی هم به این مطلب اشاره کرده‌اند.

قول سوم این است که تمام بدن باید پوشانده شود. مرحوم حَلَبی و مرحوم ابن زهره به این قول اشاره کرده‌اند.

قول چهارم این است که پوشاندن تمام بدن در نماز برای زن‌ها واجب است، إلا موضع سجده. ابن حمزه به این قول اشاره کرده است.

قول پنجم که مرحوم ابن جنید به این قول اشاره کرده، این است که در ستر عورتین فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. ولی این سخن، سخن درستی نیست، چون نه روایتی و نه دلیلی بر این قول نداریم و احدی هم این قول را نقل نکرده‌اند. پس این قول را کنار می‌گذاریم.

اولین موضعی که در اینجا محل کلام است و در مورد زن‌های حرّه است، سر است. در پوشاندن سر زن‌ها در نماز، مشهور قائل به این هستند که سترِ سر واجب است و تنها کسی که از او خلاف نقل شده، مرحوم ابن جنید است. اما در عین حال در روایات هم به پوشاندن سر اشاره شده است. مثل روایت محمدبن مسلم از امام باقر(علیه‌السلام) که حضرت می‌فرمایند زن باید در جامه بلند و مقنعه به شرطی که ضخیم و پوشان باشد، نماز بخواند.

مشهور می‌گویند زن‌ها در نماز باید سر خود را بپوشانند. اگر قرار است که زن‌ها سر را بپوشانند با توجه به این روایات، روایتی می‌بینیم که اتفاقاً موثّقه است در نقطه‌ی مقابل و در این موثقه ابن بُکَیر از امام صادق(علیه‌السلام) نقل می‌کند که حضرت می‌فرمایند مانعی ندارد که زن حرّه نماز بخواند، در حالیکه سرش را مکشوف کرده و نپوشانده است.

مرحوم صاحب حدائق در جلد 7 صفحه 12 از مرحوم محقق نقل می‌کند که ایشان فرمود این روایت به خاطر وجود ابن بکیر ضعیف است. چون فَتَحی مذهب بوده است. ولی همچنان که شیخ طوسی در عُدّه می‌فرمایند، اصحاب امامیه‌ی ما با فَتَحیه مثل سایر مذاهب فاسد معامله نمی‌کردند. بلکه گاهی حتی تعبیر عدل ثِقه داشتند. چون آنها، طبق آنچه که آیت‌الله خویی بیان کردند، فقط به مدت 6 ماه به امامت عبدالله اَفتَح معتقد بودند و بعد از 6 ماه به مسلک حق گرویدند.

علامه حلی که فقط به روایات شیعه اثنی عشریه عمل می‌کنند، در خلاصه، ایشان در بعضی از موارد ولو طرف فتَحی هست، اما در عین حال می‌فرمایند به روایاتش می‌شود عمل کرد. به علاوه ابن بکیر از اصحاب اجماع است و مرحوم کَشّی هم اسم ایشان را نقل کرده است. پس می‌شود ثقه. به علاوه در این روایت صفوان‌بن یحیی قبل از ابن بکیر وارد شده و جلالت ایشان شأن مشخص است و ایشان را هم از اصحاب اجماع می‌نامند و ما قائل هستیم که اصحاب اجماع وثاقتشان محرّز و شیخ اوّلی هم که از آنها نقل می‌کند، وثاقتش ثابت است.

لذا این روایت از نظر سندی مشکلی ندارد. فقط یک نفر در این روایت است که محمدبن عبدالله انصاری است و ایشان با این تعبیر، توثیقی برایش در کتاب رجالی نیامده است. آقایان رجالیین، محمدبن عبدالله ابن قالب انصاری را توثیق کرده‌اند. ولی همانطور که آیت‌الله خویی می‌فرمایند، وقتی که طبقه خودش و طبقه‌ی مَن یَروی عنه و طبقه‌ی مَن یَروی هُوَ عنه را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که علی‌القاعده و علی‌الظاهر آنها یک نفر هستند و از این نظر مشکلی ندارد. به علاوه اگر احمدبن محمدبن عیسی باشد، مشکلی ندارد و محذوری در آن نیست. پس سند این روایت مشکلی ندارد.

اما اگر دلالت و فقه‌الحدیث این روایت را بررسی کنیم، می‌بینیم که تصریح می‌کند که زن حرّه می‌تواند مکشوفه الرأس نماز بخواند و سرش را نپوشاند و از این حیث محذوری نیست. حال چه کنیم؟ از یک طرف می‌گویند نصوصی داریم که از آنها می‌فهمیم که زن در نماز باید سرش را بپوشاند و از طرف دیگر نصّی داریم که تصریح می‌کند که لازم نیست زن سرش را در نماز بپوشاند. در اینجا اصحاب و علما به فکر راه چاره افتادند. مرحوم شیخ طوسی می‌فرمایند مانعی ندارد که زن مسلمان نماز بخواند و روی سرش قناع (چیزی که زن‌ها با آن سرشان را می‌پوشانند و از مقنعه بزرگ‌تر است) نباشد.

در اینجا شیخ طوسی 3 احتمال را مطرح می‌کنند. احتمال اول اینکه بر صبیه و صغیره حمل کرده‌اند. احتمال دوم اینکه در حال عدم تمکّن نمی‌توانستند و حمل بر حال ضرورت کردند.

احتمال سوم اینکه ولو قناع ندارد، ولی لباسی دارد که همه‌ی سر را می‌پوشاند. ایشان می‌فرمایند روایتی که کلمه مرأئه‌ی مسلمه دارد، اصلاً کلمه حرّه ندارد و ممکن است شامل مرأئه‌ی مسلمان حرّه نشود و فقط أَمه باشد و أمه هم که در این زمینه مشکلی ندارد. پس شیخ طوسی در تهذیب، این روایت را هم به صبیه و هم به حال ضرورت توجیه کرده‌اند.

توجیه اول به صبیه که علی‌الظاهر نمی‌شود با آن همراهی کرد، چون در روایت به کلمه مرأه که بر صغیره منطبق نیست، تصریح شده است. زیرا مرأه به معنای زن بالغه است.

توجیه دوم ایشان این است که شاید اختصاص به حال ضرورت داشته باشد، یعنی مقنعه ندارند و نمی‌توانند بپوشانند و این را هم نمی‌شود پذیرفت. اگر بحث ضرورت باشد فقط بحث سر مطرح نیست بلکه بقیه بدن هم مطرح است و انصافاً این جمع، جمع تَبَّرعی است، چون با ظاهر کلام منافات دارد و ظاهر کلام این است که حضرت می‌فرمایند آنچه که منسبق بر ذهن می‌شود به فرموده آیت‌الله خویی، حالِ اختیار است نه حالِ ضرورت. مثلاً اگر کسی بگوید شُربُ الخَمر حلال، یعنی انسان شُرب خَمر را حمل بر اضطرار می‌کند؟ خیر. پس ما دو حمل و دو وجه جمع را اشاره کردیم.

وجه جمع سوم از شیخ طوسی است که می‌فرمایند لباسی داشته باشد که همه‌ی سر را بپوشاند، پس در اینجا قناع خصوصیت ندارد. وقتی می‌گوید قناعی نداشته باشد، منظور قناعی که ساتر است، نباشد، اشکالی ندارد، نه قناعی که مثلاً چادر باشد. چون ظاهراً قناع از حیث قناع و مقنعه بودنش خصوصیتی نداشته است. به علاوه فعلاً روایتی را می‌خوانیم که به قناع ربطی ندارد.

وجه جمع سوم از صاحب حدائق جلد 7 صفحه 12 می‌فرمایند منظور این بوده که با قناعِ به خصوص لازم نیست ستر پوشانده شود، اما مقابل جمع است با اینکه ستر با ساتر دیگری باید باشد.

این توجیه به درد روایاتی که تصریح می‌کند زن مکشوفه الرأس باشد، نمی‌خورد. کلمه مکشوفه الرأس کنایه از این است که نه قناع است و نه لباس دیگری که سر را بپوشاند. لذا همانطور که آیت‌الله خویی می‌فرمایند انصافاً ما به حَسَب ظاهر جوابی از این موثّقه نداریم و معارضه‌ی متغارضِ مستقر بین این روایت و روایات دیگر شکل می‌گیرد.

وجه جمع چهارم این است که ممکن است کسی بگوید روایات دیگر را حمل بر استحباب کنیم، یعنی روایاتی که می‌گفت زن سر را بپوشاند، به قرینه این روایت حمل بر استحباب شوند. آیت‌الله خویی جواب می‌دهد وقتی ما به آن روایات نگاه می‌کنیم (زن سر را بپوشاند) بعضی از آن روایات عاری از این است که حمل بر استحباب شوند.

صاحب وسائل حدیث 9 باب 28 جلد 4 اشاره می‌کند که کمترین حدّی که زن در آن می‌تواند نماز بخواند، این است که خودش را بپوشاند. سند این حدیث صحیحه است. در اینجا از مقدار اقلّ واجب سؤال شده است و حضرت ستر رأس را تصریح می‌کنند و حمل بر استحباب هم نمی‌شود.

لذا وجه جمع چهارم هم قابل پذیرش نیست که البته در این وجه در سایر ادله تصرف کردیم. تعارض مستقر است و مشکل داریم و چاره‌ای نداریم جز اینکه این موثّقه را کنار بگذاریم. چون با نصوصی که به فرموده آیت‌الله خویی مستقیض هستند و بلکه تواتر اجماعی دارند و متعدد هستند، آن نصوص را اخذ می‌کنیم و این موثّقه را طرح می‌کنیم. بنابراین پوشاندن سر برای زن در نماز واجب است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo