درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه شعائر/ بررسی مصادیق شعائر / تقیّه - بررسی شبهات پیرامون مسئله تقیه

یکی از شعائری که وارد بحث آن شدیم تقیه بود و به شبهات پیرامون تقیه رسیدیم.

شبهه چهارم: التقیه تودی الی ترک الامر بالمعروف و النهی عن المنکر

اگر شیعه‌ای تقیه کند و وضو صحیح را به فردی که به سبک تسنن وضو می‌گیرد، امر به معروف و حتی ارشاد جاهل ترک می‌شود، اگر شیعه‌ای خانمش را در یک مجلس سه طلاقه کند، اگر سکوت کنند بمنزله طلاق بائن تلقی می‌شود و شوهر دیگر حق رجوع ندارد و هکذا.

پاسخ: چه کسی گفته آنجا امر به معروف و نهی از منکر واجب باشد؟ ادله تقیه حاکم بر ادله امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر جایی واجب است که تقیه واجب نباشد پس سالبه به انتفاء موضوع است.

امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد و فرد تقیه کننده در مرحله انزجار و عبوس بودن را در چهره خود پیدا می‌کند و مراتب بالاتر امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمی‌دهد.

موارد تقیه در موارد امر به معروف هم وارد شد اگر بخاطر امر به معروف و نهی از منکر تقیه نکنیم، موضوعی برای تقیه باقی نمی‌ماند.

شبهه پنجم

تقیه بدعت در دین است، تقیه در مقابل کافر وجود دارد نه تقیه در مقابل مسلمان (کاری که شما شیعیان انجام می‌دهید.)

پاسخ

به همان ملاکی که در مقابل کافر تقیه می‌کنیم به همان ملاک در مقابل مسلمان هم باید تقیه کرد و مناط یکی است و مناط حفظ جان و عرض و ناموس و مال معتنا به است. بعلاوه اینکه تقیه در مقابل مسلمان‌ها هم قائل بسیاری از اهل سنت دارد؛ شافعی، فخر رازی، احمد مصطفی مراغی (شاگرد شیخ محمد عبده).

فخر رازی ذیل آیه 28 سوره آل عمران در مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر) جلد 8 صفحه 13 می‌گوید:[1] ظاهر آیه بر جواز تقیه هنگام مواجهه با کافران غالب ولی مذهب شافعی این است که اگر وضعیت مشابهی بین مسلمانان پیش آید تقیه واجب است. با استناد به احادیثی مثل حرمة مال المسلم کحرمة دمه و یا من قتل دون ماله فهو شهید شافعی حکم کرده تقیه برای حراست از مال هم جایز است.

این برداشت وحدت ملاک از نظر شرع هم وجود دارد.

پاسخ نقضی

مواردی وجود دارد از اجتهادات خلفا که منجر به تغییر احکام ثابت دین شده و دین تغییر پیدا کرده این وارد بدعت نیست؟ آیا تغییر نص نبوی بدعت نیست؟

ما شواهدی داریم که در برخی موارد صحابه پیامبر تقیه در مقابل مسلمان می‌کردند، عمل صحابی هم حجت است پس می‌توان به آن‌ها نیز استناد کرد.

ابن حزم اندلسی نقل می‌کند از حارث ابن سوئد: سَمِعْت عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ یقُولُ: مَا مِنْ ذِی سُلْطَانٍ یرِیدُ أَنْ یکلِّفَنِی کلَامًا یدْرَأُ عَنِّی سَوْطًا أَوْ سَوْطَینِ إلَّا کنْت مُتَکلِّمًا بِهِ - وَلَا یعْرَفُ لَهُ مِنْ الصَّحَابَةِ - رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ - مُخَالِفٌ.[2]

بخاری از ابوهریره نقل می‌کند (علت شهرت مسلم و بخاری حذف روایات اهل بیت علیهم السلام است همیشه بین بخاری و ابی حنیفه تعارضاتی است که حل نمی‌شود): حفظت من رسول الله وعائین، فاما احدهما فبثثته و اما الآخر فلو بثثته قطع هذا الحلقوم. (پس تقیه وی نزد مسلمانان بوده است)

ابن حجر: آنچه منتشر نکرده احادیثی بوده که نام فرمان روایان بد رفتار بوده که ابوهریره به آنها تصریح نکرده مثل: اعوذ بالله من رأس الستین و عمارة الصبیان که به عمارت و خلافت یزید اشاره می‌کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo