< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم نگاه کردن مرد به محاسن زنی که قصد ازدواج با او را دارد

اگر مردی اراده‌ی ازدواج با زنی را داشته باشد و بخواهد با او ازدواج کند، نگاه به آن زن چه حکمی دارد؟ در مورد این مسئله تعدادی از روایات را که مرحوم صاحب وسائل در جلد 20 باب 36 به آن اشاره کرده بود، آوردیم. در ادامه‌ی این بحث، وارد بیان سؤال‌ها و جواب‌های موجود در این مسئله می‌شویم.

چند سؤال که حدود و صغور مسئله را روشن می‌کند و در قضیه مطرح است که با پاسخ به این سؤال‌ها، پاسخ این مسئله از جهات متعدد داده می‌شود.

سؤال اول: گفتیم که نگاه به زن هنگام اراده‌ی ازدواج جایز است، سؤال این است که به چه مقدار از بدن او می‌توان نگاه کرد؟ در مورد این سؤال حدود 6 قول وجود دارد.

قول اول از بعضی از بزرگان است که قائل هستند که فقط نگاه به وجه و کفّین آن زن جایز است. قائلان به این قول مرحوم علامه در ارشادالاذهان جلد 2 صفحه 5 و مرحوم صاحب ریاض که ایشان این قول را به مشهور نسبت می‌دهد، ولو مرحوم صاحب جواهر در النهایه جلد 29 صفحه 66 می‌فرمایند این شهرت برایمان ثابت نشد. اگرچه ثابت نشده که شهرت قائم بر اقتصار به وجه و کفین باشد. شیخ انصاری در رساله نکاح در موسوعه جلد 20 صفحه 39 این قول را انتخاب کرده‌اند.

قول دوم که قائلان به این قول قائل هستند که نگاه به وجه، کفین، ساق، گردن و شَعر (مو) جایز است. آیت‌الله خویی به این قول قائل است و در کتاب شرح عروه در موسوعه جلد 32 صفحه 13و 14 به این قول اشاره کرده است.

قول سوم که مرحوم صاحب عروه قائل به این قول است، در متن عروه می‌فرمایند نگاه به وجه، کفین، شعر و مَحاسِن جایز است.

قول چهارم که قائلان به این قول می‌گویند نگاه به وجه، کفین، شعر، محاسن، مَعاصِم (محلی که دستبند می‌بندند) و جمیع‌الجسد (تمام بدن) جایز است. یعنی این قول نگاه به تمام بدن (به استثنای عورت) را شامل می‌شود. مرحوم فاضل هم می‌فرمایند به استثنای عورتین و در این استثنا می‌فرمایند حقّ نگاه کردن به عورتین را ندارد و فرقی نمی‌کند که از روی لباس و یا بدون لباس باشد. مرحوم امام خمینی هم عورة را استثنا کرده‌اند.

قول پنجم که مرحوم صاحب جواهر در النهایه جلد 29 صفحه 66 قائل است که نگاه به وجه، کفین، شعر، محاسن، جسد یا بدن و مشی (راه رفتن) او جایز است.

قول ششم قول خودِ مرحوم صاحب جواهر است که در النهایه جلد 29 صفحه 67 می‌فرمایند نگاه به عورة هم جایز است، یعنی حتی می‌تواند به عورة او هم نگاه کند (البته از روی لباس).

قبل از ورود به استفاده از روایات، به چند لغت و معانی آنها که محل کلام است، اشاره می‌کنیم. لغت اول، کلمه‌ی مَعاصِم (جمع مَعصَمه) است. یعنی از مچ دست زن تا آرنج که اصطلاحاً به آن ذراع یا ساق دست می‌گویند. ولی در بعضی از کتب لغت آمده که معاصم جایی است که دستبند می‌بندند و مقداری از موضع مچ بالاتر و به طرف آرنج یا بالاتر از آن و نزدیک آرنج است.

لذا قدر متیقّن از مچ تا آرنج مقداری است که عرف متداول دستبند را پوشش می‌دهد. لغت دوم، کلمه‌ی مَحاسِن (زیبایی‌ها) است. طبعاً محاسن یعنی مواضع زیبای زن. آیت‌الله خویی در کتاب نکاح صفحه 14 می‌فرمایند محاسن همان صورت، مو و دست است. بر این اساس عطف ظهور در تَغایُر دارد. پس محاسن در قبال 3 عضو دیگر یعنی وجه، کفین و شعر می‌باشد.

آیتالله خویی می‌فرمایند ما نمی‌پذیریم. کلمه‌ی محاسن در 3 روایت آمده است. یکی در روایت صحیحه‌ی غیاث‌بن ابراهیم از حضرت علی(علیه‌السلام) و 2 روایت دیگر، روایات ضعیف‌السند هستند. روایت دوم که مرحوم صاحب وسائل در حدیث 12 باب 36 متعرض آن شده و روایت سوم از عبدالله‌بن فضل از مرحوم کلینی در حدیث 5 باب 36 می‌باشد و هر دو روایت مُرسَله هستند. آیت‌الله خویی می‌فرمایند در این 3 روایت، کلمه‌ی محاسن مُتِفَرِّد (جدا شده) از کلمات دیگر در نقل بوده است. البته در روایت سوم عطف به شعر شده است.

ایشان می‌فرمایند پس مشخص می‌شود که مراد از محاسن چیزی که مغایر با وجه، کفین و شعر باشد، نیست. یعنی در این روایات کلمه‌ی محاسن در قبال 3 عضو دیگر نیامده و فقط خودش به کار رفته، إلّا در روایت اخیر که عطف به شعر شده است. پس مشخص می‌شود که مراد از کلمه‌ی محاسن چیزی جدا از 3 عضور دیگر نیست.

پس محاسن یعنی چه؟ و حُسن زن به چه کسی گفته می‌شود؟ حسن و جمال زن با وجه، کفین و شعر ظاهر می‌شود. پس ایشان می‌فرمایند چون محاسن با این 3 عضو حاصل می‌شود، مجالی برای تعدّی از این 3 عضو نیست. پس مراد از محاسنی که در این صحیحه آمده، همان 3 عضوی است که در سایر روایات وارد شده است.

لذا با توجه به اینها آیت‌الله خویی محاسن را به زیبایی‌های زن تعبیر می‌کند. یعنی زیبایی‌های زن را در وجه، کفین و شعر منحصر می‌کند. البته مرحوم طُرِیحی در مجمع‌البحرین می‌فرمایند محان زن، مواضع خوب و زیبای بدن زن است که خدای متعال امر به سَتر آنها کرده است.

پس با این خصوصیات به نظر می‌رسد که آیت‌الله خویی که کلمه‌ی محاسن را منحصر در وجه، کفین و شعر می‌کند، ظاهراً وجهی ندارد. البته ایشان گردن را هم جزء محاسن می‌آورد و در جای دیگری می‌فرمایند اگر شما گردن و ساق پا را جزء مواضع حسن زن اضافه می‌کنید، بقیه‌ی بدن زن مثل بالاتنه هم ممکن است برای خیلی‌ها مَدخَلیّت داشته باشد، لذا اگر شما در کلمه‌ی محاسن این توسعه را به اعتبار این معنا می‌دهید، فرقی بین گردن و ساق پا یا سایر قسمت‌های بدن نیست.

بحث عورتین (قسمت قُبُل و دُبُر) استثناست و بعضی از بزرگان می‌گویند عورتین دخالتی در خصوصیات مطلوبیت ندارد. لذا ممکن است بگوییم همه‌ی بدن داخل در کلمه‌ی محاسن است. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند به تمام بدن زن می‌تواند نگاه کند، ولی امر به توقیقِ ثیاب داریم. پس علی‌الظاهر کلمه‌ی محاسن همه‌ی بدن حتی عورتین را شامل می‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo