درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
99/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم پوشش زنهای مسلمان از زنهای یهودی و نصرانی
پوشش زن از زن باید به اندازهای باشد که عورتین او را بپوشاند و ماسِوایِ این مقدار (به شرط اینکه قصد رِیبه و تلذذ در کار نباشد)، واجب نیست، إلا زنهای یهودی و نصرانی. در بعضی از موارد انحلال صورت میگیرد مثل بُعولتهن، طبعاً هر زنی نسبت به شوهر یا برادر یا فرزند برادرش و ... اما در بعضی از موارد مثل أیمانهنّ ممکن است انحلالی هم نباشد، یا مثل نساءهن یعنی مجموعهی نساء و زنهای مؤمنه.
در اینجا تفاسیر مختلفی وجود دارد، بعضی از تفاسیر میگوید مراد از نساءهن، زنهایی که با آنها در ارتباط هستند مثل خدمتکارها. نساءهن یعنی زنهای مؤمنه و أیمانهن یعنی زنهای أمه. ولی بعضیها هم ممکن است بگویند در أیمانهن انحلالی باشد، یعنی مثلاً هر زنی نسبت به کنیز خودش. از مجموعهی سیرهی متشرعه در طول تاریخ مسئلهی بسیار محل ابتلا و اینکه مخالفتی ظاهر نشده، خانوادههای متدین و متشرعه محل ابتلایشان هم بوده است.
بنابراین نسبت به مجموعهی زنها اعم از مؤمنه، غیر مؤمنه، أمهی خودش یا أمهی غیر، اگر بدن (غیر از عورتین) برهنه باشد، اشکال ندارد.
صاحب وسائل در وسائل جلد 20 باب 124 صفحه 225 به مرحوم شیخ نسبتی داده و میفرمایند زنی که عبد یا أمه دارد (مملوک دارد)، این زن به چه مقدار از اعضاء بدن مملوکش میتواند نگاه کند؟ مردی که أمه دارد، میتواند به همه قسمتهای بدن أمه نگاه کند و حتی با او مباشرت کند. اما زنی که عبد یا أمه دارد، نسبت به عبد فقط میتواند به عبدش نگاه کند و عبد فقط میتواند به موی زن نگاه کند.
شاهد این مطلب این است که عبیدی که مذکّر است، مراد نیست. یعنی زن به بدن زن میتواند نگاه کند، غیر از عورت. یعنی مردها داخل در ما مَلَکَت أیمانهن (إماء) نیستند. آیتالله خویی میفرمایند همین مقدار به عنوان مؤید برای برداشت ما خوب است که مراد از أیمانهن إماء باشد.
روایت معاویهبن عمّار حدیث 5 باب 124 با سند صحیحه، میفرمایند حدود 30 نفر نشسته بودیم و پدرم (معاویهبن عمّار) وارد شد و حضرت به او خوشامد گفتند.
حضرت خطاب به معاویهبن عمّار فرمود او پسرت است؟ پاسخ داد بله. پدرم به حضرت گفت پسرم فکر میکند اهل مدینه کاری میکنند که کار حلالی نیست. حضرت فرمود چه کاری؟ پدرم گفت گاهی میبینیم که زن قریشی یا زن هاشمی سوار میشود و دستش را روی سر غلامش میگذارد و یا گردن عبدش را میگیرد. حضرت فرمود قرآن نخواندی؟ گفت خواندم.
حضرت فرمود اگر مملوک مو و ساق را را ببیند، اشکال ندارد. پس انگار حضرت أیمانهن را شامل مرد هم قرار دادند. پس درون ما ملکت أیمانهن، عبید هم شدند.
چون این بالاتر از نگاه محل کلام بوده و جواز تماس مرأه با عبد بوده، و دعوا و سخن سرِ لمس بوده، در حالیکه هیچ کس قائل به جواز لمس نیست و خلافی در حرمتش نیست و آیه قرآن هم نازل به این نیست. پس، از این جهت از محل کلام، این روایت اجنبی است.
به علاوه این روایت حکم تعبّدی را با خودش نیاورده و به ظاهرِ قرآن استدلال کرده است. این روایت منطبق بر محل بحث بوده و حضرت از یک طرف با أیمانهن فرمود که این مقدار از محرمیت اشکال ندارد و از طرف دیگر مملوک هم میتواند شَعر و ساق را ببیند. یعنی پوشاندن شعر و ساق بر زن واجب نیست و در این مقدار از تماس هم اشکال ندارد.
در اینجا حضرت دو مسئله را روشن میکند، مسئلهی اول تماس بدن زن با عبدش و مسئلهی دوم نگاه عبد به آن زن و در نتیجه مقدار لازمالپوشش او. پس این مقدار نگاه مرد به شعر و ساق زن اشکال ندارد. یعنی ما باشیم و خودِ این روایت، محذوری ندارد. آیتالله خویی میفرمایند مرأه فقط برای عبد خودش و مُماثه قائل به جوازش نیست و خلافی هم در حرمتش نیست. چرا؟ اگر ما بودیم و این روایت، اشکالش چه بود که تخصیص بزنیم و آن را جزء موارد استثنا قرار بدهیم؟
لذا با توجه به مجموعهی این روایات ممکن است بگوییم نگاه به عبد و مولای زن هم تا این حد اشکال نداشته باشد. بنابراین نگاه کردن زنها به بدن زنهای دیگر محذوری ندارد، إلّا قُبُل و دُبُر، البته تا زمانی که اغراض فاسده در کار نباشد. چون اگر قرار باشد که عبید باشد، معنایش این است که تمام بدن باشد و باز تمام بدن اشکال دارد، مگر اینکه بگوییم تمام بدن مراد عبید هم باشد، اما چه مقدار نسبت به عبید اشکال ندارد؟ مو و ساق.