درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / موارد تفصیل بین سبّ و لعن

کلام ما در بحث شعائر به بحث موارد حرمت تقیه رسید.

تقیه در موارد سب و برائت از اهل بیت علیهم السلام واجب است؟

دو دسته روایات بیان شد روایات مجوزه و روایات تفصیل دهنده بین سب و برائت.

آیت الله روحانی در جلد 17 فقه الصادق صفحه 272 وجه جمع خوب و مناسبی بیان می‌کنند.

نصوص در بحث سب و برائت و کلمات کفر آمیز چند طائفه هستند.

الف) برائت از عدم برائت و سب افضل است و در ظرف تقیه برائت و سب افضل از ترک آن‌هاست.

لاحظ: خبر عبد الله بن عجلان عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: سألته فقلت له: ان الضحاک قد ظهر بالکوفة، ویوشک ان ندعی الی البراءة من علی علیه السلام، فکیف نصنع؟ قال: (فابرأ منه) قلت: أیهما أحب الیک؟ قال: (ان تمضوا علی ما مضی علیه عمار بن یاسر، أخذ بمکة فقالوا له: ابرأ من رسول الله صلی الله علیه وآله فبرأ منه، فأنزل الله عز وجل عذره (الا من اکره وقلبه مطمئن بالایمان[1]

افضلیت از بعد از ایهما و اسم تفضیل فهمیده می‌شود که مطلوبیت مفضل بیشتر است.

وخبر الحضرمی عنه علیه السلام - فی حدیث - انه قیل له: مد الرقاب أحب الیک ام البراءة من علی علیه السلام؟ فقال علیه السلام: (الرخصة أحب الی، اما سمعت قول الله عز وجل فی عمار (الا من اکره وقلبه مطمئن بالایمان)[2]

الرخصة اگر به معنای اختیار باشد و قرار نگرفتن در این شرایط باشد استظهار افضلیت نمی‌شود. پس این دو حدیث دال بر افضلیت است.

طایفه دوم: ترک تقیه افضل است.

کخبر: یوسف بن عمران المیثمی، قال: سمعت میثم النهروانی یقول: دعانی أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام وقال: (کیفانت یا میثم إذا دعاک دعی بنی امیة عبید الله بن زیاد الی البراءة منی؟ فقلت: یا أمیر المؤمنین، انا والله لا ابرأ منک! قال علیه السلام: (إذا والله یقتلک ویصلبک) قلت: اصبر، فذاک فی الله قلیل! فقال: یا میثم، إذا تکون معی فی درجتی[3]

البته بنده از این حدیث جواز را استفاده می‌کنم و اگر تقیه می‌کرد هم این تعبیر شاید به کار برود و نهایت اشعار به رجحان ترک تقیه دارد.

وروی اصحاب التواریخ فی جماعة من حواری امیر المؤمنین علیه السلام: ککمیل بن زیاد، ورشید الهجری وقنبر وامثالهم، انه عرض علیهم البراءة منه علیه السلام ولم یبرؤا منه فصلبوا وقتلوا وقطعت ایدیهم وارجلهم ولسانهم، ولم یشک احد فی علو درجاتهم[4]

فعل فیر معصوم حجیت ندارد مگر اینکه سیره‌ای حاکی از نظر معصوم اخذ کنیم که موید به نظر معصوم باشد و یا این سیره تاریخی را ضمیمه به خبر کنیم.

طائفه سوم: دال بر تساوی تقیه و ترک تقیه است

کخبر عبد الله عطا، قال قلت لابی جعفر علیه السلام: دعی رجلان من اهل الکوفة فقیل لهما: ابرءا من امیر المؤمنین علیه السلام! فبرأ واحد منهما وأبی الآخر، فخلی سبیل الذی برأ، وقتل الاخر؟ فقال: (اما الذی برئ فرجل فقیه فی دینه، واما الذی لم یبرأ فرجل تعجل الی الجنة)[5]

اما ظاهرا فرض تساوی را بیان نمی‌کند و درجه فقاهت از دیگری بالاتر است و فرد فقیه دین را بهتر فهمیده است و فرد فقیه مطابق با دستور دین عمل کرده است و این روایت برای افضلیت تقیه استفاده شود بهتر است.

طائفه چهارم: تفصیل بین سب و برائت

کخبر: محمد بن میمون، عن جعفر بن محمد عن ابیه عن جده علیهم السلام، قال: (قال امیر المؤمنین علیه السلام: ستدعون الی سبی فسبونی وتدعون الی البراءة منی فمدوا الرقاب فانی علی الفطرة[6]

وخبر اخی دعبل عن الامام الرضا علیه السلام عن ابیه عن آبائه عن علی بن ابی طالب علیهم السلام: (انکم ستعرضون علی سبی، فان خفتم علی انفسکم فسبونی! الا وانکم ستعرضون علی البراءة منی، فلا تفعلوا، فانی علی الفطرة)

این حدیث هم توسط خود حضرت نفی شده و این حدیث دلیلی بر تفصیل نیست بله خبر محمد بم میمون دال بر تفصیل است و وجه جمع در جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo