درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / موارد تفصیل بین سبّ و لعن

در آستانه ولادت امیر مومنان سلام الله علیه هستیم، این عید را به محضر اهل بیت به خصوص آقا و مولا علی بن موسی الرضا و آقا امام عصر و شما بزرگواران تبریک عرض می‌کنم.

به واقع در عظمت امیر مومنان نمی‌شود صحبت کرد چون ما مردم دنیا ظرفیت وجودب فهم معنا و مقام امیر مومنان را نداریم آخرت که ظرفیت‌ها اتساع پیدا می‌کند موقع فهم این ظرفیت‌هاست.

روایتی که پیغمبر اکرم فرمودند و شیعه وسنی نقل کردند: یا علی لولا ان تقول فیک طوائف من امتی ما قالته النصاری فی عیسی این مریم لقلت فیک بمقالة لن تمر بملأ من المسلمین الا اخذوا التراب من تحت قدمیک من برکة در مسند حنبل هم آمده و بزرگان دیگر هم ارجاع به مسند حنبل دادند اگرچه در چاپ های جدید حذف کرده باشند.

ترجمه: یا علی اگر ترس از این نداشتم که گروهی از امتم درباره شما بگویند که آنچه درباره حضرت عیسی گفتند، که اعتقاد به خدائیت ایشان داشتند، سخنی در مورد شما می‌گفتم که از کنار هر گروه مسلمان رد نشوی الا اینکه خاک کف پای شما برای تبرک بردارد.

جالب اینکه وهابی‌ها فقه حنبلی را قائلند و خود احمد این روایت را نقل می‌کند که خاک را برای تبرک بردارند لذا جا دارد تا می‌توانیم با مقام امیر مومنان کلمات ایشان و فضائل ایشان آشنا شویم. شبلی شمیل عالم مسیحی است و زندگی حضرت را مطالعه می‌کند و فریاد میزند که الامام علی بن ابی طالب عظیم العظماء نسخة مفردة لم یر لها الشرق و لا الغرب صورة طبق الاصل لا قدیما و لا حدیثا، جرج جرداق مسیحی: ای روزگار چه می‌شد تمام قدرتت را در خود جمع می‌کردی یک علی دیگر در علم و قدرت و شمشیر می‌آوردی. میخائیل نعیمة مسیحی دیگر: یک مورخ نابغه محال است در ضمن هزار صفحه شخصیت کاملی از علی بن ابی طالب ترسیم کند چون آنچه علی بین خود و خدا انجام داده هیچ گوشی نشنیده و هیچ چشمی ندیده. لذا جا دارد مقام جمع الجمعی حضرت را بررسی کنیم و همه در این زمینه قصور داریم و إن شاء الله تبدیل به تقصیر نشود و تبدیل به معرفت شود.

موارد حرمت تقیه

سخن ما به طائفه ای از روایات رسید که بین سب و برائت تفصیل قائل شده بودند.

یک جمع بندی بیان شد که از فقه الصادق جلد 17 صفحه 272 بیان شده.

ما چهار طائفه روایت داریم.

طائفه اول: برائت و سب هر دو افضل از عدم هستند.

طائفه دوم: افضلیت ترک تقیه

طائفه سه: تساوی

طائفه چهار: تفصیل بین سب و برائت

و دلالة جمیع الطوائف علی مشروعیة التقیة فواضحه، چون تقیه اولی که تقیه را افضل می‌داند در طایفه دوم تقیه را جایز می‌داند و در طایفه سوم هم دال بر جواز است و در طایفه چهارم در ناحیه سب جایز است نه در ناحیه برائت جایز نیست.

فالحق ان یقال: ان ما تضمن افضلیه العمل بالتقیة، فمن جهة ان هذا الصنف من الرخصة الواردة علی طبق حکم الفطرة انما جعلت للأخذ بها لا الاعراض والرغبة عنها، ولذلک خلق الناس مفطورین علیها والله تعالی یجب ان تؤتی رخصه کما یجب ان تؤتی عزائمه، کما فی خبر ابن عباس عن رسول صلی الله علیه وآله الذی رواه الطبرانی فی الجامع الکبیر من العامة، وفی الخبر المروی عن تفسیر النعمانی عن علی علیه السلام من طرقنا.[1]

آنچه که افضلیت عمل به تقیه را بیان کرده بخاطر این است که این صنف از رخصتی است که بر حکم فطرت است و رخصتی به ما داده شده چون به آن اخذ شود و به خاطر همین مردم مفطور به این مطلب هستند و این رخصت تساوی الطرفینی نیست و لازم الاجراء است.

پس طایفه اولی با این بیان استظهار وجوب می‌شود.

واما ما دل علی أفضلیة ترک التقیة فانما هو لخصوصیة فی تلکم الاشخاص الذین هم مورد تلکم الاخبار، فانهم کانوا من المختصین بالامام علیه السلام أشد اختصاص، معروفین، بحبه، فلو تبرأوا منه کان ذلک کاشفا عن خوفهم من الموت وفرارهم منه، وهو موجب لهوانهم وحط منزلتهم وقدرهم، وکان رغبة بأنفسهم عن اعزازه عند الاعداء، وموجبا لجعل أنفسهم سخریة عند الناس. واما الطائفة الثالثة فهی متضمنة لبیان حکم الله عزوجل من حیث هو.[2]

متن قول دوم، که افضلیت تقیه مربوط به اشخاص خاصی است که در این روایت آمده که خیلی خاص الخاص بودند و حکم در مورد خاص است.

من عرض می‌کنم (و ایشان ترک تقیه را به حفظ حرمت اصحاب برگرداندند) این نمونه‌ها و الگو و نمونه محبت هستند و اگر برائت بجویند سبب سستی ایمان دیگران می‌شود و سبب تزلزل معتقدات شیعیان شود و مقداری شاید انسان‌ها متزلزل شود و ایشان طایفه دوم را مربوط به اشخاص خاص می‌دانند.

اینکه امام علیه السلام بخاطر دین فدا شود اشتباه است و دین همان امام است. عالم را اهل بیت به اذن خدا خلق کردند ولی حرف بالاتر از این سخن‌هاست.

اما طایفه سوم، هر دو وجه را من حیث هو بیان می‌کند و در مقام بیان افضلیت یکی بر دیگری نیست. (اما الذی لم یبرء تعجل الی الجنه)

اما طایفه چهارم

واما الطائفة المفصلة بین السب والبراءة فالظاهر انها مطروحة، لوجوه

طایفه چهارم طرح می‌شود و طایفه دوم را مقدم می‌کنیم و نتیجه ایشان این است که طایفه چهارم مطروح است و طایفه سوم تساوی در مقام افضلیت نبود و طایفه اول افضلیت تقیه است و طایفه دوم حمل شد بر اشخاص خاص پس تقیه چه در سب و برائت افضل است مگر در ناحیه افراد خاص و بنده میگویم برای افراد خاص شاید ترک تقیه واجب باشد چون حق و باطل مخلوط می‌شود.

سؤال: چرا طایفه چهارم را ایشان طرح می‌کنند.

جهت اول:

صراحة موثق مسعدة بن صدقة فی انها مختلقة، قال قلت لابی عبد الله علیه السلام: ان الناس یروون ان علیا علیه السلام قال علی منبر الکوفة: أیها الناس، انکم ستدعون الی سبی فسبونی، ثم تدعون الی البراءة منی فلا تتبرأوا منی! فقال علیه السلام: ما اکثر ما یکذب الناس علی ثم قال: انما قال: انکم ستدعون الی سبی فسبونی، ثم تدعون الی البراءة منی وانی لعلی دین محمد، ولم یقل: ولا تبرؤا منی فقال له السائل: ارأیت ان اختار القتل دون البراءة؟ فقال: والله ما ذلک علیه، وماله الا ما مضی علیه عمار بن یاسر الحدیث[3]

یک روایت مفصله است و سپس حضرت صادق فرمودند که بر حضرت امیر دروغ بستند و هم سب و تبری را بیان کردند. و از این روایت تفصیل نفی می‌شود و روایت مفصله توسط روایت و موثقه ای دیگر تکذیب می‌شود و فرمودند تساوی است.

وجه و جهت دوم

ان النسبة بین السب والبراءة عموم مطلق، فکل سب براءة ومتضمن لها، ولا عکس، فکیف یجوز السب ولا تجوز البراءة؟

چون هر سبی برائت است و هر برائتی سب نیست، سب برائت است (حال آنکه هر سبی برائت نیست و ما این ادعا را همراهی نمی‌کنیم پدر به فرزندش فحش می‌دهد ولی تبری نیست و سب بوسیله اسافل اعضا از تبری شدیدتر است و سب به الفاظ خفیف تبری آن مشخص نیست.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo