درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
99/10/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم پوشیدن لباس شهرت / حکم پوشیدن لباس مختص مرد برای زن و بالعکس
آیا پوشیدن لباس شهرت اشکال دارد یا خیر؟ آقایان میگویند ابتدا باید بحث کنیم که آیا پوشیدن لباس شهرت حرام است یا خیر؟ اگر بگوییم پوشیدن لباس شهرت حرام است، ممکن است بگوییم نماز مبتلا به اشکال میشود، چون با عمل حرامی میخواهد تقرب إلی المولا حاصل کند و قصد قربت از آن به دست نمیآید و فرض هم این است که بنابراین یکی از واجبات نماز مستور بودن بدن است و پوشش بر بدن. آنهم پوششی که مقیّد به لباس شهرت نباشد. شرط عمل واجب در نماز را احتیاط نکرده است و این یکی از خصوصیات و شرایط نماز بوده و این شرط برای او حاصل نشد و لذا ممکن است بگوییم نمازش اشکال دارد.
آیتالله خویی میفرمایند پوشیدن لباس شهرت کراهت دارد نه حرمت، که در این صورت مشکلی برای نماز نیست.
سؤال: اگر هر صنفی لباسی خارج از روال متعارف جامعه بپوشد، مثلاً اگر اطبا، نیروهای نظامی، کارگران شهرداری، کارمندان آتشنشانی، روحانیت و امثالهم لباس مخصوص به کار خود را بپوشند، آیا موضوعاً معنایش لباس شهرت نیست؟
یک بیان این است که لباس شهرت لباسی است که خروج از زی باشد و وقتی چیزی برای هر حرفه و صنعتی زیِ انسان شد، لذا با این ضابطه اصلاً لباس شهرت نیست، چون برای گروههای کاری فوق خروج از زی نیست. اگر هم لباس شهرت را به این معنا تفسیر کنیم که لباسی است که باعث انگشتنما شدن در بین مردم شود، در اینجا هم بنای عملیِ عقلایی این است که هر گروه کاری علامتی برای شناسایی داشته باشد. خصوصاً در بسط و گسترش جوامع که جامعهها به این درجه از بزرگی رسیدهاند و مردم از خصوصیات درونی یکدیگر اطلاع ندارند، شناسایی آنها با این علائم حاصل میشود و به علاوه اگر این علائم نباشد، ممکن است هر کسی در لباس عامی بخواهد برای دیگران ایجاد مفسده کند، مثل پلیس که خودش را با لباس پلیسی در معرض مراجعه مردم قرار میدهد.
مثلاً والدین به فرزندشان میگویند هر وقت گم شدی و لباس پلیس دیدی، برو پیش پلیس. یعنی با این نحوه از پوشش به مردم خدمت و محبت میکند و خودش را در معرض قرار میدهد. عرف عقلا این است. یا یک روحانی با نحوه پوشش خود در خیابان یا هر جای دیگری، خودش را در معرض قرار میدهد و به دیگران میفهماند که من این قابلیت را دارم که در امور دینی به شما کمک کنم.
لذا این مسئله نه تنها با عرف عقلا مخالفتی ندارد، بلکه کمال موافقت را هم دارد. در واقع لباس متداول جامعه گاهی لباسی است که نوع جامعه میپوشند و گاهی لباسی است که صنف جامعه میپوشند. لباس شهرت زمانی است که انسان از صنفی باشد اما لباسی بپوشد که به آن صنف نخورد (در حال کار و مأموریت). ممکن است بگوییم این دلیل عقلی یا بناء عقلائی مخصص و مقید لُبّی است و از ابتدا ادلهی ناحیهی از لوث لباس شهرت را تقیید میزند.
بحث بعدی اینکه اگر زن لباس مختص به مرد و مرد لباس مختص به زن را بپوشد، آیا این کار حرام است یا خیر؟ و اگر حرام است، نماز زن یا مرد چگونه میشود؟ مثلاً زنی لباسش را شسته و هنوز خشک نشده و نیاز به پوشیدن لباس درون خانه دارد و لباس مردانه بپوشد. در اینجا گفتیم که بحث ما بحث عروه نیست و بحث آزاد داریم. د
ر مسئلهی عروه که آقایان هم حاشیهای بر آن زدهاند، عروه میفرمایند بنا بر احتیاط پوشیدن لباس زن بر مرد و بالعکس حرام است. این قول، قول أشهَر است و چند دلیل در مورد این قول وجود دارد. دلیل اول این روایت است مرحوم شیخ حر در وسائل در کتاب الصلوه جلد 5 باب 13 که در این روایت میفرمایند مردی که لباسهایش آنقدر بلند است که روی زمین کشیده میشود.
لباسهای زنها در عرف آن زمان مماس با زمین و از جلو بالاتر بوده است. حضرت میفرمایند من کراهت دارم که مرد به زن تشبُّه کند. این روایت از نظر سند مُرسَله است. مرحوم طبرسی در این روایت به هیچ سندی نقل نمیکند و مستقیماً آن را به ثُماعهبن مهران میرساند. اما آیتالله خویی میفرمایند همین روایت را مرحوم کلینی نقل کرده و همین متن را با سند درست آورده است. یعنی سند معتبر است، ولی صحیحه نیست. چون در روایتی که مرحوم کلینی در کافی آورده، در سند، روایت عثمانبن عیسی است و قطعاً ایشان ثقه و واقفی بوده، لذا از حیث سند، معتبر است اما صحیحه نیست. پس سند روایت مشکلی ندارد.
دلالت این روایت، این است که اصطلاح کراهت در مقابل حرمت نیست، اما ظهور در حرمت هم ندارد. یعنی اعم است، یعنی میتواند حرام باشد یا نباشد. به تعبیر دیگر دالِّ بر مرجوحیت است و اصلِ مرجوحیت استفاده میشود. لذا آیتالله خویی میفرمایند حداکثر دلالت مطلق بر مرجوحیت دارد و هم برای دلالت بر حرمت و هم برای دلالت بر کراهت صلاحیت دارد. لذا دلالت بر حرمتش ثابت نمیشود و اگر شک کنیم، اصلِ برائت است.
دلیل دوم روایتی است از امام صادق(علیهالسلام) در وسائل جلد 5 حدیث 2 باب 13 که در این روایت مردی را که در لباسش به زن تشبّه کند، نهی و منع میکنند. این روایت از حیث سند مشکل دارد.
دلیل سوم از امام صادق(علیهالسلام) در وسائل باب 13 که صاحب وسائل کراهت تشبه مرد به زن و زن به مرد را دو طرفه گفتهاند، ولی کراهت تشبه پیر و جوان را یک طرفه میدانند و گفتهاند که تشبه پیران به جوانان کراهت دارد. مثلاً پیرمردی مثل جوانها لباس بپوشد.آیتالله خویی میفرمایند این نوع از تشبه ربطی به لباس ندارد و تشبه عام است. یکی از اقسام تشبه، تشبه به لباس است ولی لباس به جنس مخالف نیست. این روایت خارج از محل کلام ما است.
دلیل چهارم روایتی است از مرحوم کلینی که در کافی از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده است که این روایت را مرحوم صاحب وسائل در کتاب التجاره جلد 17 باب 87 صفحه 284 نقل میکند که در این روایت به 3 روایت دیگر هم اشاره شده است. اشکال این روایت، شخصی است به نام عَمربن شمر که در سند این روایت، ورایی برای احراز وثاقتش نیست و از حیث سند مشکل دارد. از حیث دلالت زنهایی هستند که تشبّه به مردها دارند.
آیتالله خویی میفرمایند بعضیها مناقشه کردهاند و گفتهاند از این تشبه ارادهی اطلاق نشده است. بلکه در خصوص تذکر و تأنّص بوده، یعنی جای خصوصیات زنانگی و اخلاق و رفتار مردانگی عوض شود. مثلاً مردی با عشوه رفتار کند و زنی رفتارهای مردانه داشته باشد (نوع حرکات و اظهار موضعهایشان). یا مردی در مقام رفتار به قوم لوط اقتدا کند (تشبه رجال به نسا).
شاهد این مطلب، روایت دوم این باب است که میفرمایند اشکال این روایت این است که در این روایت هم حسینبن علوان وثاقتش ثابت نیست. اولاً سند این روایت مشکل دارد. ثانیاً حضرت روایت پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بر یک مورد خاص تطبیق کردند. تطبیق روایت بر این مورد، معنایش این نیست که آن روایت به اطلاقش نتواند شامل موارد دیگر شود. اگر اطلاق روایت اول را پذیرفتیم، چون به حَسَب ظاهر اطلاق داشت، ولی روایت دوم بر فرض پذیرش سندش، حضرت علی(علیهالسلام) در مسئلهای روایت پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را که اطلاق داشت بر این مورد، منطبق کردند. این، مصداق یکی از مصادیق واضح آن روایت میشود و دلیل بر اختصاص و تقیید اطلاق نیست.
پس اگر روایت دوم از حیث سند درست بود، باز هم تولید مشکل در اصلِ تشبه رجال به نسا و بالعکس و تقیید زدنش فقط به مُخَنَّث بودن و امثالهم نمیکرد.
لذا آیتالله خویی میفرمایند استدلال شده است. روایت اول، دوم، سوم ضعیفالسند است، ولی روایت چهارم هم دلالتش خوب است و هم اطلاقش خوب و محفوظ است اما چون از نظر سند عمربن شمر در این روایت وجود داشت، لذا سندش مشکل دارد.
آیتالله خویی میفرمایند آنچه که ما از ظاهر این روایات میفهمیم این است که اگر به قصد تشبه نپوشد، غرض عقلایی هم در کار نخواهد بود. مثلاً مدت زمان کم باشد، مثل اینکه کسی کفش زنی را بپوشد به خاطر اینکه پایش را بپوشاند یا بالعکس و یا لباس دیگری را بپوشد به خاطر اینکه سردش است، انصافاً در این مقولهها روایت از این نحوه از مواردی که قصد تشبه ندارد و غرض عقلایی وجود دارد، انصراف دارد.