< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

99/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجاب بانوان / بررسی محدوده حجاب بانوان / حکم نگاه مرد به زن‌های اهل ذمه / ادله جواز نظر به زن‌های کافره ذمی

برای جواز نظر به زن‌های کافره ذمی از ادله استفاده می‌شود. دلیل اول دلیل معتبره سکونی، دلیل دوم دلیل لأنها ممالیک و دلیل سوم صحیحه‌ی عبادبن صهیب است که بنا بر روایاتی که در این مورد وجود دارد، مشکلی در قضیه ما نحن فیه نیست. در این روایت حضرت تعبیر کردند که زن‌های اهل ذمه از سه راه قابل استناد هستند. اول در روایت نقل علل الشرایع که اهل ذمه به جای علوج و دوم کلمه علوج می‌تواند زن‌های کافره را شامل شود و سوم هم علت آن، که هر 3 این خصوصیات مشکل را حل می‌کند.

به مناسب این روایت مسئله‌ی دیگری زنده می‌شود و آن این است که اهل بوادی را چه باید کرد؟ اگر صحیحه‌ی عبادبن صهیب باشد، یک راه استدلال مستند جواز نگاه به اهل ذمه از باب تعلیل است و همان تعلیل سایر زن‌های کافره را هم شامل می‌شود و فقط اختصاص به زن‌های اهل ذمه ندارد. اگر دلیل ما معتبره سکونی باشد، در اینجا ممکن است کسی بگوید وقتی آنها حرمتی ندارند، بنابراین به طریق اُولی سایر زن‌ها هم حرمتی ندارند. زن‌های اهل ذمه (به تعبیر آیت‌الله خویی زن‌های اهل کتاب) در ذمه اسلام قرار گرفته‌اند، پس زن‌های دیگر از این جهت مسئله‌شان واضح است.

سؤال: اهل بادیه و قراء چگونه هستند؟ صاحب عروه قیود زن‌های اهل ذمه را آورده و بعد وارد اهل بوادی شده است. ولی چون از جمله علت‌های حکم زن‌های اهل ذمه صحیحه‌ی عبادبن صهیب است و در این صحیحه اول زن‌های اهل تهامه، اعراب، اهل سواد و علوج آمد، به این مناسبت این مسئله را مطرح می‌کنیم. صاحب عروه می‌فرمایند نگاه کردن به زن‌های بیابان‌نشین و زن‌های روستایی راحت‌تر است و دلیلش صحیحه‌ی عبادبن صهیب است.

وجه اِشکال این روایت این است که آیت‌الله خویی می‌فرمایند ظاهراً منشأ قول به ضعف این روایت تعبیر صاحب جواهر است که در جلد 29 صفحه 69 تعبیر به خبر عبادبن صهیب کردند. اما به قول آیت‌الله خویی، صاحب جواهر گاهی از صحیحه هم تعبیر به خبر می‌کنند و خیلی در مقام اصطلاحات در کتاب جواهر نیستند و گاهی یک روایت را در یک مسئله تعبیر به خبر و در مسئله‌ی دیگر تعبیر به صحیحه کرده است.

کاری که آیت‌الله خویی هم در عبادبن صهیب کرده، یعنی ایشان را در فقه خود تعبیر به صحیحه و در جای دیگر می‌گوید عامی یعنی موثقه است. لذا عبادبن صهیب قطعاً ثقه است و روایت، اگر صحیحه نباشد، حداقل معتبره است. پس این روایت از نظر سند و دلالت محذوری ندارد و باید به آن اخذ کرد.

سؤال: نگاه به زن‌های اهل ذمه و اهل بوادی و قراء، تا چه محدوده‌ای جایز است؟ و آیا فقط دست‌ها و سر ملاک است که در معتبره سکونی رئوس (سرها) و أیدی آمده است، ملاک است؟ آقایان می‌گویند خیر، این ظاهر درست است که در روایت تصریح شده، ولی در روایت عبادبن صهیب می‌گوید لا باس بالنظر إلی رئوس.

در اینجا جسد (بدن) آمده اما نسبت به زن‌های کافر ذمی یا نسبت به زن‌های اعراب، اهل تهامه، اهل سواد و علوج کلمه‌ای که در روایت آمده لا باس بالنظر إلی رئوس اهل تهامه است. معتبره سکونی گفت شعور و أیدی. رئوس همان شعور است یعنی موهای سر و أیدی را هم اضافه کرده، پس صحیحه‌ی عبادبن صهیب فقط موهای سر را گفته و معتبره سکونی علاوه بر موهای سر، دست‌ها را هم اضافه کرده است. پس لازمه‌ی مورد جواز می‌شود دست و موی سر.

سؤال: آیا به ساق پای آن زن‌ها هم می‌شود نگاه کرد یا خیر؟ مثلاً اگر لباس کوتاهی پوشیده باشد و مقداری از شکم او بیرون باشد، آیا می‌شود به شکم او نگاه کرد؟

در مورد این زن‌ها، مراد مقداری است که عادتاً نمی‌پوشانند. آیت‌الله خویی بین زن‌های اعراب و قراء و امثالهم با زن‌های کافر ذمی فرق گذاشته است. ایشان می‌فرمایند حکم اینها با حکم زن‌های کافر ذمی یکی نیست. چون منشأ این جواز در ذمی‌ها عدم حرمت بود. بنابراین ذمی‌ها حتی اگر چیزی را که عادتاً می‌پوشانند، نپوشانند و به آنها نگاه شود، اشکال ندارد، چون اینها حرمتی ندارند. اما در مواردی که اهل بوادی است، از باب إذا نُهین لایَنتَهین است، پس جواز مربوط به این نساء مثل مواردی است که اگر کسی حیا را از خودش انداخت، غیبت ندارد. چون کسی که ماستره الله را کشف کرده و برای خودش حرمتی قائل نیست، احترامی ندارد. لذا نسبت به این زن‌ها همان مواردی است که خودشان عادتاً نمی‌پوشانند.

صاحب عروه می‌فرمایند زن‌های ذمی شبیه اهل بوادی و اهل قراء بر آن مقداری که عادتاً نمی‌پوشانند، اکتفا کنند. لذا اگر عادتاً می‌پوشاند، اما یک زن ذمی استثنائاً نپوشاند، دیگر به او نمی‌شود نگاه کرد، یعنی ملاک عادت نوعیه‌ی عرفیه است و تا آن مقدار را جایز است. اما اگر زن ذمیه‌ای بیشتر از آن مقدار را برهنه کرد، لذا اگر زنان ذمی دامن تا وسط ران پوشیدند، حق نداریم به آنها ولو بدون قصد ریبه نگاه کنیم، چون از حد عادتشان خارج شده‌اند.

صاحب عروه می‌فرمایند بنا بر احتیاط واجب، آن مقداری را می‌تواند نگاه کند که عادتاً برهنه است. پس نظر صاحب عروه طبق والأحوط زن‌های کافر ذمی با زن‌های بوادی و غیره فرقی نمی‌کنند و در مورد هر دو فقط آن مقداری را می‌توانند نگاه کنند که عادتاً برهنه است.

آیت‌الله خویی می‌فرمایند جواز، مطلق است (غیر از عورت). چون مستند حرّ در نساء اهل ذمه و کفار این است که زن‌های اهل ذمه حرمتی ندارند یعنی اینها أعراض و آبرویشان محترم نیست. لذا می‌فرمایند موهایشان را می‌شود نگاه کرد حتی اگر عادتاً موهایشان را می‌پوشانند. آیت‌الله خویی در اینجا عقل فتوایی به خرج داده و فقط در مورد مو گفته است.

سؤال: اگر عادتاً تا ساق پا را می‌پوشانند، بیشتر از آن مقدار چگونه است؟ طبق ملاک آیت‌الله خویی باید بشود نگاه کنیم. اما طبیعی قضیه است که انصافاً همه بدن را که نمی‌شود نگاه کرد. اولاً در روایت سکونی کلمه شعور آمده است و درست است که گفت زن‌های اهل ذمه حرمتی ندارند، ولی به شعور و أیدی قید زد.

سؤال: چرا این دو را اختصاص به ذکر داد؟ در کتاب جعفریات روایتی است که می‌گوید بالنظر إلیهن، اما إلیهن به مواردی که در آن زمان آنها نمی‌پوشاندند که شامل وجه، شعر، ید بوده، انصراف دارد. سکونی می‌فرمایند شعر و ید، جعفریات هم می‌گوید إلیهن و إلیهن در آن زمان وجه، شعر و ید بوده است. در روایت قرب الاسناد از بختری فقط رئوس نساء اهل ذمه آمده است.

بعضی از آقایان می‌گویند اینکه صاحب عروه به أحوط تعبیر کرده، به جای أحوط باید به کلمه أقوی تعبیر کنیم. پس دیدگاه اول این است که فقط باید اکتفا کنیم به مواضعی که عادتاً ظاهر می‌کنند چه در نساء اهل ذمه و چه در زن‌های دیگر.

دیدگاه دوم تفصیل است که در نساء اهل ذمه می‌شود بیشتر از آن مقدار را دید ولی در نساء اهل بوادی و قراء و غیره ملاک همان مقدار عادت است.

انصافاً این روایات درست است که حضرت می‌فرمایند حرمتی ندارند، ولی به خودشان قید زده‌اند. در معتبره سکونی گفتند شعور و أیدی. لذا علی‌الظاهر آن تفاوتی که آیت‌الله خویی گذاشته، قابل تأمل است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo