< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم نگاه مرد به زن‌های اهل ذمه

نگاه مرد به زن‌های اهل ذمه چگونه است؟

اولین دلیل برای جواز نظر به منزله إماء بودنِ زن‌های اهل ذمه است. این تعبیر، تعبیری است که زن‌های أمه به منزله إماء بودنشان، مملوک مسلمانان نیستند (چون مملوک مسلمان بودن شرایط خاصی دارد). دلیل دوم روایت معتبره سکونی است که در این معتبره شیخ حرّ عاملی در وسائل جلد 20 باب 12 حدیث اول می‌فرمایند نساء اهل ذمه احترامی ندارند و بر اساس عدم احترام می‌شود به موها و دست‌های آنها نگاه کرد. واضح است که صورت و دست‌ها و پاها تا مچ طبق آنچه که قبلاً گفتیم، نسبت به زن‌های مسلمان هم بدون قصد ریبه و لذت جایز است.

زن‌های اهل ذمه علاوه صورت، موها و دست‌هایشان هم اضافه می‌شود که از مچ تا آرنج اشکال ندارد. سند این روایت معتبره سکونی است. مرحوم شیخ در مورد سکونی در عده می‌فرمایند روایات سکونی مورد عمل اصحاب است، البته به شرط عدم معارضه روایاتِ امثال سکونی با فتاوا و روایات امامیه.

در عده الاصول مرحوم شیخ در بحث حجیت خبر واحد می‌فرمایند ملاک، ثقه در نقل بودن است. پس سکونی هم به تصریح ایشان ثقه است. غالب روایات سکونی هم از طریق نوفلی به ما می‌رسد و معتبر بودن نوفلی هم ثابت است. ید هم 3 استعمال دارد از سر انگشتان تا مچ، از سر انگشتان تا آرنج و از سر انگشتان تا شانه. آن استعمال قطعی که در لسان روایات و ادله شرطیه استعمال دارد، از سر انگشتان تا آرنج است. لذا در بقیه زن‌ها تا مچ می‌شود نگاه کرد و زن‌های اهل ذمه یعنی یهودی و نصرانی و بعضی‌ها زرتشتی‌ها (اهل کتاب) را هم ضمیمه کرده‌اند، می‌شود تا آرنج به آنها حداقل و قدر متیقن نگاه کرد.

دلیل سوم روایتی است از عباد ‌بن صهیب. این روایت را صاحب وسائل در وسائل جلد 20 باب 113 حدیث اول آورده است.

صاحب جواهر از این روایت تعبیر به خبر کرده است (خبر عباد‌بن صهیب). بعضی‌ها این روایت را تعبیر به صحیحه و بعضی‌ها تعبیر به موثقه کرده‌اند. مرحوم کلینی این روایت را در کتاب کافی و شیخ صدوق هم در فقیه و هم در علل الشرایع نقل کرده‌اند.

شیخ صدوق در علل، مجنون را حذف کرده و به جای العروج اهل ذمه را آورده‌اند. در بحث سند این روایت نکته اول این است که مرحوم حکیم در مستمسک عروه جلد 12 صفحه 17 چون دیدند صاحب جواهر در جواهر جلد 29 صفحه 69 این روایت را به خبر عباد‌بن صهیب تعبیر کرده، ایشان هم به همین تعبیر می‌کند.

مرحوم حکیم در ادامه می‌فرمایند احمدبن محمدبن عیسی کسی است که مرحوم برقی را از قم اخراج کرد. احمدبن محمدبن عیسی که با مرحوم برقی اینگونه رفتار کرد، در سند این روایت از ابن محبوب که او هم از عباد‌بن صهیب نقل می‌کند، پس اگر ابن محبوب از عباد‌بن صهیبی نقل کند که ضعیف باشد، پس احمدبن محمدبن عیسی هم از ابن محبوب نقل نمی‌کرد. پس مشخص می‌شود عباد‌بن صهیب ثقه است.

البته آیت‌الله شبیری می‌فرمایند به خاطر نقل از ضعاف نبوده، بلکه به خاطر این بوده که مرحوم برقی گاهی روایاتی را که از زاویه دید احمد غلوآمیز است، نقل می‌کرده و ایشان می‌فرمایند جمله وسط یک جمله معترضه است و در آنجا منظور این است که ربطی به اخراج کردن مرحوم برقی از قم ندارد، بلکه منظور از اخرج به خاطر نقل از قلات بوده و مرحوم برقی چون در بغداد بوده و بغدادیین فضائل اهل بیت را نقل می‌کردند و قمیین آن فضائل را نقل نمی‌کردند، در اینجا این حالت برای احمدبن محمدبن عیسی نسبت به برقی ایجاد شده است. مرحوم حکیم یکی از راه‌های اثبات وثاقت عباد‌بن صهیب را این می‌دانند و راه دوم این است که می‌گویند حسن‌بن محبوب از اصحاب اجماع است و نفر اولی که اصحاب اجماع از او نقل کنند، وثاقتش اثبات می‌شود، یعنی توثیق عام. نفر اول عباد‌بن صهیب است پس اثبات وثاقت او شد، لذا این روایت معتبره است.

مرحوم حکیم می‌فرمایند بعید نیست همین مقدار در جبران ضعف سند باشد. دلیل چهارم این است که آیت‌الله خویی در شرح عروه جلد 32 می‌فرمایند صحیحه عباد‌بن صهیب یعنی عباد‌بن صهیب نه تنها ثقه بوده، بلکه امامی هم هست. اما ایشان در کتاب معجم جلد 9 می‌فرمایند وثاقتش مفروغ عنه است چون به شهادت مرحوم نجاشی، عباد‌بن صهیب ثقه است و همچنین علی‌بن ابراهیم در تفسیرش، چون آیت‌الله خویی قائل به اسناد تفسیر علی‌بن ابراهیم ثقه هستند و به شهادت شیخ طوسی و کشّی سنی هم هست.

پس وثاقتش از طرف مرحوم نجاشی و علی‌بن ابراهیم و سنی بودنش از طریق شیخ طوسی و کشی. اولاً دو تعبیر آیت‌الله خویی بینشان تنافی است چون در کتاب شرح عروه می‌فرمایند صحیحه است و در کتاب معجم می‌فرمایند ثقه است. ثانیاً قائل نیستیم که همه تفاسیر اسناد علی‌بن ابراهیم ثقه هستند. پس علی‌القاعده وثاقتش از توثیق مرحوم نجاشی ثابت می‌شود. تا اینجا اصل وثاقتش ثابت شده و هیچ کس نگفته ضعیف و کذاب است.

پس اعتبار این سند مفروغ عنه است. مرحوم تستری صاحب قاموس الرجال در جلد 5 صفحه 649 می‌فرمایند روایتی داریم که شهادت می‌دهد که سنی است و اخبار شهادت می‌دهند که ایشان سنی و بتری است (دوازده امامی نیستند). بعد از شهادت دادن اخبار ثقه‌های مرحوم نجاشی در امامیه بودنش ظهور دارد. مرحوم نجاشی افرادی را که می‌گوید ثقه یعنی امامیه ثقه وإلا اگر سنی باشد، نمی‌گوید ثقه مثلاً می‌گوید یعتمد علی حدیث. پس این کلام مرحوم نجاشی که ظهور دارد در اینکه عباد‌بن صهیب امامی هم هست. صاحب قاموس الرجال می‌فرمایند بعد از شهادت اخبار به سنی بودنش، قول مرحوم نجاشی از درجه اعتبار و ظهور ساقط می‌شود. پس ثقه مرحوم نجاشی در اینجا به معنای نفس ثقه در نقل است بدون امامی بودن.

سؤال: شهادت الاخباری که صاحب قاموس الرجال گفته شهادت می‌دهم به سنی‌گری او، کدام اخبار است؟ در رجال کشّی امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند در حالیکه در حال طواف بودم، کسی لباسم را می‌کشید و دقت کردم و دیدم عبادبن بصری است. او به از حضرت سؤال کرد که چرا چنین لباسی می‌پوشی؟ حضرت پاسخ داد این لباسی است که آن را با یک دینار خریدم. اگر من مثل جدم کرباس کذایی بپوشم، مردم می‌گویند تو ریاکار هستی. صاحب قاموس الرجال از این روایت برداشت کرده و می‌فرمایند اینکه آدم جسور و کذایی به حضرت چنین اعتراض بی ادبانه‌ای می‌کند و حضرت جوابش را اینگونه می‌دهد، پس مشخص می‌شود که عبادبن بصری علی‌القاعده امامی نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo